– اخبار استانها – به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از خبرگزاری تسنیم از اصفهان، برگهای کوچک و بزرگ که دیگر روی شاخه درختان دوام نمیآورند و سرخ و زرد و نارنجی میشوند و شهر را غرق رنگین کمان گرم میکنند. سردی هوا سوسو میزند و نسیم آذر ماه عطرِ شهادتی […]
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از خبرگزاری تسنیم از اصفهان، برگهای کوچک و بزرگ که دیگر روی شاخه درختان دوام نمیآورند و سرخ و زرد و نارنجی میشوند و شهر را غرق رنگین کمان گرم میکنند.
سردی هوا سوسو میزند و نسیم آذر ماه عطرِ شهادتی که در شانزدهمین روزِ سومین ماه پائیز به یادگار مانده را با خود میآورد، که نشان از اقتدا کردن شهید مدافع حرم سجاد مرادی به مولایش سید الشهداست…
و حالا 4 سال از آسمانی شدنش میگذرد و همسر صبورش از قول و قرارهایی میگوید که او بی کم و کاست پایش ایستاده است.
از انتظار همسرانه و دخترانه برای دیدار دوبارهای که به قیامت واگذار شد. و یادآوری بغض دخترانهای که بر سر پیکر پدر نمیشکند. اما با تمام کودکیاش آخرین خواستههای پدر را روی دو چشمش میگذارد.
درسش را خوب میخواند، حجابش را رعایت میکند و نخستین نمازی که بعد از سن تکلیف میخواند را به پدر آسمانی هدیه میکند.
اصفهان| روایتی پدرانه از رفاقتی ماندگار؛ شهید سجاد مرادی چگونه به آرزویش رسید؟ + فیلمدومین سالگرد شهادت “شهید مرادی” در اصفهان برگزار میشودسالن امتحانات دانشگاه پیام نور اصفهان عطرآگین حضور معنوی شهید سجاد مرادی شد + تصویر
به مناسبت چهارمین سالگرد این شهید والا مقام با سکینه اسماعیلی همسر صبور شهید مدافع حرم سجاد مرادی به گفتوگو نشستیم تا روایتگر رنج و دوری 4 ساله وی و فاطمه زهرای 11 ساله باشیم.
اسماعیلی اظهار داشت: از همان روزی که به خواستگاری من آمد تا زمانی که به شهادت رسید حرفی نزد که نتواند به آن عمل کند. هرچیز که در توانش بود را به زبان میآورد و حتما هم به آن عمل میکرد. تلاش آقا سجاد این بود که زندگی راحت و خوبی برای ما فراهم کند و میگفت که تمام سعی خود را میکنم تا شما زندگی راحتی داشته باشید.
وی خاطرنشان کرد: آقا سجاد تکیه گاه محکمی برای من و دخترم بودند. زمانی که خبر شهادتشان را به ما دادند باور کردنش خیلی سخت بود. درست است که او به میدان نبرد رفته بود اما ما منتظر بودیم که او سالم برگردد، اصلاً به شهادتش فکر نمیکردیم اما سجاد صبر و تحمل را برای ما میخواست و مدام از ما میخواست صبوری را یاد بگیریم و صبور باشیم. او دلش برای شهادت پر میزد.
این همسر شهید پیرامون چشم انتظاریهای دخترش گفت: دخترم، فاطمه زهرا، خیلی دلتنگ پدرش است. مدام منتظر بود پدرش به خانه بازگردد، چشم انتظارش بود، خیلی بیقراری میکرد. وقتی از مدرسه میآمد چشمانش پر از اشک بود اما من فکر میکنم صبری که تا الان فاطمه زهرا به دست آورده از پدرش است.
وی پیرامون احساس حضور معنوی شهید در زندگی خود و فاطمه زهرا نیز گفت: یک وقتهایی که احساس دلتنگی میکند به او میگویم که از پدرت بخواه که به خوابت بیاید و با تو حرف بزند، دخترم همین را از پدرش میخواست و خیلی وقتها خواب پدرش را میدید و واقعا آرام میشد؛ وقتی مشکلی پیش میآید یا فاطمه زهرا بیمار میشد حضور معنوی ایشان را بیشتر از همیشه احساس میکنم واقعا احساس میکنم که کنار ماست و به ما کمک میکند. اینگونه است که آرامش داریم. ما اصلا فکر نمیکنیم که آقا سجاد نیست احساس میکنیم او زنده است و کنار ما زندگی میکند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت مربوط به تیم نجف آبادنیوز است.
طراحی سایت : نجف آبانیوز