ایستگاه صلواتی:
دانلود صلواتی تقویم دیو.اری و پوستر شهدا

موقعیت شما : صفحه اصلی » دسته‌بندی نشده
  • شناسه : 12226
  • ۰۱ دی ۱۳۹۵ - ۱۷:۵۹
  • 97 بازدید
  • ارسال توسط :

ابوحامد باهوش و شجاع بود و مدیریت خوبی در عملیات ها داشت

گروه فرهنگ مقاومت:عليرضا توسلي ملقب به «ابوحامد» يكي از شجاع‎ترين فرماندهان ميداني نبرد سوريه، در سال‎هاي گذشته با سازماندهي رزمندگان افغانستاني از سراسر جهان به خيل مدافعان حرم آل الله پيوست، به اين ترتيب او به عنوان فرمانده «لشكر فاطميون» (لشكر مخصوص رزمندگان افغانستاني حاضر در نبرد سوريه) شناخته مي‎شد. فرماندهي كه نبوغ خاص نظامي […]

گروه فرهنگ مقاومت:عليرضا توسلي ملقب به «ابوحامد» يكي از شجاع‎ترين فرماندهان ميداني نبرد سوريه، در سال‎هاي گذشته با سازماندهي رزمندگان افغانستاني از سراسر جهان به خيل مدافعان حرم آل الله پيوست، به اين ترتيب او به عنوان فرمانده «لشكر فاطميون» (لشكر مخصوص رزمندگان افغانستاني حاضر در نبرد سوريه) شناخته مي‎شد. فرماندهي كه نبوغ خاص نظامي او در جنگ‌هاي چريكي، زبانزد بود. فرماندهي كه در نهايت در روز شنبه ۹ اسفند ٩٣، در جريان آزادسازي تپه «تل قرين» در حومه «درعا»، به دست تروريست‌هاي «جبهه النصره» به شهادت رسيد. پيكر پاك شهيد عليرضا توسلي، اسفند سال گذشته در مشهد مقدس تشييع و به خاك سپرده شد

چگونه لقب ابوحامد به ايشان داده شد

وقتي ايشان در جهاد و جبهه سوريه شركت كردند به تناسب رسم و عرف آنجا براي بچه‌ها اسم مستعار انتخاب مي‌كنند. مثل ذوالفقار، رضوان و. . . ايشان اسم حامد را انتخاب مي‌كنند. ماه‌هاي اول دوستاني كه با ايشان بودند، همسرم را عمو حامد صدا مي‌كردند. به مرور زمان در كشورهاي عربي عمو حامد به ابوحامد تغيير كرد. مي‌گفت هر طور راحتند صدا كنند. بعد از شهادت هم ما پسرمان را حامد صدا مي‌كنيم.

نحوه تصمیم گیری ایشان برای رفتن به سوریه

بعد از اتمام جنگ در افغانستان و شكست طالبان، وقتي عليرضا به ايران بازگشت مي‌گفت بعد از اين من آنجا وظيفه‌اي ندارم، بعد از اين مي‌شود برادركشي. زماني كه جنگ 33 روزه لبنان آغاز شد. بسيار پيگير بود و تلاش كرد خودش را به برادران حزب الله برساند. مي‌گفت دعا كنيد تا در كنار برادرانم در لبنان باشم چون آنجا هم جبهه حق عليه باطل است. در مورد حضورشان در سوريه هم با 20 نفر از دوستانشان راهي اين كشور شدند. وقتي تصميم گرفت به سوريه برود با من صحبت و مشورت كرد. من هم به ايشان گفتم كه شما با كشور سوريه آشنايي نداريد و زبان آنها را نمي‌دانيد. در پاسخ گفت كه اسلام مرز ندارد. من هم به رفتنش رضايت دادم. اهل ماندن نبود. 22 ارديبهشت ماه 1392 با دوستانش راهي شد مدتي از ايشان بي‌خبر بودم. دوراني كه خيلي بر من سخت گذشت. اما 12 روز بعد تماس گرفت و صدايش را شنيدم كه مي‌گفت خيالتان راحت جاي ما خوب است، مكالمه ما سه چهار دقيقه بيشتر طول نكشيد ولي آرام شدم. مرداد ماه 92 بود، در فاصله دو روز چهار شهيد از تيپ فاطميون را آوردند. با من تماس گرفت وگفت چهار كربلايي داريم حتماً در مراسمشان شركت كن. به خانواده آنها سر بزن. سلام مرا برسان و از طرف من به آنها تبريك و تسليت بگو. اصرار داشت از خانواده شهدا بخواه كه براي بچه‌ها دعا كنند. در ميان بچه‌هاي تيپ فاطميون يك جانباز 18 ساله قطع نخاع گردن بود كه مادرش با افتخار مي‌گفت شكر خدا، كه فداي سر بي‌بي، پسرم متبرك شده است و آمده است.

