ایستگاه صلواتی:
دانلود صلواتی تقویم دیو.اری و پوستر شهدا

موقعیت شما : صفحه اصلی » دسته‌بندی نشده
  • شناسه : 23761
  • ۰۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۶:۴۵
  • 74 بازدید
  • ارسال توسط :
مادر کردستانی که داغ سه فرزند شهیدش را تحمل کرد

مادر کردستانی که داغ سه فرزند شهیدش را تحمل کرد

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از پیشمرگ روح الله، برادران شهید فیصل، وریا و امید رحیمی دربنده به ترتیب در سال های 1348، 1352، 1353 در روستای دربنده از توابع شهرستان سنندج به دنیا آمدند. پدرشان نبی و مادرشان بانو عایشه در […]

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از پیشمرگ روح الله، برادران شهید فیصل، وریا و امید رحیمی دربنده به ترتیب در سال های 1348، 1352، 1353 در روستای دربنده از توابع شهرستان سنندج به دنیا آمدند. پدرشان نبی و مادرشان بانو عایشه در تربیت فرزندان اشان از هیچ تلاش فروگذار نکردند.

 

این سه برادر در میان کوچه پس کوچه های روستای دربنده به بازی های کودکانه مشغول بودند. فیصل، وریا و امید به دلیل اینکه از لحاظ جسمی به حدی رشد کرده بودند که می توانستند گاو و گوسفند متعلق به خانه را برای چَرا به صحرا ببرند، این مسئولیت را بر عهده می گرفتند و در فصل تابستان که از درس و مدرسه فارغ می شدند، مسئولیت به چَرا بردن احشام خانه را عهده دار می شدند.

 

در روز بیستم تیرماه سال 1359 در حالیکه وجب به وجب خاک کردستان مورد هجمه گروهک های ضد انقلاب قرار گرفته بود، این سه برادر برای چرای دام هایشان به صحرا رفتند. غافل از اینکه گروهک های ضد انقلاب در حدود 5 کیلومتری روستا در کمین پاسداران انقلاب اسلامی و پیشمرگان مسلمان کرد نشسته اند.

 

گروهک های ضد انقلاب که جان و مال مردم بی گناه و بی پناه کردستان برایشان اهمیتی نداشت، در یک هجوم ناجوانمردانه به رزمندگان سپاه اسلام، آن ها را مورد حمله قرار می دهند و در این میان از شلیک گلوله خمپاره و آر. پی. جی باکی به دل راه نمی دهند.

 

علی رغم اینکه پاسداران برای حفظ جان مردم بی گناه که شاهد درگیری آن ها با گروهک های ضد انقلاب بودند، اسلحه اشان را غلاف می کنند، اما نیروهای ضدانقلاب که بارها از مردم بی گناه به عنوان سپر انسانی استفاده کرده بودند، بی امان مواضع رزمندگان سپاه اسلام را در معرض گلوله خمپاره قرار می دهند. پاسداران سپاه اسلام برای اینکه خطری متوجه شاهدان درگیری نباشد، صحنه را ترک می کنند. اما این سه برادر به همراه سه تن دیگر از هم ولایتی هایشان بر اثر اصابت ترکش خمپاره نیروهای ضد انقلاب به شهادت می رسند.

 

مردم روستای دربنده صدای درگیری و شلیک گلوله و خمپاره را می شوند، اما اصلاً به این مسئاله فکر نمی کنند که امکان دارد شش تن از نوجوانان و نونهالان روستای دربنده در میان درگیری به شهادت برسند.

 

هنگام غروب آفتاب زمانی که احشام خانه کاک نبی به تنهایی وارد روستا می شوند، زمزمه هاییدر روستای می پیچد که چرا فرزندان کاک نبی و آن سه کودک دیگر به خانه نیامده اند؟ ذهن مردم روستا ناخودآگاه متوجه درگیری چند ساعت قبل خارج روستا می شود.

 

مردم روستا خودشان را به محل درگیری می رسانند و در آنجا با صحنه دلخراشی مواجه می شوند؛ شش تن از نوجوانان و نونهالان روستا به طرز فجیعی بر اثر اصابت ترکش خمپاره نیروهای ضد انقلاب به شهادت رسیده اند و پیکر بی جانشان در محل جا مانده است.

 

مردم روستا همان شب پیکر مطهر شهیدان فیصل، وریا و امید رحیمی دربنده، شهیده آسیه شیخ نصراللهی، شهیده گلاویژ آقابیگی و شهید محمد سلیم احمدی را در قبرستان عمومی روستای دربنده به خاک می سپارند تا سندی باشند بر جنایت و خیانت گروهک های ضد انقلاب در حق مردم کرد.

 

بانو عایشه مادر شهیدان فیصل، وریا و امید رحیمی دربنده به محض شنیدن خبر شهادت جگرگوشه هایش شوکه می شود و بعد از این واقعه تا مدت ها تحت فشار روحی سنگین قرار می گیرد و همین عامل باعث می شود از لحاظ عاطفی بسیار حساس شود و بعد از چند سال تحمل درد و رنج ناشی از فشار روحی و روانی، دعوت حق را لبیک می گوید و به فرزندان شهیدش می پیوندد.

 

متأسفانه از این شش شهید عزیز هیچ گونه عکس، خاطره و یا اطلاعات دیگری در دست نیست.

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.