ایستگاه صلواتی:
دانلود صلواتی تقویم دیو.اری و پوستر شهدا

موقعیت شما : صفحه اصلی » دسته‌بندی نشده
  • شناسه : 10051
  • ۲۲ آبان ۱۳۹۵ - ۵:۳۴
  • 76 بازدید
  • ارسال توسط :
مسئولان از خانواده شهدا برای تبلیغات انتخاباتی استفاده نکنند/قرار بود با پدرم به راهیان نور بروم

مسئولان از خانواده شهدا برای تبلیغات انتخاباتی استفاده نکنند/قرار بود با پدرم به راهیان نور بروم

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از کوله بار؛ متولد سال 1343  در تهران و فرمانده سابق  لشکر 27 محمد رسول الله(ص) بود. او از جانبازان جنگ تحمیلی هم بود و از ناحیه های کتف، سر وگوش آسیب دیده بود. بازنشسته ستاد مرکزی راهیان […]

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از کوله بار؛ متولد سال 1343  در تهران و فرمانده سابق  لشکر 27 محمد رسول الله(ص) بود. او از جانبازان جنگ تحمیلی هم بود و از ناحیه های کتف، سر وگوش آسیب دیده بود. بازنشسته ستاد مرکزی راهیان نور بود و بعد از بازنشستگی، به انجام فعالیت‌های مختلف و تاثیرگذاری پرداخت. او همچنین معاون بازرسی ستاد مرکزی راهیان نور و فرمانده قرارگاه مشترک راهیان نور بود. او که سال های زیادی را در جبهه های دفاع مقدس گذرانده بود یکی از قدیمی‌ترین رزمندگان و فرماندهان لشکر 27 محمد رسول الله(ص) به شمار می آمد که از زمان فرماندهی حاج احمد متوسلیان در این لشکر حضور فعال داشت. از کارشناسان زبده نظامی در حوزه تخصصی ادوات نظامی و فرماندهی بود و در طول زندگیش در عملیات‌های مختلف برون مرزی و عملیات‌های مختلف دفاع مقدس شرکت داشت. شهید مدافع حرم سردار حاج رضافرزانه، در نهایت خضوع و خشوع خادمی شهدا را انتخاب کرد و در طول بیش از دو سال که در ستاد مرکزی راهیان نور کشور بود، به عنوان فرمانده قرارگاه مشترک راهیان نور در غرب و شمالغرب و جنوب کشور ایفای نقش می‌کرد و همچنین در مسئولیت معاونت بازرسی ستاد مرکزی راهیان نور حضور موثری داشت.

