به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، زهرا بختیاری: «وقتی تحریمهای آمریکا اثر کند منابع مالی ما محدود شود و فروش نفت ایران به صفر برسد که البته این اتفاق نمیافتد ما مجبور هستیم که سیاستهای ویژهای برای اقتصاد خود اعمال کنیم و ممکن است […]
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، زهرا بختیاری: «وقتی تحریمهای آمریکا اثر کند منابع مالی ما محدود شود و فروش نفت ایران به صفر برسد که البته این اتفاق نمیافتد ما مجبور هستیم که سیاستهای ویژهای برای اقتصاد خود اعمال کنیم و ممکن است در یک جا به یک نقطهای برسیم که نتوانیم این هزینهها را ادامه دهیم و در آن صورت ممکن است از خواهران و برادران افغانستانی خود بخواهیم ایران را ترک کنند»! این جملات را که میشنوم ابتدا فکر میکنم شاید بد متوجه شده باشم. از دیگری که در حال مشاهده برنامه ویژه گفتوگوی خبری است، میپرسم چه گفت؟! انگار من بد متوجه شده ام. عراقچی دقیقا چه گفت؟! و او دوباره همین جملات بیان شده از جنابشان را برایم تکرار میکند.
باور نمیکنم معاون سیاسی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران است که این حرفها را بیان میکند. میخندم! هم به حرفهایش هم به اعتماد به نفس فوق العاده اش. مگر نه اینکه این آقا جزو تیم مذاکره کننده ای است که برجام حاصل دسترنج شان است. دسترنجی که انگار روی زمین بایر به عمل آمده، حتی آنقدر به درد بخور نبوده که وقتی زحمت کشیدند و اروپا را پس از مدتها کرشمه تهدید کردند، مردان غرب نگذاشتند ده ساعتی اقلا از تهدید آقایان بگذرد، بدون تردید و فکر کردن در جا پاسخ کوبنده نثار کردند. نقل به مضمون بخواهم بگویم عکسالعملشان به تهدید ایشان این بود که شما خوبی! حالا یه شعر بخون واسه عمو.
در چند لحظه گفتوگوهایی سالهای اخیرم با خانواده شهدای مدافع حرم افغانستانی را مرور میکنم.
مادر شهید مصطفی شاه حسینی همان کسی که وقتی پیکر فرزند ۲۰ ساله اش را از سوریه آوردند به قول خودش جایی از بدن نبود تا پسر را برای آخرین بار ببوسد. نه پایی نه دستی و نه سری. پدرش میگوید سالها پیش در ایران زندگی میکردند اما علی رغم اینکه اقوام زیادی در ایران داشتند و اقامتشان هم قانونی بوده به دلیل اینکه سربار جمهوری اسلامی نباشند به کشور خودشان بر میگردند.
یا چهره مادر شهید کاظمی که برادرش محمد نیز در سوریه به شهادت رسیده را یاد میآورم آنجه که میگفت: انقلاب پیروز شد پدرم به عشق امام خمینی ما را به ایران آورد.
اینها به کنار، یاد آن جانباز فاطمیون میافتم در آسایشگاه. میگفت بچه که بودم هر بار به نانوایی میرفتم امکان نداشت در صف اذیت نشوم اما هنوز عاشق مردم ایرانم چون همه جا خوب و بد دارد.
فرشید! فرشید را چه میگویی؟ همان جوانی که سالها در اروپا زندگی کرده بود و تحصیلات و اموالش را رها کرده و به سوریه رفته بود. او حالا جانباز قطع نخاع است و در یک محلهای دور از شهر اصفهان به همراه خانواده برادرش زندگی میکند. فرشید به چهار زبان میتواند صحبت کند.
علی را به خاطر می آورم. علی بعد از اسارت به دست تکفیری ها حالا تنها به قرص های اعصاب زنده است و اگر این قرص ها نباشند خواب از زندگی اش پر میکشد و اگر چشمانش روی هم برود آنقدر کابوس میبیند تا از فریاد هایش همه اهالی خانه بیدار شوند و آرامش کنند.
همه و همه اینها برایم مرور میشوند. به یاد ابوحامد می افتم. او سالها کنار بسیاری از برادران افغان در دفاع مقدس شرکت داشت و هدفش این بود فاطمیون را در جهان بشناساند تا پرده از مظلومت سلحشوران همیشه افغانستان بردارد.
به یاد خانواده هایی میافتم که به ایران پناه آوردند چون مردانشان در سوریه شهید شدند و دیگر این امکان برایشان وجود ندارد در کشور خود زندگی کنند. زنی با پنج فرزند به ایران آمده بود، دریغ از دو جمله که بتواند فارسی صحبت کند. میگفت دلتنگ خانه و زندگی اش است و شوهری که اول عاشق شدند و بعد ازدواج کردند.
همه گفتوگوها انگار کن که هجوم میآورند در ذهنم. و بعد سالها اذیتها از جانب عوام جاهل بر خانوادههای پناه آورده بر سیطره جمهوری اسلامی از ذهنم میگذرد. اگر بخواهم راست و حسینی بنویسم شرافت و پاکی و قناعت سه صفت جدا نشدنی مردان و زنان افغانستانی است که با آنها رو به رو بوده ام. چه آنها که مجبور به مهاجرت شدند از سر ناامنی و چه آنهایی که زندگی مرفه شان را گذاشتند و مجبور شدند به ایران هجرت کنند.
برخی میگویند فهوای جملات شما درست است اما طرز بیانش اشتباه بوده، مردان لشکر فاطمیون و دیگر افاغنه مهاجر در ایران بر چشمان ما جای دارند. که اگر این هم بوده وای به حال مذاکراتی که شما در آن حضور داشتید و اینگونه مواضع و منویات جمهوری اسلامی را منتقل کردید.
جناب عراقچی به کدام جایگاه تکیه داده ای که می آیی و با چنین جمله مضحکی عرض خود می بری و زحمت ما می داری؟ این جملات قصارتان را کجای دلمان بگنجانیم و کدام درخت را بر جایتان ای مرد سیاست!
انتهای پیام/
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت مربوط به تیم نجف آبادنیوز است.
طراحی سایت : نجف آبانیوز