ابوحامد باهوش و شجاع بود و مدیریت خوبی در عملیات ها داشت

او باهوش بود و مدیریت و برنامه ریزی خوبی در عملیات ها  داشت. در سری اول اعزام  ده روزی آموزش دیده بودیم  و رفتیم عملیات بود ، عملیات شروع کردیم ابوحامد گفت اگر من شهید شدم من حلال کنید بچه ها گریه گردند عملیات ساعت ۹ صبح شروع شد تا ده ادامه پیدا کرد و بعد از عملیات دو نیمه شب  مجددا برای شناسایی رفت ، دو تا تپه  در منطقه دشمن بود که گرفتنش سخت بود چون  تپه ها با بوتون درست شده بودند و  حتی با موشک و خمپاره از بین نمی رفتند و از طرف دیگر چند راه در رو داشت ابوحامد گفت  امشب ساعت ۱۱ با بیست نفر میرویم و تپه ها را می گیریم آنها رفتند و موفق هم شدند.

فردا صبح عملیات شروع شد ۱۵۰ تانک بودیم ، هر تانک ۴۳ گلوله داشت که زدیم همزمان توپخانه هم زد تپه دوم را می خواستیم بگیریم و بالاخره  تپه دوم را  گرفتیم ابوحامد گفت من  و فاتح بالای تپه می رویم از مرکز  بیسیم زدند که فاتح و ابو حامد نروند بالای تپه دوم اما آنها اصرار کردند بروند  دشمن که گرای سنگرشان را داشتند با خمپاره آن منطقه را زد و هردو آنها به شهادت رسیدند .

تقاضای ابوحامد از رهبری در وصیت نامه اش

ابو حامد در وصیت نامه اش از مقام معظم رهبری  خواسته بود فاطمیون را مجهز کنند و بچه های فاطمیون را  معرفی کنند خوشبختانه بچه های فاطمیون از طریق تلوزیون ایران معرفی شدند.

ابوحامد خیلی متواضع بود در میان ده ها رزمنده نمی فهمیدی او فرمانده است او متواضع مانند یک سرباز بود در آغاز بحران سوریه زمانی که تروریست ها در ۲۰۰ متری حرم حضرت زینب(س) بودند  ابوحامد با ۱۳ نفر به سوریه رفته بود  و از حرم خانم به دفاع پرداخته بودند.

ابوحامد می گفت دشمن ما داعش و النصره نیست؛ دشمن اصلی ما امّ الفساد اسرائیل غاصب و آمریکای جنایتکار است…

به بركت خدا و خون شهدا بچه‌هاي فاطميون مجاهدت‌هاي زيادي را خلق كردند. اما متأسفانه در گمنامي هستند و حماسه‌سرايي‌شان شناخته نشده است. دوستانش از ابوحامد خيلي برايمان گفتند، از درايتش، از فرماندهي‌اش و… با توجه به شروع بدون مقدمه و سختي بسيار در كار جنگ غير منظم و اينكه فرصتي براي سازماندهي نيروها نبود و تمام برنامه‌ها درگير و در حال جنگ هماهنگ مي‌شد، ابوحامد خوب توانست مديريت كند و نگذارد اين اوضاع تأثيري بر روند مديريت و سازماندهي بگذارد.

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن