ایستگاه صلواتی:
دانلود صلواتی تقویم دیو.اری و پوستر شهدا

موقعیت شما : صفحه اصلی » دسته‌بندی نشده
  • شناسه : 11535
  • ۱۴ آذر ۱۳۹۵ - ۶:۱۳
  • 156 بازدید
  • ارسال توسط :
روزی که نام «شهید ذوالفقاری» شد «هادی عشق من»

روزی که نام «شهید ذوالفقاری» شد «هادی عشق من»

گروه جهاد و مقاومت مشرق – علی اصغر بهمن نیا، مدیر انتشارات نارگل، در مطلبی برای مدافع حرم، شهید هادی ذوالفقاری نوشت: اوائل فروردین 1386 بود و مثلا به عنوان نیروی داوطلب یا به‌اصطلاح خادم، در پادگان دوکوهه مستقر بودیم. در جمع‌مان شخصی داشتیم به نام م.ع که از نیروهای واحد فرهنگی لشکر 27 محمد […]

گروه جهاد و مقاومت مشرقعلی اصغر بهمن نیا، مدیر انتشارات نارگل، در مطلبی برای مدافع حرم، شهید هادی ذوالفقاری نوشت: اوائل فروردین 1386 بود و مثلا به عنوان نیروی داوطلب یا به‌اصطلاح خادم، در پادگان دوکوهه مستقر بودیم. در جمع‌مان شخصی داشتیم به نام م.ع که از نیروهای واحد فرهنگی لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) بود و با وجود قد و قواره کوتاهی که داشت، مدام احساس گرسنگی می‌کرد و سیرمونی نداشت. هادی هم تازه به جمع‌مان اضافه شده بود. یک روز، بعد از خوردن ناهار، م.ع شروع به گلایه کرد که “غذا کم بوده و من سیر نشدم و …”
هادی بدون سر و صدا از اتاق بیرون رفت و بعد از چند دقیقه با چند ظرف یکبار مصرف به جمع ما برگشت و ظرف‌های غذا را گذاشت وسط و گفت: بفرمایید. روزی که نام «شهید ذوالفقاری» شد «هادی عشق من» م.ع همین که چشمش به غذاها افتاد، کنترلش را از دست داد و به سمت غذاها حمله کرد و مشغول خوردن شد. در حالی که با ولع پشت سر هم قاشق غذا را به طرف دهانش می‌برد، مدام تکرار می‌کرد: “هادی عشقه منه”. از آن روز به بعد، ما هم هادی را “هادی عشق من” صدا می زدیم.

پ.ن.1: این عکس را در همان ایام، زمانی که هنوز سلفی مد نشده بود، خود هادی با دوربین گوشی تلفن همراه قراضه من گرفت. پ.ن.2: حدود هفت سال بعد، در حالی خبر پرواز هادی را شنیدم که هفت سال بود از او خبر نداشتم! پ.ن.3: هشت ما صبر کردم تا این عکس را برای اولین بار در شب سالگرد سفرش به ابدیت منتشر کنم؛ انتظار سختی بود.

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن