ایستگاه صلواتی:
دانلود صلواتی تقویم دیو.اری و پوستر شهدا

موقعیت شما : صفحه اصلی » دسته‌بندی نشده
  • شناسه : 20234
  • ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۵:۳۴
  • 74 بازدید
  • ارسال توسط :
خطر اساسی اجرای برنامه آموزش 2030 در ایران، تغییر ریل تربیت به سمت تربیت مطلوب غرب است

خطر اساسی اجرای برنامه آموزش 2030 در ایران، تغییر ریل تربیت به سمت تربیت مطلوب غرب است

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ آذر ماه سال گذشته سند آموزش 2030 ایران توسط معاون رئیس جمهور و  وزرای آموزش و پرورش، آموزش عالی رونمایی شد و بر طبق اظهارات دست اندرکاران، قرار است توصیه های سازمان ملل و برنامه های آموزشی و تربیتی […]

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ آذر ماه سال گذشته سند آموزش 2030 ایران توسط معاون رئیس جمهور و  وزرای آموزش و پرورش، آموزش عالی رونمایی شد و بر طبق اظهارات دست اندرکاران، قرار است توصیه های سازمان ملل و برنامه های آموزشی و تربیتی آنها (در قالب سند آموزش 2030) مبنای عمل آموزش و پرورش نسل ما از مهد کودک تا حتی بعد از دوران آموزش عالی قرار گیرد.

  برداشت کلی از عرضه این سند در عرصه تعلیم و تربیت، همانطور که در خود سند به آن اشاره شده، توسعه پایدار به مفهوم مورد نظر غرب و همراه سازی ملت ها و دولت ها با نظام جهانی در بلند مدت است.

  این عمل مبنایی به سادگی در همه کشور ها قابلیت اجرا پیدا نمی کند و مخالفت مردم و در برخی موارد دولت های متعهد را در پی خواهد داشت لذا نظام سلطه به نهادها و سازمانهای تحت پوشش سازمان ملل ماموریت داده تا در قالب و پوشش های مختلف اقتصادی_فرهنگی، طرح هایی را به اجرا در آورد که ظاهر آن جذاب و متناسب با سلیقه و نیاز کشورها باشد اما در باطن و حقیقت، اهداف مورد نظر نظام جهانی در کشورها  تعقیب شود. بانک جهانی، صندوق بین الملی پول، آیسسکو و یونسکو همه یک چنین ماهیت و ماموریتی را دنبال می کنند و تا به الان نقش آنها برای خیلی از انسانهای آگاه و غیر وابسته روشن شده است.

  اهداف پیدا و آشکاری که یونسکو برای حضور در کشورها و انجام وظایف اعلام می کند عبارت است از؛

  رفع فقر، توسعه پایدار اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، برابری جنسی، توانمند سازی زنان، مشارکت برای توسعه، سواد آموزی فراگیر، دسترسی برابر زنان و مردان به فرصتهای آموزشی، ارتقاء کیفیت آموزشها، کمک به آموزش همگانی، ریشه کنی بی سوادی، آموزش مادام العمر و… .

  اینها همانطور که بیان شد، اهداف اعلام شده آنهاست، ظاهر کار است و عامل جذب مشتری است. در واقع و به صورت حقیقی چیزهای دیگری مدنظر یونسکو به نمایندگی از سازمان ملل با ماهیت ابزاری آن برای نظام سلطه، قرار دارد که همان اهداف پنهان آنهاست مسائلی مثل؛ نفوذ فرهنگی، جلب اعتماد، ایجاد وابستگی، ترویج فرهنگ غربی، تربیت نسل به دلخواه غرب، شناسایی و جذب نیروهای مستعد کشورها، دستیابی به اطلاعات و آمار کشورهای عضو و … اینها در حقیقت هدف اصلی این قبیل سازمان هاست که از طریق آموزش و پرورش صورت می گیرد و آرام آرام نسلی بوجود می آورد که دیگر نه تنها حساسیتی نسبت به فرهنگ و ملت خود ندارند بلکه، خیرو سعادت خود و ملت خود را درگرویدن به نظم جهانی (نظام سلطه) و همراهی و پیروی از آنها میداند.

 نسلی که برای این خواسته ها آماده است تمام موانع را برطرف کند و هرگونه هزینه ای بپردازد هر چند آن هزینه ها؛ کنار گذاشتن دین و ارزشهای دینی آنها باشد. نسلی کاملاً وابسته از نظر فکری و فرهنگی که با افتخار این کارها را می کند و مزدی هم نمی خواهد، بلکه حاضر است از خودش و از سرمایه های ملتش هزینه  هم بکند تا خواسته همراهی و پیروی از غرب، حاصل شود و ارزشها و آرمانهای فرهنگ غربی در کشور او نیز ارزش و آرمان بحساب آید.

  پیداست که این اهداف "حقیقی" هیچگاه و به هیچ وجه با اهداف و سیاستهای نظام تعلیم و تربیت اسلامی و اسناد و طرحهای بالادستی در جمهوری اسلامی از جمله سیاست های کلی و سند تحول تطبیق ندارد بلکه دقیقا نقطه مقابل آنها قرار می گیرد.

  به زبان دیگر هیچ همخوانی ای بین سند آموزش 2030 با اسناد موردنظر در تعلیم و تربیت اسلامی نیست. لذا یونسکو و سازمان های بالاسری آنها برای پوشش و برای قانع سازی کشورهای هدف نه تنها اهداف حقیقی را بیان نمی کنند، بلکه مطالب و مواردی را بهانه می کنند که احساسات عده ای را برانگیزد و حضور آنها را موجه جلوه نماید.

 رفع فقر، حقوق بشر، برابرسازی فرصتها، ترویج فرهنگ صلح، جلوگیری از خشونت اینها همان عبارات به ظاهر زیبایی هستند که هیچ توضیح داده نمی شوند و در عمل هم تعقیب نمی شوند، اما توجیه می آورند که می خواهیم به کشورها و دولتها کمک کنیم تا در آینده مورد نظر(مثلا 15 سال آینده) بهبود در وضعیت مردم جهان ایجاد شود.

  اگر خدای ناکرده این سند بتواند جامه عمل بپوشد و در افق 15 سال آینده ایران، مبنای تعلیم و تربیت قرار گیرد، معنای آن این است که ما در طول این سالها مشغول اجرای فرامین نظامی هستیم که دفاع از سرزمین و ارزش های اعتقادی را خشونت، کوتاه آمدن و پذیرش سلطه را صلح، ترویج همجنس بازی و قانونی شدن آنرا حقوق بشر، عریان کردن زن و به خیابان آوردن آنرا آزادی، تجمل، ریخت و پاش و مصرف بی حساب و کتاب را سبک زندگی مطلوب و… می داند.

  عمل به دستورات سازمان یونسکو در تعلیم و تربیت یعنی ریل گذاری برای آموزش و پرورش از مهدکودک تا آموزش های فنی و حرفه ای و حتی فرهنگ عمومی براساس فرهنگ نظام سلطه و وابسته کردن ملتها به نظم موجود جهانی و پرهیز دادن آنها از مخالفت و مقاومت. این معنی توسعه پایدار موردنظر غرب است.

  اگر ما برای قضاوت خود هیچ دلیلی جز ملاحظه واقعیت امروز جامعه جهانی و نحوه عمل نظام سلطه با آنها را نداشته باشیم، همین یک دلیل کفایت لازم را دارد که انسانها آزاده و غیر وابسته را قانع کند؛ برای نمونه رفتار عملی داعیه داران رفع فقر، برقراری صلح و دلسوزان حقوق بشر را با مردم غزه، فوعه، کفریا، را درنظر بگیرید که آیا برای آنها، این مردم مظلوم بشر بحساب می آیند؟!

بشر مورد نظر آنها کیست؟! صلح مطلوب آنها چیست؟! خشونت در نظر آنها چه معنی دارد که داعش با آن همه جنایات را خشونت نمی دانند و آنرا لازمه رشد دمکراسی هم می شمارند؟! ولی درعوض پیرزن ناشنوای فلسطینی که در حال رفتن به نماز جمعه است را خشونت و شلیک کردن به او و نقش زمین کردن او را مقابله با خشونت و مبارزه با تروریسم می دانند.

  به این دلیل اضافه کنیم صدها دلیل دیگر را مثل؛ هجوم فرهنگی برای از بین بردن ارزش های اخلاقی و انسانی، تحریم های ناجوانمردانه و خارج از انسانیت علیه ملت ها و دولتهایی که تنها جرم آنها استقلال خواهی شان است، کودتاهای مخملی و دخالتهای سیاسی، جنگهای خانمان برانداز در طول تاریخ تمدن غرب … اینها همه دلایلی هستند که اگر خدای ناخواسته سرنوشت تعلیم و تربیت کشور به سازمان یونسکو سپرده شود باید در انتظار آن باشیم و نباید هیچ امید و انتظاری برای عدالت، انسانیت، اخلاق، دیانت داشته باشیم.

 یونسکو در بهترین شرایط می خواهد نسلی تربیت کند که با جامعه جهانی هماهنگ و همراه باشد و جامعه جهانی چیزی غیر از برهنگی در فرهنگ، اضمحلال اخلاق در زندگی، جنگ و خشونت برای منافع در سیاست وغیره ندارد که بخواهد یاد بدهد! لذا خطراتی که از ناحیه اجرای این سند متوجه تعلیم و تربیت جامعه می شود در یک کلام نه دور کردن از اسلام، بلکه دور کردن نسل آینده از اخلاق و انسانیت و رساندن مردم ما به همان دروازه تمدنی که نشانه های آن در همه عرصه های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی برای دنیا آشکار شده است.

 خطر اساسی اجرای سند 2030 در ایران، تغییر ریل تربیت به سمت تربیت مطلوب غرب است چیزی که انقلاب اسلامی، خون هزاران شهید و سختی ها و ملالت های فراوان برای آن داده شده تا با ارزشهای اسلامی و قرآنی جایگزین شود.

  اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی برای تعلیم و تربیت نسل که همه هدف اوست، برنامه خاص و ویژه دارد. تعلیم و تربیت اسلامی می بایست درپی تربیت انسانهایی باشد در تراز خلیفه الله. متاسفانه عوامل و دلایل زیادی باعث شده تا در طول سالهای بعد از انقلاب در این مسیر پیشرفت قابل قبولی نداشته باشیم اما این مسائل نمی تواند توجیه این باشد که بخواهیم بعد از 38 سال از پیروزی انقلاب به همان مسیر و راهی که قبل از انقلاب بودیم بازگردیم و تعلیم و تربیت را به کسانی که از آن جز نامی نمی شناسند و خودشان و کشورهای پیروشان را در منجلاب بی اخلاقی و جنگ و خونریزی غرق نموده اند؛ بسپاریم.

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.