    شهید فرزانه که سال های سال مشغول خدمت به نظام و مردم بود این بار هم از پای ننشست و هنوز خستگی سال های گذشته از تنش به در نشده بود که داوطلبانه راهی سوریه شد و به جمع مدافعان حرم پیوست و درست چهل روز بعد از اولین اعزامش در سوریه طی عملیات مستشاری توسط تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید.او صاحب سه فرزند پسر به نام های محمدرسول، مسعود و محمدحسین است. در ادامه گفت و گو با فرزند دوم این شهید گرانقدر مسعود فرزانه ، 24 ساله ، دانشجو و شاغل، را می خوانید:   پدر چه زمانی و در کجا به شهادت رسید؟ 22بهمن سال 94 ساعت  8صبح در سوریه به شهادت رسید.    تحصیلات پدر در چه زمینه ای بود؟ لیسانس  جغرافیای نظامی داشت.   چه ویژگی هایی از پدر در ذهن شما مانده است ؟ اهل پارتی بازی نبود، نماز اول وقت را ترک نمی کرد، ولی فقیه خط قرمز او بود.   آخرین دیداری که داشتید چطور بود؟ چطوراز هم جدا شدید ؟ یادم می آید زمان نماز صبح بود، ما را بیدار کرد و سریع از خانه بیرون رفت،نمی خواست بماند برای خداحافظی از ما تا وابستگی اذیتش نکند .یادم می آید که تا ما بیدار شدیم برای نماز حاج آقا در را بست و رفت. اما شب قبلش که اقوام خانه مان بودند رفتار پدر برای ما خیلی عجیب بود؛ هیچ وقت آن همه شوخی و خنده را در یک شب از پدر ندیده بودیم. با همه گفتند و خندیدند.   خبر داشتید که پدر می خواهد به سوریه برود؟ سال 90 که اولین اغتشاشات سوریه شروع شد پدر برای زیارت در سوریه بود، از سال91 که فهمید  اعزام شروع شده است می خواست برود اما نمی گذاشتند ،به چه دلایلی نمی دانم، تا اینکه بالاخره 12 دی سال 94 رفت.   زمانی که در پدر در سوریه بود با شما تماس می گرفت ؟ بله تماس داشت.اگر زمان عملیات بود بعد از سه چهار شب زنگ می زد و اگر اینطور نبود هر شب ساعت 10 تماس می گرفت.   پدر چطور به شهادت رسید؟ دوستانشان در محاصره گیر می کنند و یکی از افراد پشت بیسیم درخواست کمک می کند ، با موتور می روند تا  محاصره را بشکنند. دشمن آتش را به سمت حاج آقا می گیرد و خط  آتش که  به سمت پدر می رود تعدادی از نیروهای در محاصره می توانند فرار کنند اما پدر همانجا گیر می افتد و نمی تواند فرار کند و با قناسه او را می زنند و پدر همانجا می افتد و می ماند.   خبر شهادت را چطور شنیدید؟ ساعت یازده شب23  بهمن  بود که روی تلگرام گوشی پدرم خبر شهادتش را خواندیم.   این روزها تهمت های بسیاری متوجه خانواده شهدای مدافع حرم است که اصلی ترین آنها رفتن و جنگیدن برای پول است، چه دارید برای گفتن در این زمینه ؟ با حرف نمی شود جوابی در این زمینه داد و باید با سند حرف زد بنابراین اگر فیش حقوقی پدرم را قبل از رفتن و بعد از رفتن و شهادتش اگر بخواهید نشان می دهیم. پولی در کار نبوده و دلم می خواهد بدانم اگر دو برابر همین مبالغی که می گویند را به این افراد بدهند فقط تا آنجا می روند نه اینکه بروند خط و عملیات فقط تا آنجا بروند؟   تا به حال در اردوهای راهیان نور شرکت کرده اید ؟ پدرم از مسئولان راهیان نور بود و عید سال گذشته را آنجا بود و امسال ما به جای پدر رفتیم. اما گذشته از این  سفر قبلا هم راهیان نور زیاد رفته بودم.حاج آقا از قبل قول گرفته بودم از من که امسال با او به سفر راهیان نور بروم ، چون چند سالی بود نمی توانستم بروم .امسال که رفتم پیکر شهدای گمنام آنجا بود وبرای ما که پیکر پدرشهیدمان برنگشته حال و هوا و حس خوبی داشت حس می کردم آنجا به پدرم نزدیک ترم.     اهداف شهدای مدافع حرم و شهدای دفاع مقدس را چقدر نزدیک به هم می دانید؟ راه همان راه است و شهدای مدافع حرم ادامه دهنده راه شهدای دفاع مقدس هستند. اینها آن راه را دیده اند و خواستند جنگ باز به داخل کشور نیاید.   انتظاری از مسئولان دارید ؟ انتظاری از مسئولان ندارم، فقط اینکه دنبال تبلیغ از این شهدا برای خودشان نباشند؛ اینکه بخواهند زمان انتخابات بیایند با خانواده شهدا عکس بگیرند یا بروند خانه شان برای دیدار و یک سری کارهای این شکلی که در این چند وقت کم ندیده ایم، انجام ندهند.   سال های سال حضور پدر در نظام و جبهه ها و عرصه های مختلف باعث حضور کمرنگ تر پدر در منزل می شد،این نبودن ها شما را اذیت نمی کرد؟ نه چون  پدر این شغل را انتخاب کرده بود و ما می دانستیم باید این شرایط را قبول کنیم. وقتی شغل پدر اینطور ایجاب می کرد ما هم باید با آن کنار می آمدیم و اینطور بود که پدر حتی وقتی در ماموریت هم بود حتما هر شب با خانه تماس می گرفت و اوضاع خانواده را چک می کردند که ما کم و کسری نداشته باشیم.   بیشتر شما را و فرزندانشان را به چه توصیه می کردند؟ نماز اول وقت و اینکه دنبال ولی فقیه باشید تا عاقبت بخیر شوید.

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن