به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صاحب نیوز، در خیابان‌های اطراف بین‌الحرمین که قدم می‌گذاری امسال حس و هوای مدافعان حرم اینجا جاذبه‌ای دارد.
پدران و مادران و همسران و فرزندانشان را که می‌بینی جان تازه‌ای می‌گیریم.
ناخودآگاه یاد جملاتی می‌افتم  که سیده سحر جعفری  در رثای آن‌ها  نگاشته است:
«ای شهید! می‌دانیم که شهید و شهادت الفاظی هستند که بالاترین مفاهیم ارزش‌های اللهی و انسانی را در خود نهفته دارد و تو به این مفاهیم دست‌یافته‌ای!»

ثابت کردید شما سربازان امام خامنه‌ای، ادامه‌دهنده‌ی راه سربازان امام خمینی و قبل‌تر سربازان ائمه اطهار، سلام‌الله علیهم هستید و این راه تا ظهور حضرت حجت (عج الله) ادامه دارد…
ثابت کردید اگر در کربلا بودید؛ دست نامحرمی به ناموس شیعه و ناموس اهل‌بیت نمی‌رسید…گوشواره‌ای با گوش کنده نمی‌شد…بدن‌های مقدس امام معصوم و فرزندانش زیر سم اسبان قرار نمی‌رفت…
ثابت کردید لبیک‌گویان به ندای هل ناصر من ینصرنیِ امام معصوم، هستید؛ (که درگذر زمان این ندا خاموش نشده)
برادر شهید مدافع حرم، عبد المهدی کاظمی را می‌بینم که چه بی‌ریا نشسته، می‌رویم سراغش و گفتگویی با او می‌کنیم.
سعید می‌گوید امسال پیاده‌روی را فقط به یاد برادرم و راه و روشی که برایمان ترسیم کرده طی می‌کنم و همه را به یاد شهدا و یاد غریبی آقا اباعبدالله در این مسیر هستم.
وی می‌گوید: برادر من هرسال خودش مسیر را برای ما باز می‌کردند، من  سال قبل مشکل داشتم و نمی‌توانستم بیایم بعد به من گفت حتماً برو امام حسین همه مشکلات را حل می‌کند. والا نمی‌بینم خود امام حسین همه راه‌ها را صاف‌کرده است و حل می‌کند بهتر از اینکه فکرش  را بکنم.

کاظمی این مسیر را مسیر زیبایی می‌داند و می‌افزاید: باید در این راه باشیم و برادر کوچک‌ترم خادم موکب است درحالی‌که  نمی‌توانست بیاید؛  ان‌شاءالله شهادت توفیق ما شود.
حاج اکبر شاه سنایی را می‌بینم. نسبت به یک سال قبل شکسته‌تر و شاید بصیرتش نسبت به داغ علی‌اکبر برای امام حسین از ما بیشتر!
شاه سنایی از حس خیلی خوبش در ایام اربعین می‌گوید و می‌افزاید: اربعین خیلی خوب است و امسال برایم بهتر!
حاج اکبر موقعیت امسال را گیرنده‌تر از قبل می‌داند و می‌گوید، کربلا خاطرات زیادی را برای من زنده می‌کند، انفجاری که در سامرا بود کاروان حضرت زینب را برای من تداعی کرد.
وی می‌گوید: صحنه اربعین همه‌چیزش برای من خاطره است و من برای زینب کبرا و سختی‌های اهل‌بیت آمدم.

وی حسش را این‌گونه بیان می‌کند: حس من این است که خدا افتخار را به من داده است و هدیه ناقابلم را از من قبول کرده است.
آن‌طرف‌تر و در موکب پرستاران همسر شهید شیروانیان را می‌بینیم که با عشق و علاقه خاصی مشغول انجام‌وظیفه به زائران آقاست.
او می‌گوید:  ابوالفضل دقیقاً روز تولدش 28 شهریور برنامه ختم صلوات برایش  گرفتیم به خوابم آمد و گفت: از همه تشکر کنید و بگویید ان‌شاءالله قرار ما اربعین کربلا.
امسال به لحاظ جسمی شرایط نامساعدی داشتم ولی ازایشان مدد گرفتم و گفتم قسم به همان لحظه‌ای که حالت نامساعد بود کارم را درست کن.
وی خاطره‌ای از لحظه رفتن همسرش می‌گوید: ابوالفضل  قلب درد شدیدی داشت که باعث شده بود در بستر بیماری باشند ولی همان روزی که نسیم دعوت‌نامه حضرت زینب به ایشان رسید سرپا شد.
بحمدالله دعوت‌نامه پرستاری زائران امام حسین هم که به دست من رسید من هم شفا گرفتم و الحمدالله توفیق خادمی زائران را داشته باشم و آمدم سر قرارم اربعین کربلا.
به او می‌گوییم: اربعین بالباس پرستاری آمده‌اید گفتگویی  هم با امام حسین و حضرت ابوالفضل العباس داشته باشید: با تمام اخلاص گفت: هرچه  گفتم نرو می‌گفت عشق است که من را می‌کشاند. من پارسال اربعین اولین بار پرستار زائران شدم و به نیت حضرت زینب این لباس را تن کردم و پسر هفت ساله‌ام را گذاشتم و آمدم بگویم منتظریم و آماده‌ایم مدافع حرم باشیم بسم‌الله!
اینجا جمله‌ای از مرتضای جبهه‌ها به ذهنم آمد:
«… ما وارث انبیاء هستیم و آیات اللهی آفرینش انسان در وجود ماست که معنا می‌یابد. ما از مرگ نمی‌ترسیم که مرگ ما شهادت است؛ و شهادت حیات عند رب…عقل‌های محجوب و آینه‌های غیر اندود فطرت بشر غربی، چگونه خواهد توانست که معنای حیات عند رب را دریابد. حیات عند رب، نقطه‌ی پایان معراج بشریت است که به آن جز با شهادت دست نمی‌توان یافت. ماییم که بار تاریخ را بر دوش گرفته‌ایم تا جهان را به سرنوشت معطوف خویش برسانیم…خون سرخ ما فلقی است که پیش از طلوع خورشید عدالت بر آسمان تقدیر نشسته است… ما در رکاب امام حسین، علیه سلام، جنگیده‌ایم… ما بی‌وفایی کوفیان را جبران کرده‌ایم…»
اللهم ارزقنا شهادت اللهی آمین

تهیه و تنظیم: سیدرسول زهرایی