ایستگاه صلواتی:
دانلود صلواتی تقویم دیو.اری و پوستر شهدا

موقعیت شما : صفحه اصلی » دسته‌بندی نشده
  • شناسه : 103946
  • ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۹:۴۶
  • 397 بازدید
  • ارسال توسط :
از شهدای فاطمیون تا خلیج همیشه فارس؛ نگاهی به اشعار خوانده شده در محضر رهبر انقلاب

از شهدای فاطمیون تا خلیج همیشه فارس؛ نگاهی به اشعار خوانده شده در محضر رهبر انقلاب

– اخبار فرهنگی – به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم دیدار شاعران با رهبر معظم انقلاب امسال نیز مطابق سنت چندین ساله در شب میلاد مبارک امام حسن(ع) با حضور جمعی از شاعران از استان‌های مختلف کشور برگزار شد. جمعی از شاعران کشور در این […]

– اخبار فرهنگی –

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم دیدار شاعران با رهبر معظم انقلاب امسال نیز مطابق سنت چندین ساله در شب میلاد مبارک امام حسن(ع) با حضور جمعی از شاعران از استان‌های مختلف کشور برگزار شد. جمعی از شاعران کشور در این مراسم، سروده‌های خود در موضوعات مختلف را خوانده و از بیانات رهبر معظم انقلاب بهره‌مند شدند.

سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری، غلامعلی حدادعادل، علیرضا مختارپور، مرتضی امیری اسفندقه، یوسفعلی میرشکاک، سیدعلی موسوی گرمارودی، سیدفضل‌الله قدسی، اسماعیل امینی، مصطفی محدثی خراسانی، علی محمد مودب، محمدمهدی سیار، علی داوودی، محمدرضا وحیدزاده، فریبا یوسفی، مبین اردستانی، مهدیه انتظاریان، سجاد سامانی، علی فردوسی و … از جمله شاعران و شخصیت‌های فرهنگی هستند که در این مراسم حضور داشتند. متن کامل سروده‌های شاعرانی که در این مراسم قرائت شد، به این شرح است:

حیدر منصوری

به خلیج همیشه فارس

صبور مثل درختان، پر از بهار بمان
خلیج فارس! سرفراز و استوار بمان

بخند، موج به موج از کرانه‌ها برخیز
برقص و هلهله کن، مست و بی قرار بمان

اسیر سایه این ابرهای تیره مشو
به روشنایی فردا، امیدوار بمان

دهان هلهله ناخدای بندر باش
طنین شروه جاشوی این دیار بمان

بمان برای جهان سربلند و پابرجا
بمان، ترانه مغرور روزگار بمان

میان نقشه جغرافیای سینه ما
خلیج فارس بمان و پرافتخار بمان

**

حسین دهلوی

هرچند اینکه سخت شکستی دل من است
غمگین مشو! که شیشه برای شکستن است

من دوستی به جز تو ندارم؛ قسم به عشق
هرکس که غیر از این به تو گفته‌ است، دشمن است

چشمان من مسیر تو را گم نمی‌کنند
فانوس اشک‌های من از بس که روشن است!

هر کس که دامن مژه‌اش تر نمی‌شود
باید یقین کنیم که آلوده دمان است

از دیدنم دوباره پریشان شدی؟ ببخش!
چون خواب بد، سزای من «از یاد بردن» است

***

سیدوحید سمنانی

برای من که پرم از قفس پری بفرست!
اگر نه … یک دو نفس بال باوری بفرست!

برای مشق جنون شهر جای محدودی‌ست
برایم از ورق دشت دفتری بفرست!

دو بغض چشم مرا میزبان باران کن
تر است دامن من… دیده تری بفرست!

تو تا «عزیز» منی راه و چاه هر دو یکی‌ست
چقدر منتظرم، نابرادری بفرست!

خیال خانه‌ام از نور و پنجره خالی‌ست
میان «بسته دیوارها» دری بفرست!

***

دلم گرفته از این آسمان بی‌پیغام
دلم گرفته… برایم کبوتری بفرست!

***

رضا شریفی

حتی اگر به قیمت شاهانه زیستن
ننگ است زیر منت بیگانه زیستن

این عقل این مرده بی حوصله مرا
تکلیف کرده است به دیوانه زیستن

ویرانه بوی دوست اگر می‌دهد بگو
من راضی‌ام به گوشه ویرانه زیستن

پرواز پرمخاطره بسیار بهتر از
چشم انتظار مرحمت دانه زیستن

یاران نیمه راه زیادند و ساده نیست
با سروهای خم شده هم‌شانه زیستن

گر تیغ عشق دوست نبوسد گلوی من
این زیستن چه فرق کند با نزیستن

بخشیده‌ام به دوست خودم را که ذره‌ای
نزدیک‌تر شوم به کریمانه زیستن

«در عشق اگرچه منزل آخر شهادت است
تکلیف اول است شهیدانه زیستن»

**

ناصر حامدی

باز باران است، باران حسین بن علی
عاشقان جان شما، جان حسین بن علی

خواه بر بالای زین و خواه در میدان مین
جان اگر جان است قربان حسین بن علی

شمرها آغوش وا کردند، اما باک نیست
وعده ما دور میدان حسین بن علی…

در همین عصر بلا پیچیده عطر کربلا
عطر باران صوت قرآن حسین بن علی

هر کجای خاک من بوی شهادت می‌دهد
عشقم ایران است، ایران حسین بن علی

دست بالا کن بگو این بار با صوتی جلی
دست‌های ما به دامان حسین بن علی

***

مهدیه انتظاریان

تنها نشسته منتظر و سر به راه کوه
در انعکاس نقرهای نور ماه کوه

بر شانه‌های یخزده‌اش برف سالیان
بر قامتش حریر نسیم و گیاه کوه

تاریک کرده روز و شبش را مسافری
یک روز دل سپرده به چشمی سیاه کوه

حالا بگو عقاب تو این روزها کجاست
دل قرص کرده پشت کدامین پناه کوه

فریاد میزنم که امان از تو کوه آه
فریاد میزند که امان از تو آه کوه

شبها به شانه‌های خدا تکیه می‌دهد
آن سربلند تا به ابد تکیه گاه، کوه

***

عاطفه جعفری

تقدیم به شهدای فاطمیون

کوچه هامان پراز سیاهی بود، شهررا از عزادرآوردند
چشم‌های ستاره‌ها خندید، ماه را سمت دیگر آوردند

شاخه‌هایی که سرفرازانند، میوه‌هایی که جلوه باغند
مادران مثل ام لیلایند،که پسر مثل اکبر آوردند

روی تابوت‌هایشان بستند، پرچمی که به رنگ خورشید است
فاطمیون فداییان حرم، سرورانی که سر برآوردند

قصه‌ها را یکی یکی خواندند، آخرماجرا سفر کردند
عاشقی هم برایشان کم بود، عشق بردند و باور آوردند

عصر یک جمعه بهاری بود، همه در انتظارشان بودیم
بادهای بهاری از هرباغ، لاله‌هایی معطر آوردند

***

محمدرضا شفیعی از جیرفت

آشفته پی پرنده‌ها خواهی رفت
آسیمه به سوی ناکجا خواهی رفت

ای شهر برای لحظه‌ای آسودن
آخر به کدام روستا خواهی رفت؟

ای رعد، پیِ سلوک و عرفانی تو
هم در دل شهر هم بیابانی تو

با غرش خویش از خدا می گویی
تحمیدیه کتاب بارانی تو  

این خبر تکمیل می‌شود. …

نگاهی به دیدار شاعران با رهبر انقلاب/ محفل شاعران بی‌دل و احیای شکوه زبان پارسی«هنر کهنه‌نشدنی»؛ دیدار سالیانه شاعران با رهبر انقلاب چه تأثیری بر شعر امروز گذاشته است؟

 

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن