ایستگاه صلواتی:
دانلود صلواتی تقویم دیو.اری و پوستر شهدا

موقعیت شما : صفحه اصلی » دسته‌بندی نشده
  • شناسه : 33603
  • ۰۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۷:۰۰
  • 106 بازدید
  • ارسال توسط :
روایت امدادهای غیبی در جنگ احزاب قرن/ رشادت رزمندگان اهل سنت در کمینگاه خدا

روایت امدادهای غیبی در جنگ احزاب قرن/ رشادت رزمندگان اهل سنت در کمینگاه خدا

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرصاد؛ برخی از رزمندگان عملیات جاودانه مرصاد که خداوند در کمینگاه چهارزبر در گفتگوهایی جداگانه به بیان خاطرات خود از کمینگاه خدا در "چهارزبر" پرداختند.   شباهت عملیات مرصاد به جنگ احزاب     به گزارش پایگاه اطلاع […]

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرصاد؛ برخی از رزمندگان عملیات جاودانه مرصاد که خداوند در کمینگاه چهارزبر در گفتگوهایی جداگانه به بیان خاطرات خود از کمینگاه خدا در "چهارزبر" پرداختند.

 

شباهت عملیات مرصاد به جنگ احزاب 
  
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از مرصاد ، مسلم امینی در گفت و گو با خبرنگار پاک پرس، اظهار داشت: سالها پیش در این ایام حوادث مهمی در طول دفاع مقدس در حال رخ دادن بود. به گونه ای که تمام دشمنان کفر و نفاق و استکبار برای یکسره کردن کار انقلاب دست به دست یکدیگر دادند تا اینکه حضرت امام خمینی(ره) تصمیم به پذیرش قطعنامه گرفتند. 
  
مسئول بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه حضرت نبی اکرم(ص) استان کرمانشاه گفت: در این میان دشمن تصور می کرد جمهوری اسلامی قطعنامه 598 را نمی پذیرد و سقوط می کند به همین دلیل همچون سالهای آغازین جنگ در سال 59 و این بار خطرناک تر ازقبل علیه ایران متحد شدند. 
  
امینی بیان کرد: اگرچه دشمن یکسال قبل تر قطعنامه را پذیرفت و صدای صلح طلبی اش دنیا را کر کرده بود، بی توجه به پذیرش قطعنامه حمله ای گسترده علیه ایران را آغاز کرد و در تاریخ 31 تیرماه سال 67 به مرزهای استان کرمانشاه هجوم آورد. 
  
وی افزود: در این میان گروهی تحت عنوان سازمان مجاهدین خلق( منافقین) به حمایت بی دریغ از نیروهای بعثی پرداختند و به فکر باطل شان درصدد رسیدن 34 ساعته به پایتخت و در دست گرفتن حکومت بودند. 
  
این رزمنده دفاع مقدس با اشاره به اینکه سازمان منافقین خلق در پایان جنگ توسط سپاهیان اسلام به جزای اعمال خود رسیدند گفت: 17 هزار نفر از شهدای کشور بدست تروریستها شهید شده اند که حدود 12 هزار نفر از این شهدای ترور توسط سازمان مجاهدین خلق شهید شده اند؛ شهدایی نظیر شهید بهشتی، باهنر، رجایی و شهدای محراب. 
  
وی افزود: محاصره سازمان مجاهدین خلق در تنگه مرصاد امداد غیبی الهی بود که در مقایسه با جنگهای صدر اسلام به جنگ احزاب تشبیه می شود؛ در این جنگ هم سپاه کفر و نفاق علیه پیامبر(ص) متحد شدند اما به خواست خدا پیروزی از آن اسلام شد. 
  
امینی پیروی از ولایت فقیه را یکی از رموز این پیروزی خواند و عنوان کرد: خیل عظیم سپاه اسلام به پیروی از حضرت امام خمینی(ره) به کرمانشاه اعزام شدند به گونه ای که دسته های 24 نفره در این عملیات به دسته های 50-60 نفره تبدیل شد و در نتیجه عملیات مرصاد با ناکامی دشمن به پایان رسید. 
  
این رزمنده دفاع مقدس درباره شهدای شاخص کرمانشاهی حاضر در عملیات مرصاد نیز با اشاره به اینکه همه شهدا شاخص بودند گفت: شهید ذبیح الله کرمی که در اوایل انقلاب دادستان قم بودپس از شنیدن پیام امام خمینی(ره) خود را به سرعت به عملیات رسانید. 
  
وی افزود: همچنین شهید قلیوند به شرط حضور در تمامی عملیاتها فرماندار شد و البته در روزهای پایانی جنگ نیز به شهادت رسید شهید علیرضا زمانی نیز که از قبل بارها می گفت من به دست شقی ترین مردم روزگار شهید می شوم هنگام حمله به مرزهای استان مشهد بود و با دریافت خبر حمله دشمن خود را به کرمانشاه رساند و به شهادت رسید. 

 

کشته و زخمی شدن4800 نفر از منافقین در عملیات مرصاد 
 

 سرهنگ پاسدار عزت الله عظیمی" یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس و یکی از افراد حاضر در عملیات مرصاد در گفتگو با امروله عنوان کرد: در سال 59 که برای ثبت نام در مدرسه کوروش کبیر اسلام آباد غرب مراجعه کرده و منتظر متصدیان ثبت نام دوره راهنمایی بودم یکباره هواپیماهای رژیم بعث در آسمان شهرستان اسلام آباد پیدا شدند و شروع به بمباران هوایی کردند. 
  
وی ادامه داد: در آن موقع با وجود اینکه ما اصلا جنگ و حتی هواپیما ندیده بودیم متوجه شدیم که عراق مردم بی گناه اسلام آباد را مورد حمله هوایی خود قرار داد و بسیاری از آنان را جانباز و شهید کرده است از همان لحظه من و دوست عزیزم سرهنگ یار بیگی که در آن زمان همه کلاس بودیم دیگر می دانستیم که باید هر چه زودتر به فکر چاره ای بود نا با این دشمن تا به دندان مسلح مقابله کرد. 
  
عظیمی تصریح کرد: ما در آن موقع اطلاعات کافی درباره جنگ نداشتیم و تنها صبحت های امام راحل که در رادیو و تلویزیون شنیده می شد یا اینکه در بسیج بعضی وقتها در روستاها فیلم می آوردند و پخش می کردند میدیدیم اطلاعات ابتدایی از دفاع مقدس داشتیم تا اینکه در پنجم مهر ماه سال1362 از طرف بسیج سپاه گیلان غرب در قالب تیپ مسلم ابن عقیل به فرماندهی شهید محمد مرتضی قلی  به جبهه اعزام شدم تا سال 66 به عنوان یک رزمنده در جبهه های غرب و یک بخش در کردستان از خاک وطن دفاع کردم. 
    
وی با بیان اینکه جنگ تحمیلی در اسلام آباد آغاز و پایان یافت بیان کرد: در سال های 66 و 67 فرمانده وقت یگان ما ( سردار شاه ویسی ) سه روز مانده به آغاز عملیات مرصاد به گیلان غرب آمد ولی متاسفانه ایشان مجروح شدند و در همان روزها تمام اعضاء خانواده ایشان بر اثر تصادف به رحمت ایزدی پیوستند که خاطره تلخی برای هه ما شد. 
  
فرمانده ناحیه مقاومت بسیج سپاه شهرستان صحنه گفت: در مدت زمانی که سردار شاه ویسی تحت مداوا بودند حاج یحیی قیاسوند که مسئول ستاد تیپ بودند فرماندهی را بدست گرفتند و همه ما را در جلسه ای فرا خواندند و گفتند که اعضاء ستاد تیپ جهت انجام عملیات باید آماده شوند. 
  
وی یاد آور شد: در آن موقع ما بجز یک سلاح کلاشینکف و 60 عدد گلوله تجهیزات زیادی نداشتیم بنابراین تصمیم گرفتیم که مهمات بیاوریم . من با یک خودروی تویوتا به سمت زاغه مهمات حرکت کردم و چند صندوق تیر با خودم اوردم و به سمت خط مقدم رفتم. 
  
 عظیمی تشریح کرد: دو گروهان ما با تمام توان در مقابل رژیم بعث عراق ایستادگی کرد و نگذاشتند که خط شکسته شود ، دشمن وقتی دید که نمی تواند از سمت ما نفوذ کند از سمت دیگری وارد عمل شد به همین خاطر ما در حلقه محاصره قرار گرفتیم. به مرکز بی سیم زدیم و آنها به ما گفتند که ما در پشت جبهه عراق قرار گرفته ایم. ما با شنیدن این پیام به سه راه چم امام حسن رفتیم که ببینیم دژبانی که قبلا داشتیم به تصرف دشمن درآمده است یا نه؟ از دور دیدم که یک هلی کپتر عراقی در حال سوار کردن افراد محلی بود با دیدن آنها پی بردیم که دژبانی هم به تصرف عراق درآمده است. 

سالروز عملیات مرصاد
  
وی گفت: تنها یک مسیر برای ما مانده بود که بتوانیم به سمت نیروهای خودی حرکت کنیم و در کنار سایر رزمندگان از با دشمنان بجنگیم یک راه میانبر بود. در حال حرکت بودیم که سلاح دوشکا دشمن همه ما را به گلوله بست، گلوله ها طوری بودند که به داخل خاک فرو می رفتند و از خاک در می آمدند خداراشکر هیچ یکی از رزمندگان حتی زخمی نشدند فقط شیشه ماشین شکسته شد . هنگامی که به گیلان غرب رسیدم متاسفانه تیپ مسلم ابن عقیل کلا از بین رفته بود. 
  
فرمانده ناحیه مقاومت بسیج سپاه شهرستان صحنه گفت: این حمله های پی در پی عراق در شهر های مختلف استان کرمانشاه همه و همه برای آماده سازی شرایط برای حضور منافقین کور دل بود که سال ها آنان را برای ضربه زدن به کشور ما پرورش داده بود. 
    
وی یادآور شد: گروهک منافقین در پی حملات عراق به خاک میهن اسلامی و عقب‏ نشینی ‏های موقت رزمندگان اسلام، با تصور این‏که پذیرش قطعنامه 598 ناشی از جدایی ملت و دولت است، به خیال واهی، فرصت را غنیمت شمرده و سعی در رسیدن به اهداف پلید خود نمود. منافقین با جمع ‏آوری دیگر ضد انقلابهای سرخورده، از کشورهای مختلف اروپایی، نیرویی به استعداد تقریبی 15 هزار نفر فراهم کرده و با بهره ‏گیری از جنگ‏ افزارهای اهدایی صدام و دیگر اربابان خود، حمله خود را از غرب کشور به خاک جمهوری اسلامی ایران آغاز کردند. 
  
 عظیمی گفت: نیروی هوایی عراق با حمایت خود مقدمات را برای ورود آنها به عمق خاک ایران و در نهایت‌فتح تهران را آماده و ترغیب می ‏کرد. با این اتحاد شوم قسمت‏هایی از اراضی میهن اسلامی مورد تجاوز قرار گرفت. ملت سلحشور و مسلمان ایران پس از اطلاع از تجاوز منافقین به میهن اسلامی به خروش آمده و به جبهه ‏های جنگ اعزام شدند سرانجام عملیات مرصاد در پنجم مرداد ماه 1367، با رمز مبارک یا علی(ع) و به منظور مقابله با منافقین در منطقه اسلام‏ آباد و کرند غرب در استان کرمانشاه، آغاز شد. منافقین، خوشحال از پیروزی ‏های مقدماتی و در یک اقدام عجولانه، راهی باختران (کرمانشاه) شده و به خیال باطل خود، قصد حرکت به سمت تهران و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران را کردند. 
  
این رزمنده عملیات مرصاد تاکید کرد: رادیو منافقین، با ارسال پیام به مردم باختران، از آنها خواست که زمینه را برای ورود ارتش به اصطلاح آزادی‏بخش مهیا سازند و آماده جذب در گردان‏ها و لشکرها باشند. از آن طرف رزمندگان اسلام در 34 کیلومتری باختران، ناگهان راه را بر ستون‏های منافقین بستند و واحدهای زرهی رزمندگان، در یک اقدام متهورانه، تعداد زیادی از ادوات سنگین زرهی منافقین را هدف قرار داده و به آتش کشیدند. جاده باختران – اسلام ‏آباد در همان لحظات اولیه، انباشته از ادوات سوخته  شد و عکس‏ العمل سریع رزمندگان، منافقین را به فراری مفتضحانه وادار  ساخت.   
  
وی گفت: این عملیات در روز بعد نیز با حمله هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران با سرکوب شدید منافقان ادامه یافت و دشمن را دچار شکست سخت و سنگین کرد. بدین ترتیب، منافقان شکست خورده، در این تجاوز نابخردانه، متحمل تلفات و خسارات عظیمی شدند که بیش از 120 دستگاه تانک، 400 دستگاه نفربر، 90 قبضه خمپاره‏ انداز 80 میلی‏متری، 150 قبضه خمپاره ‏انداز 60 میلی‏متری و 30 قبضه توپ 106 میلی‏متری منهدم شد. علاوه بر آن ده‏ها دستگاه تانک، نفربر، خودرو و نیز صدها قبضه سلاح سبک و نیز مقادیری تجهیزات پیشرفته الکترونیکی و مخابراتی به غنیمت نیروهای اسلامی درآمد. در این عملیات، 4800 نفر از منافقان نیز کشته و زخمی شدند.

 

دلاوری رزمندگان اهل سنت در مرصاد

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از شبکه اطلاع رسانی مرصاد ، سهراب منوچهری فرمانده گردان اعزام شده به عملیات مرصاد از جوانرود در گفتگو با مرصاد اظهار داشت: زمانی که خبر حمله و پیشروی دشمن و منافقین را به اسلام آباد و تنگه چهار زبر به ما اعلام کردند، بسیج جوانرود گردانی متشکل از 400 نفر را به منطقه فرستاد، در بین راه خبر دادند که عده ای از منافقین به سمت کرند غرب رفته اند و ما نیز به همراه گردان به سمت مناطق دالاهو و کرند رفتیم تا آنجا به کمین دشمن بنشینیم. وقتی به منطقه رسیدیم به چند گردان دیگر به همراه نیروهای مردمی رسیدیم.

وی افزود: در همان شب با کمین زدن به دشمن و درگیری شدید با آن ها توانستیم تلفات سنگینی بر آن ها وارد کنیم. در این درگیری چند تن از نیروهای خودی زخمی شدند و دو تن از یاران گردان جوانرود به درجه رفیع شهادت رسیدند. صبح فردا با کمک نیرو هوایی سپاه و نیروهای زمینی با حمله جانانه به منافقین و دشمنان اسلام که قصد تجاوز به خاک میهنمان را داشتند آنها را در هم کوبیدیم تا درس عبرتی شود برای تمام دشمنان این مرز و بوم. 
 
وی در ادامه گفت: عملیات مرصاد نشان از قدرت نیروهای بسیج و مردمی سپاه ایران است که در برابر تمام متجاوزین ایستادگی می کند.

 

 تیپ مسلم بن عقیل (ع) از یگانهای مردمی تاثیر گذار در جبهه های غربی بود 
   

 دلاور رحیمی، از فرمانده هان دوران دفاع مقدس در گفتگو با مطلع الفجر اظهار داشت: اگرچه در تیر ماه سال 67 و مصادف با پذیرش  قطعنامه 598 از سوی ایران به نظر می رسید که جنگ در ایستگاه آخر واقع شده است اما در این میان و بعد از گذشت تقریبا 6 روز  از آن  ارتش بعث صدام در تاریخ 31 تیرماه به خاک ایران حمله کرد و از منطقه جنوب به سمت خرمشهر و اهواز پیشروی کرد اگر چه در آن جبهه ها توفیقی به دست نیاورد  اما  حملات خود را در غرب نیز توسعه داد که آن هم در سایه  مقاومتهای بسیج مردمی و نظامی ناکام ماند. 
 
وی افزود: موضوع قابل استناد اینکه جایگاه منافقین در عراق جایگاهی مزدورانه و منافقانه بود تا جایی که حتی صدام هم تاب تحمل این نیروها را نداشت و با این هدف که با درگیر کردن مستقیم منافقین در یک جنگ می تواند دو هدف را در آن دنبال کند یکی اینکه به عنوان یک ابزار نظامی می تواند در پیشبرد اهداف خود از وجود منافقین استفاده کند که در یک حالت توهمی پیروزی آنها و تحقق اهداف شوم صدام بود و در هدف دوم نابودی و شکست منافقین بود که در آن صورت هم صدام از وجود نیروهایی مزاحم که بسیاری از اسرار نظامی و امنیتی عراق را می دانستند رهایی یافته است. 
  
رحیمی به توهم و رویاهای سوخته  منافقین در طرح ریزی عملیات خود در سال 67 اشاره کرد و گفت: منافقین کور دل  و مزدور  در سایه یک تفکر خیالی هوای تسخیر شهرهای ایران را در سر داشتند غافل از اینکه  سدهایی از مقاومت جانانه مردمی و ایثارگری و رشادت رزمندگان را در دفاع از کیان میهن اسلامی در مقابل داشتند کما اینکه همین سدهای مقاومت  نهایتا در کمین گاه مرصاد عرصه را بر کوردلان منافق تنگ کرد و خداوند آنها را در این تنگه گرفتار و ننگ وجودشان را برای همیشه از صحنه روزگار پاک کرد. 
 
این یادگار دوران دفاع مقدس به  موجودیت تیپ مسلم بن عقیل و جایگاه آن طی عملیات مرصاد اشاره کرد و ابراز داشت: تیپ مسلم بن عقیل از جمله یگانهای مردمی تاثیر گذار در جبهه های غربی بود که  می توان آن را کانونی از بی ادعا ترین، جسور ترین و خالصانه ترین مردان مقاومی یاد  کرد که شاید تا کنون حکایت رزم و مقاومت و تاثیر آنها در فلسفه دفاع در این مرزها به شایستگی ادا نشده است. 
  
وی یاد آور شد: این تیپ با نگاهی دفاعی طرح ریزی و ظرف زمان محدودی به میعاد گاه مردان بی ادعا، جسور و مقاومی بدل شد که به واقع شاید بتوان گفت مرزدارانی چنین غیرتمند و شجاع را تاریخ جبهه های  غرب تا آن زمان به خود ندیده بود. 
  
رحیمی ابراز داشت: اگرچه رزمندگان تیپ مسلم بن عقیل عموماً در کانون دفاعی جبهه ها و رزمگاههای غربی از تنکاب و چغالوند و آوزین قرار داشت اما فلسفه دفاع چیزی سوای این یکجا نشینی بود چرا که این تیپ بر اساس رسالت دفاعی خود چنین عمل می کرد که هر زمان و هر مکان به وجودش نیاز شود برای جان نثاری و صیانت از آرمانهای انقلاب  آمادگی کامل داشت. 

سالروز عملیات مرصاد
    
جانشین گردان خیبر  از اعزام نیروهای تیپ مسلم بن عقیل(ع) به عملیات مرصاد سخن گفت و تصریح کرد: دقیقا قبل از عملیات مرصاد و در گیر و دار حمله منافقین  هنگامی بود که سردار شاه ویسی فرمانده وقت تیپ در جبهه خوشروان تیر خورده بود  و حضور نداشت و بر حسب ضرورت و تصمیم گیری که در آن شرایط اضطرار لازم بود گرفته شود اجماع دوستان بر این شد تا  مسئولیت هدایت نیروها به بنده محول شود و در این راستا  60 نفر از نیروهای تیپ مسلم بن عقیل که بنا بر این فرضیه که باید در جنگ های نا منظم از استعداد نیروی کمتر و با کیفیت تر استفاده شود را به 3 دسته 20 نفره تقسیم  و فرماندهی هر گروه را به شخصی آموزش دیده واگذار کردیم. 
   
  این عضو تیپ مسلم بن عقیل (ع) گفت: ما با این هدف که با عملیات تاخیری می بایست جلوی پیشروی احتمالی دشمن به سوی گیلانغرب و ایلام را در نگاه اول گرفته و در هدفی استراتژی تر  نیرویهای تیپ مسلم بن عقیل می بایست به عنوان مدافعانی برای پادگان ابوذر و سلمان فارسی  عمل می کردند زیرا بی شک دشمن به دو منظور سعی در تصرف این دو پادگان خواهد کرد یکی به منظور بالا بردن روحیه تضعیف شده نیروهایش و دیگری به منظور تامین ادوات و مهمات نظامی، بی شک دیر یا زود به سمت آنها حمله می کرد. 
  
 رحیمی به آغاز حرکت تاثیر گذار نیروهای تیپ مسلم اشاره و تصریح کرد: تقریبا ساعت 8 صبح روز 5 مرداد در حالی که منافقین با حمایت  نیابتی کشورهای استکباری و کمک مستقیم رژیم بعث عراق سعی در پیش روی به سوی کرمانشاه و تنگه مرصاد را داشتند درگیری شدید نیروهای خودی با منافقین در تنگه مرصاد دشمن را متوجه پادگان سلمان فارسی  جهت تامین تجهیزات نظامی و مهمات کرد و با این حرکت منافقین کوردل، بالاخره لحظه موعود و فعال شدن توان استقرار نیروهای تیپ مسلم بن عقیل فرا رسید و نقش محوری نیروها هر چند اندک تیپ، در این برهه برجسته تر از همیشه می نمود. 
  
وی از استعداد نیروهای منافقین که قصد تصرف پادگان سلمان را داشتند گفت و یاد آور شد: 3 خودرو  از منافقین با ادوات و نفرات کامل تجهیز شده که تصور نمی کردند در مسیر اسلام آباد و پادگان با مقاومت و یا نیرویی مواجهه شوند به سمت ما و در واقع به سمت پادگان پیشروی کردند. 
  
رحیمی با اشاره به اینکه ما قبلا در وضعیتی تدافعی و دقیقاً در مجاورت تپه های مسیر نزدیک به شهر اسلام آباد غرب مستقر شده بودیم افزود: منافقین با ورود به تیر رس با آتش نیروهای تیپ مسلم مواجه شدند و در این حین با شدت عملکرد نیروهای خودی، همه آنها و خودروهایشان منهدم شد  جز دو نفر از منافقین که در وضعیتی نا متعادل موفق به فرار به شیار کوه و سمت جنگل شدند. 
  
وی گفت: بعد از درگیری اولیه و انهدام نیروهای منافقین که به سمت پادگان آمده بودند من و دوستان منطقه را در رصد داشتیم برای یک لحظه سمت راست من و نیروها، تیله ای از سنگها که در لفظ عامیانه منطقه به آن " گروم" می گویند را دیدم که دو نفر از منافقین با سرعت تمام خود را به وسط آن که به شکل سنگری در آمده بودند  پرت کردند و خود را در استتار قرار دادند. 
  
این رزمنده دوران دفاع مقدس اظهار داشت: من که سلاح  آر پی چی در دست داشتم با جابجایی های متعدد خود را در موقعیتی نزدیک و مشرف برای انهدام محل استتار آنها و کمی بالا تر از استقرار نیروهای خودی کشاندم  تا جایی که به خود اعتماد داشتم که با یک تیر آنها و محلشان را منهدم خواهم کرد، تیر اول را که شلیک کردم با وجود اطمینانم خطا رفت، تیر دوم را هم که انداختم موفق به انهدام آنها نشدم  و به اصطلاح چون در نقطه خط مرزی یک ارتفاع بود گلوله ها با اندک ارتفاع رد می شد در حال پر کردن گلوله بعدی بودم که یکی از نیروهای خودی خود را به من رساند و به شکلی عجیب گفت: برادر احسنت خدا خیرت بده  تار و مار کردی نفس هشون رو گرفتی.  
  
وی ادامه داد: گلوله آخر را به دستم داد و این بار گفتم خدایا گلوله های ما کمه و اگر این بار به هدف نزنم ممکن است دشمن به نیروها لطمه ای جدی وارد کند با ذکر نام و استمداد از خداوند، با شلیک اخرین گلوله سنگر و منافقین به درک واصل شدند، من که بهت زده شده بودم  از سخنان  برادر همراه، گفتم جریان چیست من که گلوله های اول را به هدف نزدم پس شما چطور حرف از تار و مار و نابودی منافقین میزنی؟ 
  
رحیمی اظهار داشت: همرزم در پاسخ گفت: دو نفر نیرویی که بالای پیشقراول آمدند نیروهای عقبه بودند که به منظور پشتیبانی گروه منهدم شده و برای کمک به آنها امده بودند و در پایین تپه ای که دو نفر از آن بالا آمده و مستقر شده بودند و گلوله هایی که به سوی تپه شلیک کردی که به هدف خورده نشد در آن سوی تپه در داخل گروه تجمع کرده منافقین، فرود امده بود و دو شلیک موفق تو به آن گروه، همه آنها را نابود کرد  و به راستی در این لحظه مدام آیه " فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَـکِنَّ اللّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ" در ذهن من به کرات طنین انداز شد و به این صورت در پناه تحقق وعده الهی  و با مقاومتی جانانه رزمندگان اسلام  توهم  تصرف پادگان سلمان شکست خورد. 
 
 وی در ادامه به نقش نیروهای تیپ مسلم  در کنار دو گردان ازحضرت نبی اکرم (ص)  و گردان حمزه سید الشهدا (ع) اسلام آباد اشاره و با اشاره به طرح  دفاعی سردار بهروز مرادی و سردار خلیل کیانی بیان کرد: پاکسازی و آزادسازی منطقه کارخانه قند به سمت میدان امام (ره) به گردان حمزه سید الشهدا و محور پادگان الله اکبر به نیروهای مسلم واگذار شد. 
  
رحیمی به نقش نیروهای پای کار و فعال در عملیات اشاره کرد و افزود: سردار آزادی فرمانده وقت سپاه اسلام آباد حسن یوسف وند فرمانده گردان خیبر، شمس اله مرادی فرمانده گردان ابوذر و عین اله فرهاد پور در این عملیات ها حضورفعال و تاثیر گذاری داشتند. 

سالروز عملیات مرصاد
  
جانشین گردان خیبر از نقش محوری تیپ مسلم در جریان این ماموریت گفت و یادآور شد: ما در ادامه این ماموریت با توان مضاعف و با انگیزه کامل به سمت  پادگان الله اکبر روانه شدیم و ضمن تصرف و پاکسازی آن از منافقین همچنین محور مواصلاتی کرند اسلام آباد به تصرف نیروهای ما در آمد و عملا شاهراه نیروهای منافقین با عقبه متصل به دشمن  قطع شد؛ شهید علی دولت نادری از نیرو های اطلاعات عملیات خیبر در  تیپ مسلم بن عقیل و اصالتاً گیلانغربی بوده که در این مکان و در حین پاکسازی محور کرند به اسلام آباد بر اثر اثابت گلوله منافقین کور دل به مقام شامخ شهادت نایل شد. 
  
یادگار دوران دفاع مقدس جنگ دشمن با آرمانهای انقلاب را پایان نیافتنی اعلام کرد و ضمن یاد آوری ظهور جنگی نوین بنام جنگ نرم از سوی دشمنان گفت: اگرچه با شهامت رزمندگان اسلام  و به دام انداختن منافقین کورد دل در تنگه مرصاد برای همیشه آنها  و توهماتشان به زباله دان تاریخ فرستاده شدند اما امروز نباید فراموش کرد که اگرچه دیروز مرزهای فیزیکی ما در معرض تهدید دشمنان بود اما امروز دشمن جبهه ای دیگر گشوده و آن جبهه عقیدتی و حوزه جنگ نرم است که باید در این جبهه هم به مشابه مقاومت جانانه دوران دفاع مقدس سخت تلاش کرد و پیروز میدان بود زیرا جنگ و به بیانی دفاع تمام نشده و باید گفت دفاع همچنان باقیست. 
  
  
دلاور رحیمی اظهار داشت: سخن پایانی من مرور جانفشانی های غیرتمندانه نیروهای مردمی و رزمندگان بی ادعای تیپ مسلم بن عقیل(ع) بود  آنها که مرز دفاعی خود را به گستره غرب کشور گستراندند و ضمن رشادت های بی شمار در مرزهای غربی و تقدیم صدها شهید و جانباز نهایتا در مقام نیرویی تدافعی، مدافع پادگانهای سلمان فارسی و حتی ابوذر در جریان عملیات مرصاد شدند و برگ زرین دیگری را به حضور غیرتمندانه خود افزودند، اکنون هم ما به مانند دوران دفاع مقدس متعهد به راه نورانی امام (ره) و مقام معظم رهبری (مد ظله ) و آرمانهای انقلاب اسلامی هستیم و هر زمان که احساس شود ذره ای وجودمان برای پیشبرد ارمانهای انقلاب موثر واقع می شود باز در میدان دفاع و کارزار حاضر خواهیم بود و جان ناقابلمان را فدای جمهوری اسلامی و ارمانهای راستین ان خواهیم کرد. 
  

نقل قولی از حضرت امام(ره) که رزمنده ای را از اعدام نجات داد 
  
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از شبکه اطلاع رسانی مرصاد ، به نقل از مرصاد اسپورت، عباس کشمیری تنها خبرنگار ورزشی استان کرمانشاه در دوران دفاع مقدس که برای روزنامه کیهان مطلب می نوشت و به صورت افتخاری با خبرگزاری پارس آن زمان و جمهوری اسلامی فعلی همکاری می کرد در عملیات شکوهمند مرصاد حاضر بود و به ضبط و ثبت تصاویر پرداخت. 

این روزنامه نگار قدیمی استان کرمانشاه خاطرات بی شماری از دوران دفاع مقدس خصوصا عملیات مرصاد دارد، عملیاتی که به قول خودش نزدیک بوده در آن به جای نیروهای منافق جانش را از دست بدهد. 

کشمیری در گفت و گو با خبرنگار مرصاد اسپورت، به شرح ماجرای خود در عملیات مرصاد در تاریخ پنجم مرداد سال 67 پرداخت. 

وی گفت: در عملیات حساس و مهم مرصاد که پیروزی برای سپاه اسلام در مقابل منافقین کوردل اهمیت بسزایی داشت در بین خبرنگاران استان کرمانشاه تنها من و مرحوم محمدباقر احمدی که آن زمان رئیس خبرگزاری پارس (جمهوری اسلامی) بود حضور داشتیم. 

کشمیری خاطرنشان کرد: با اینکه من غالبا خبرنگار ورزشی بودم اما به دلیل کمبود خبرنگار در آن روزگار همراه با یکی دو نفر دیگر از روزنامه نگاران از جمله مرحوم آقای احمدی در جبهه ها برای تهیه گزارش و البته بیشتر عکس حضور می یافتم. 

این پیشکسوت عرصه خبر افزود: روز چهارم مرداد و یک روز قبل از اجرای عملیات مرصاد، جلسه ای اضطراری با حضور برخی مقامات کشوری از جمله مرحوم آیت الله خلخالی که آن زمان رئیس دادگاه های انقلاب اسلامی بود در کرمانشاه برگزار شد. 

کشمیری ادامه داد: بنده هم به همراه مرحوم آقای احمدی در آن جلسه حضور داشتیم و خبرهای جلسه را که حالت غیرمحرمانه داشت برای مرکز از طریق تله فکس هایی که وجود داشت ارسال می کردیم. 

وی ادامه داد: در آن جلسه آقای خلخالی ضمن تمجید از ایستادگی و پایمردی مردم کرد در برابر دشمنان، جمله ای حضرت امام(ره) به این مضمون که "مردم کرد زبان هیچگاه صحنه جنگ و نبرد با دشمنان اسلام را ترک نکردند" بیان کرد. 

این خبرنگار ورزشی افزود: آن جلسه گذشت و علی رغم اینکه در آن تاکید شده بود که بهتر است خبرنگاری در عملیات مرصاد حضور پیدا نکند ولی من به خاطر اهمیت کار و تهیه گزارش های مستند به همراه عکس، هرطوری شد خودم را به منطقه رساندم. 

کشمیری افزود: ساعت 5 صبح روز عملیات (پنج مرداد) در گردنه حسن آباد حضور داشتم و چند ساعتی را مشغول تهیه گزارش و گرفتن عکس بودم که توسط رزمندگان اسلام به گمان اینکه جزو نیروهای منافق بوده و در حال جمع آوری اطلاعات و عکس برای منافقین هستم دستگیر شدم. 

وی گفت: شرایط آن عملیات به گونه ای که بود برخی از منافقین در لباس رزمندگان در حال پیش روی به سمت کرمانشاه برای کشتن مردم بی گناه بودند و همین باعث شده بود کار بسیار سخت و شناسایی دوست از دشمن کار دشواری باشد.
 
این خبرنگار رزمنده دوران دفاع مقدس افزود: پس از دستگیری دوربین من را نیز گرفتند و از آن جایی که در ابتدا کار من را جاسوسی برای دشمن تشخیص داده بودند حکم اعدام من را صادر کردند. 

کشمیری خاطرنشان کرد: با اصرارهای فراوان موفق شدم در آن وضعیت اضطراری آقای خلخالی که آن زمان حاکم شرع بود را ملاقات کنم که وی نیز ابتدا حکم اعدام من را تائید کرد. 

وی گفت: من در آن موقع خیلی اصرار و تاکید کردم که بنده از نیروهای خودی و خبرنگار روزنامه کیهان و خبرگزاری پارس (جمهوری اسلامی) هستم و حتی در جلسه روز گذشته شما نیز حضور داشته ام. 

این روزنامه نگار پیشکسوت کرمانشاهی ادامه داد: در آن زمان بود که آقای خلخالی نشانه ای برای اثبات درست بودن ادعایم که در جلسه حضور داشته ام مطالبه کرد و من هم نقل قول ایشان از حضرت امام (ره) که فرموده بودند "مردم کرد زبان هیچگاه صحنه جنگ و نبرد با دشمنان اسلام را ترک نکردند" را به زبان آوردم. 

کشمیری گفت: پس از آن اطلاعات دیگری از جلسه و مکان و زمان برگزاری آن را هم اعلام کردم تا به آن ها ثابت شد که من از نیروهای خودی بوده و برای تهیه گزارش و عکس در منطقه حضور پیدا کرده ام و به دنبال آن بود که با دستور آقای خلخالی آزاد شدم. 

وی در پایان اظهار کرد: در عملیات مرصاد مردمان بسیاری از اقصی نقاط کشور برای کمک به رزمندگان آمده بودند تا در نهایت عده ای از منافقین با خفت و خواری پا به فرار گذاشتند و یا دستگیر شدند و عده ای هم به درک واصل شدند.

رشادت رزمندگان دربرابر کثرت منافقین 

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از شبکه اطلاع رسانی مرصاد ، به نقل از بازی دراز، یدالله باپیرزاده با اشاره به چگونگی عملیات مرصاد و حمله منافقین به میهن اسلامی گفت: پس از پذیرفتن قطعنامه 598 درسال 1367 که بنا بر صلاحدید امام راحل بود ، دشمن بعثی با همدستی منافقین تصمیم حمله به ایران را گرفتند.
 
وی درادامه افزود: نیروهای منافقین با سرکردگی مسعود رجوی و حمایتهای همه جانبه صدام حسین با فراهم آوردن تجهیزات نظامی ازقبیل تانکهای تازه خریداری شده از برزیل با سرعتی بالغ بر 120 مایل آن هم به تعداد 150 تانک و 5 هزار نیرو به سمت ایران حمله کردند. 
 
این رزمنده حاضر در عملیات مرصاد اذعان داشت: نیروهای دشمن در سوم مرداد ماه سال 67 از تنگه تیله کوه و تنگه بیشگان و جاده اصلی خسروی وارد ایران شدند و بنا بر دستور شخص صدام حسین هر ایرانی را که می دیدند به گلوله می بستند تا اینکه نیروهای منافقین پس از عبور از سرپلذهاب و کشتن تعدادی از مردم و رزمندگان خود را به اسلام آبادغرب رسانده و بیمارستان اسلام آباد را به آتش کشیدند. 
 
وی با اشاره به تعداد اندک رزمندگان و کثرت نیروهای دشمن گفت: دراین عملیات نیروهای دشمن با تمام امکانات و تجهیزات رفاهی و نظامی پا به عرصه نهاده بودند اما نیروهای ما با دستانی خالی ولی دلی آکنده از عشق به امام و ارزشهای اسلامی با دشمن روبرو شدند. 
 
باپیرزاده خاطرنشان کرد: بعدازظهر روز 4 مرداد ماه نیروهای دشمن به گردنه حسن آباد می رسند. درآن هنگام خود را به نیروهای اعزامی از خرم آباد و همدان رساندم و با توجه به نبود امکانات با تلاش بسیار اندکی آذوقه را برای رزمندگان تهیه کردم . 

سالروز عملیات مرصاد
 
این یادگار دفاع مقدس اظهارداشت: در 5 مرداد ماه سال 67 رأس ساعت 8:30 رزمندگان دلاور توانستند دردشت حسن آباد و گردنه مرصاد عرصه را بر دشمن تنگ کرده و نیروهای دشمن را به هلاکت برسانند. 
 
باپیرزاده تصریح کرد: تنها تعداد اندکی از گروهک منافقین توانستند از طریق خطوط هوایی وزمینی فرارکنند چرا که نیروهای اسلام از جای جای میهن اسلامی خصوصا سمنان ، همدان ، خرم آباد و جنوب کشور برای دفاع ازمیهن اسلامی خود را به غرب کشور رساندند . 

در منطقه پادگان ابوذر سرپلذهاب نیروهای تیپ نبی اکرم (ص) و در گردنه قلاجه گیلانغرب عرصه را بر دشمن تنگ کردند. 
 
طبق گفته این رزمنده تنها حدود هزار و 500 نفر از 5 هزار نیروی منافق که به خاک ایران حمله کرده بوند ، زنده مانده و فرار را برقرار ترجیح دادند. 
 
این راوی دفاع مقدس بیان داشت: 15 الی 20 روز پس از شکست دشمن در ارتفاعات دالاهو درمنطقه پالان ( پشت تنگ ذهاب ) تعداد 16 نفر دیگر از منافقین را دستگیر نمودیم که 4 نفر از آنها خانم و 4 نفر دیگر رزمی کار بودند و درجاده شهید همت به طرف کانی رش منطقه مله کرمینه یک نفر دیگر از منافقین را دستگیر کرده که وی بنا بر آیین وروش منافقین با انفجار نارنجک خود را به هلاکت رساند. 
 
وی در پایان اذعان کرد: رشادتها ودلاوریهای بسیاری از سوی رزمندگان اسلام با کمترین تجهیزات موجود صورت گرفت و درپی آن عرصه بردشمن تنگ  و سبب عقب رانده شدن منافقین شد. 
  
  
از رشادت رزمندگان اسلام در مقابله با نفاق تا فرمانداری که تا آخرین نفس در مقابل دشمن ایستاد 
  
  
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از شبکه اطلاع رسانی مرصاد، فتح الله حیدری رزمنده دوران دفاع مقدس در گفت و گو با دیوانگاه، اظهار داشت: در آن ایام به عنوان فرمانده گردان تازه تاسیس تیپ حضرت نبى اکرم (ص) مشغول انجام وظیفه و در حال سازماندهى و اعزام تعدادى از نیروهاى تحت امر به شیراز بودم که خبر تحرک نیروهاى ارتش بعث عراق در محور قصرشیرین و جبهه هاى جنوب مطرح شد. 
  
وی افزود: جلسه شوراى فرماندهى تیپ تشکیل و ماموریت اعزام به جنوب ابلاغ شد، متعاقب آن یعنى دو روز قبل از عملیات مرصاد از طرف ستاد تیپ اعلام شد که ماموریت جنوب منتفى وگردانهاى پیاده جهت حرکت به سمت سرپل ذهاب آماده باشند. 
 
این رزمنده ادامه داد: من براى کسب تکلیف به ستاد تیپ مراجعه کردم سردار بهمن ریحانى فرمانده فعلى سپاه حضرت نبى اکرم(ص) که آن زمان جانشین ستاد بود گفت: گردان شما فعلا ماموریتى ندارد چون هم نیروها در حال آموزش هستند و هم امکانات ترابرى جهت انتقال تانک را در اختیار نداریم و همه امکانات مربوطه به جنوب اعزام شده است. 
  
حیدری گفت: من به همراه دو تن از همکاران یعنى برادران بشیرى وحیدرى تصمیم گرفتیم در قالب نیروی عادى به گردان بدر که فرمانده و پرسنلش هرسینى بودند مراجعه و در عملیات شرکت کنیم. 

سالروز عملیات مرصاد
  
این رزمنده عملیات مرصاد ادامه داد:  تصمیم گرفتیم سرى به منزل بزنیم و فردا خود را به فرمانده گردان بدر برادر حاج یعقوب وهابى معرفى و به همراه آنان به منطقه اعزام شویم، به هرسین آمدیم که برادر ملک نادرى را دیدیم  وقتى از تصمیم ما اگاه شد در حالیکه دست پسرخرد سالش  ر ادر دست داشت گفت من هم همراه شما می آیم. 
  
حیدری در ادامه اظهار داشت: آقای نادری آمد و چهار نفرى خود را به فرمانده گردان بدر معرفى کردیم حاج یعقوب به ما پیشنهاد مسئولیت داد ولى نپذیرفتیم و تصمیم گرفتیم به عنوان ارپى جى زن  در عملیات انجام وظیفه کنیم، به همراه گردان حرکت کردیم پس از عبور از اسلام ابادغرب متوجه شدیم که دشمن بعثى قصرشیرین را تصرف و در حال پیشروى به طرف سرپل ذهاب است، لذا مجبور شدیم به جاى مسیر کرند سرپل ذهاب از جاده فرعى گواور سرپل ذهاب استفاده کنیم. 
   
وی ادامه داد: در حوالى گواور متوجه عقب نشینى اجبارى نیروهاى مستقر در منطقه شدیم که با وضع نامناسبى در حال  عقب نشینى بودند و مردم منطقه برخى تجهیزات را از آنان به زور می گرفتند. 
  
این رزمنده عملیات مرصاد خاطرنشان کرد:   به هرحال مسیر را ادامه دادیم تا اینکه به گردنه سگان واقع در ضلع شرقى پادگان ابوذر رسیدیم متوجه شدیم دشمن با تصرف سرپل ذهاب و عبور از آن پادگان ابوذر را هم تصرف کرده است، به سرعت روى ارتفاعات گردنه سگان و دانه خشک که مشرف و مسلط بر پادگان و دشت دیره بودند مستقر و با دشمن درگیر و پیشروى او را متوقف کردیم  و از الحاق یگانهاى زرهى  دشمن که از سمت تنگ حاجیان خود را به دشت دیره رسانده تا با یگانهاى دیگر درم نطقه سراب گرم الحاق کند جلوگیرى کردیم. 
  
حیدری اظهار داشت:  آن روز تا حوالى ساعت ٥ بعدازظهر سه بار حمله دشمن را جهت تصرف ارتفاعات مشرف بر پادگان و دشت دیره و دفع کردیم، تعدادى شهید و مجروح نیز داده بودیم دشمن با تکهاى هماهنگ شده و با استفاده از تاکتیک عملیات جنگ روانى و ریختن اعلامیه مبنى بر اینکه در محاصره هستید و تسلیم نیروهاى عراقى شوید تا در امان بمانید نهایت فشارش را بر ما وارد می کرد که پس از مقاومت جانانه تیپ نبى اکرم (ص) و در محاصره قرار گرفتن یگانهایش در پادگان ابوذر حوالى ساعت ٦ غروب اقدام به عقب نشینى از پادگان با منفجر کردن تعدادى از ساختمانهاى ضلع شرقى آن کرد. 
  
وی ادامه داد: به همراه تعدادى از برادران در حدود یک گروهان  اقدام به تعقیب دشمن کردیم و پس از عبور از پادگان و حد فاصل روستاى قلعه شاهین و مقر معروف به حاجى بابا ناگهان چشممان به سه دستگاه تانک منهدم شده دشمن افتاد که در کنار آنها داخل یک نهر خشک عمود بر سمت تک دشمن و حرکت تانکها جنازه تعدادى از بچه هاى گردان خیبر از جمله شهید قلیوند فرماندار شهید کنگاور رامشاهده کردم که با رشادت تمام تا آخرین نفس مقاومت کرده و مظلومانه به شهادت رسیده بودند.  
  
به هرحال به تعقیب دشمن ادامه دادیم تا حوالى سراب گرم که متوجه شدیم دشمن از سراب گرم تاکل داود یک خط پدافندى با تانکهاى  بسیار زیادى به سمت پادگان و ارتفاع دانه خشک تشکیل داده و در حال تحکیم مواضع است، ادامه کار در خصوص استقرار در پادگان و خط پدافندى مقابل دشمن را به برادران ارتش سپردیم و جهت دستورات عملیاتى بعدى به  سایر برادران در گردنه سگان پیوستیم. 
  
وی افزود: خوشحال از شکست و عقب نشینى دشمن می گفتیم و می خندیدیم خصوصا از اعلامیه هاى دشمن صحبت می کردیم که ناگهان سردار سپهر رییس وقت ستاد تیپ آمدند و خبر تصرف کرند و اسلام آباد و ادامه پیشروى منافقین به سمت کرمانشاه را اعلام و دستور حرکت به سمت جاده ایلام جهت حمله به شهراسلام آباد را ابلاغ کردند. 
  
این رزمنده عملیات مرصاد بیان داشت: شک عجیبى برما وارد شد چرا و چگونه این اتفاق افتاده در حالى که ما دشمن را از پا درآورده مجبور به عقب نشینى و شکست داده ایم منافقین چگونه ازً موضع بسیار مهم و سدکننده گردنه پاطاق و کرند و اسلام آباد عبور کرده اند؟ واکنون ما درمحاصره نسبى قرارگرفته ایم!

سالروز عملیات مرصاد
  
حیدری در ادامه گفت: حرکت کردیم و صبح زود خود رابه سرابله جهت دریافت کمکهاى مردمى و تدارک تغذیه رساندیم مردم منطقه هرچه در توان داشتند به ما کمک کردند و به سمت اسلام آباد حرکت کردیم. 
  
وی افزود: از جنوب شهر و از مسیر جاده ایلام با منافقین کوردل درگیر و با گرفتن یک نفر اسیر و تلفات به آنان به حوالى کارخانه قند رسیدیم. 
  
این رزمنده عملیات مرصاد تصریح کرد: با خبر شدیم که دشمن در حال فرار و عقب نشینى است و ما باید راه فرار را بر آنان بسته و نهایت انهدام نیرو رابه دشمن کثیف تحمیل کنیم. 
  
حیدری در ادامه داشت: به هرحال جنگیدیم و به پاکسازى شهر ادامه دادیم و باخبر شدیم که عزیزانى همچون همت شکربیگى محمدرضا عزیزى رسول قنبرى و… از شهرمان به شهادت رسیده اند. 
  
وی در پایان افزود: عزممان جزم تر شد تا اینکه غروب همان روز دشمن باخفت وخوارى  منهدم وباقیمانده اش هم اقدام به فرار کردند  وکارنامه درخشان ملت ایران و استان کرمانشاه وخصوصا مردم دلاور وشهیدپرور هرسین بانمره ممتاز شرکت درعملیات مرصاد نهایی  گردید. 

 

 شهیدی که پست فرمانداری را با هدف فرماندهی جنگ پذیرفت 
  

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از شبکه اطلاع رسانی مرصاد ، به نقل از آفتاب کنگاور؛ سردارشاه ویسی از رزمندگان دوران هشت سال دفاع مقدس از جمله رزمندگان حاضر در عملیات مرصاد خاطره ای از شهدای کنگاوری حاضر در این عملیات را در گفتگو با خبرنگار آفتاب کنگاور بیان کرد. 

وی بیان داشت: در آن زمان شهید محمد رضا قلیوند(فرماندار وقت کنگاور) با عده ای از  رزمندگان کنگاوری بصورت آزاد برای نبرد و ایثار به جبهه آمده بودند و در آن وقت استاندار کرمانشاه آقای نکویی زهرایی بود که به آقا محمد رضا پیشنهاد فرمانداری کنگاور را داده بودند.

 وی افزود: چون آقا محمد رضا حضور در جبهه را تکلیف الهی می دانست و از طرفی بارها هم رزمندگان و دوستان اصرار داشتند که خدمت به مردم هم تکلیف است، ایشان از چند نفر مشورت گرفت و یک روز پیش من آمد و گفت به نظر شما چکار کنم و من به آقا رضا گفتم اگر بخواهی به صورت آزاد در جبهه ها شرکت کنی فوقش بتوانی ده یا دوازده نفر را سازماندهی کنی اما اگر فرماندار شوی هم میتوانی در جبهه حضور داشته باشی و هم بجای دوازده نفر صدها نفر و چندین گردان را سازماندهی کنی و ایشان رفت و پذیرفت.

سردار شاه ویسی تصریح کرد: شهید قلیوند مسئولیت را پذیرفت لذا هم به عنوان فرماندار خدمت کرد و هم با همکاری دوستان و رزمندگان گردانهای خیبر را سازماندهی کرد، البته  همیشه  در جبهه حضور پررنگی داشت تا اینکه عملیات غرورآفرین مرصاد پل پرواز شهید قلیوند به سوی خدا شد. 
  
شاه ویسی گفت: ویِژگی که در جنگ خیلی شاخص بود شجاعت و داشتن روحیه عاشورایی و ایثار و سادگی و اخلاص بود که رزمندگان کنگاوری همیشه در تمام عرصه ها شاخص میدان بودند و شهرستان کنگاور در اعزام نیروهای بسیجی و مردمی و افتخار آفرینی و رشادتها تا ابد نامی جاودانه داشته و  نام گردان خیبر و سرداران شهید و رشید کنگاوری تا ابد در یادها باقی می ماند. 

 

منافقین علیه مردم اسلام آباد غرب جو بدی را به راه انداختند  

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از شبکه اطلاع رسانی مرصاد ، به نقل از اسلام آباد خبر، حاج لطف الله احمدی اهل روستای تجر اکبر حومه جنوبی اسلام آبادغرب، از رزمندگان و جانبازان دوران دفاع مقدس و عملیات مرصاد و از تشکیل دهندگان کمیته انقلاب در شهرستان  بوده که  در زمان حمله منافقین به شهر اسلام آبادغرب  سمت جانشین کمیته انقلاب در شهرستان را داشته  است. 
  
لطف الله احمدی از جمله نیروهای انقلابی پیرو خط امام (ره)  که در زمان فعالیتش در کمیته بارها با اعضای گروهک منافقین درگیر بوده و بخاطر شناخت اجتماعی و جغرافیایی منطقه تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق( منافقین) را شناسایی و دستگیر نموده است؛ بارها اسم وی از رادیو منافق پخش شده که وی و خانواده اش را تهدید می کنند و پس از حمله منافقین به اسلام آبادغرب بخاطر کینه ای که به ایشان داشتند با چند اکیپ مسلح  مستقیما" به ردیابی وی و تعدادی از مدافعان انقلاب می پردازند و حتی تا درب خانه پدری  وی در روستا پیش می روند که با مقاومت و دفاع مردم  بی سلاح روستا عقب نشینی می کنند. 
 
 لطف الله احمدی در گفتگو با خبرنگار اسلام آباد خبر، اظهار کرد: در روز سوم مرداد که منافقین شهر اسلام آبادغرب را تصرف کردند، بر اثر درگیری مستقیم با منافقین از ناحیه  سر و دنده ها ،ران، دست و کمر تیر خوردم و گلوله هایی که به کمرم خورد، بر روی خشاب اسحله کمری اصابت کرد و به خواست خدا زنده ماندم. 
  
وی خاطرنشان کرد: در زمان حمله منافقین نیروهای سپاه اسلام آبادغرب در محور گیلانغرب درگیر بودند، نیروهای ارتش و بسیج مردمی هم در جبهه های مختلف تقسیم بودند، رضوانی( اهل اصفهان) فرماندار وقت شهرستان، حجت الاسلام هادی زاده مسئول کمیته وقت اسلام آبادغرب به همراه تعدادی از رزمندگان و نیروهای بومی کمیته برای کمک به سرکوب حمله ایذایی "چلچراغ "  منافقین به جبهه های جنوب (هویزه) رفته بودند، در حالیکه عملیات اصلی منافقین ( فروغ جاویدان) در منطقه غرب صورت گرفت که توسط حزب بعث عراق تا منطقه پاطاق سرپلذهاب پشتیبانی شدند  و در آن زمان  تقریبا" در شهر اسلام آبادغرب 10 نفر از نیرو های کمیته  تحت فرمان من و تعدادی از نیروهای حزب اللهی و بسیجی در شهر حضور داشتند. 
  
احمدی گفت: ما نیروهای شناسایی و اطلاعات عملیات را به گیلانغرب و سرپل ذهاب فرستادیم تا آمار دقیقی از هویت، تجهیزات و تعداد نیرو های دشمن را برای ما بگیرند و قدم به قدم آمار پیشروی دشمن را به ما می دادند. 
  
وی از سربازی بنام خمیس آبادی یاد می کند که در ارتفاعات کرند غرب( دالاهو) مستقر بوده و با بی سیم آمار پیشروی منافقین را  اطلاع می داد، که طبق هماهنگی به وی دستور دادم با کد خودم سقوط شهرهای غربی را به کمیته های انقلاب تهران و استان های اطراف رله کند و بنا به دستور پس از انجام ماموریت بی سیم را منهدم نموده و در هنگام ترک مقر توسط منافقین کوردل دستگیر و تیرباران می شود و به شهادت می رسد. 
    
لطف الله احمدی گفت: چندین هفته قبل از حمله منافقین تحرکات مشکوکی در منطقه رخ داد که ما  مشاهده می کردیم اما اطلاع دقیقی ازبرنامه ریزی برای نابودی منافقین نداشتیم ولی یگان های  دیگری در جریان بودند که چنین عملیاتی در حال رخ دادن است ولی نه به این شدت، با این حال ما  برای جلوگیری از غافلگیری اقداماتی انجام دادیم، در روز دوم مرداد یکی از بچه های انقلابی با گذاشتن یک بلندگو بر روی وانت مردم شهر  اسلام آبادغرب را به مقاومت و حفظ انسجام دعوت می کرد که عده زیادی هم جمع شدند و ما تعدادی از جوانان را که می توانستند اسلحه به دست بگیرند را مسلح کردیم و آنها را در سه راه ملاوی مستقر کردیم. 
  
وی افزود: در حالیکه هنوز تعدادی از مردم شهر را ترک نکرده بودند منافقین در ساعت 8 غروب روز سوم مرداد به شهر اسلام آبادغرب وارد شدند و در ساعت 11 شب کاملا در شهر مستقر شدند و با پیشروی به سمت جاده کرمانشاه در ساعت 1 و نیم  شب درسه راه ملاوی با  آتش نیروهای ما مواجه شدند که تعدادی از منافقین به درک واصل شدند و جلوی پیشروی آنها را گرفتیم که با آمدن نیروهای کمکی منافقین و اسلحه های سنگین ، خودم و تعدادی از نیروها زخمی شدیم که آنها را به خط پشت جبهه در انتهای فرودگاه اسلام آبادغرب هدایت کردم و در آنجا هم با کمک نیروهای مردمی سنگر زدند. 

سالروز عملیات مرصاد

وی اضافه نمود: در ساعت 5 صبح روز چهارم منافقین که اسلام آباد را تسخیر کرده بودند برای تصرف پادگان الله اکبر اقدام می کنند، نیروهای پادگان  الله اکبر بخاطر عدم پایبندی صدام به قطعنامه صلح هنوز در جبهه های مختلف غرب و جنوب مشغول پاسداری از مرزها بودند و فقط تعداد کمی از سربازان و درجه داران به فرماندهی سرگرد برزو سلیمی برای حفاظت از مقر در پادگان مانده بودند، که پس از ورد منافقین به پادگان الله اکبر اسلام آبادغرب نیروها  تا آخرین فشنگ خود با منافین می جنگند و پس از آن تک به تک به شهادت می رسند و دفاع جانانه افسر ارشد ارتشی شهید برزو سلیمی  از مقر خود زبانزد خاص و عام است که پس از شهادت ایشان پادگان الله اکبر بنام تیپ 181 زرهی سرلشکر سلیمی مزین می شود. 
  
جانشین کمیته انقلاب در سال 67 گفت: در حالیکه  در درگیری شب سوم با منافقین در سه راهی اسلام آباد زخمی شده بودم پس از اطمینان از اعزام آخرین زخمی ها به پشت جبهه، در مزارع گندم  کنار سه راهی اسلام آبادغرب استتار کردم و تعداد زیادی از منافین منطقه را فرا گرفتند و یک لحظه فکری به ذهنم خطور کرد و در این اواخر که امکانات نداشتیم با پیکان جوانان شخصی خودم امورات را انجام می دادم که آن را در وسط پارکینگ سه راه اسلام آباد پارک کرده بودم، بدون فوت وقت  با توسل به ائمه اطهار راه افتادم و در حالیکه با لباس سبز و آرم کمیته  از وسط منافقین رد می شدم و حتی به علت زخمی بودن به چند نفرشان هم تنه زدم ولی انگار خداوند چشمان منافقین کوردل را کور کرده بود تا به خودرو پیکان رسیدم که پس از روشن نمودن و دور زدن خودرو متوجه حضور من شدند و با یک جیپ 106 به تعقیب من پرداختند و مرا از پشت به رگبار بستند که آرنج دست راستم تیر خورد و در حالیکه لاستیک های خودروم منفجر شده بود و با رینگ بدون لاستیک با تمام سرعت به طرف انتهای فرودگاه حرکت می کردم ،در آن نزدیکی خودرو را کنار زدم و پشت یک خاک ریز سنگر گرفتم و به محض رسیدن تعقیب کنندگان با دست چپم و با اسلحه کلاشینکف  یک رگیار  به طرف آنها گرفتم و آنها هم به سمت من شلیک کردند که فکر می کنم تعدادی از آنها کشته  یا زخمی شدند چون به سرعت محل را ترک کردند. 
  
وی افزود: من که در این حمله نیزعلاوه بر آرنج از ناحیه ران و صورت نیز زخمی شدم با رسیدن نیرو های خودی به کمک من با خودرو بدون لاستیک خودم به روستای خودمان(تجر اکبر) در انتهای فرودگاه بردند که در وسط راه گیربکس خودرو هم قفل کرد و بقیه راه مرا با تراکتور منتقل کردند. 
  
احمدی اضافه نمود: واقعا" آن زمان منطقه خیلی حساس بود و هیچ امکاناتی نبود و تمام مسیر های منتهی به کرمانشاه مسدود شده بود و من تا 3 روز بعد از عملیات مرصاد دوام آوردم که دستم سیاه شده بود و می خواستند آن را قطع کنند. 
  
لطف الله احمدی در خاطراتش به  اعترافات  تکان دهنده 2 تن  از منافقین اشاره می کند و می گوید:  یک زوج پزشک که در هندوستان تحصیل می کردند که پس از فرخوان سازمان منافقین از سراسر جهان خود را به عراق می رسانند که قبل از عملیات  تمام زوج های منافق با هم بودند ولی در مرز ایران از هم جدا می شوند و همسر این پزشک هم به تنهایی با 16 نفر از منافقین  در یک نفربر به عملیات  اعزام می شود که همه آنها به همسرش تجاوز می کنند و وی حق هیچ اعتراضی نداشته چون همسرش متعلق به سازمان بوده است. 
  
وی خاطرنشان کرد: این منافقین مفسد با  سرمشق از تز هیتلر و آلمان نازی زنان را در کنار مردان قرار می دادند و انواع فساد اخلاقی را انجام می دادند و اسم خود را هم ارتش آزادی بخش گذاشته بودند و می خواستند با این تفکرات مسموم به قول خودشان مردم را نجات دهند. 
  
وی دربخش دیگری از سخنان خود می گوید: خدا لعنت کند منافقین کور دل را جو خیلی بدی را برای منطقه ما ایجا کردند و تهمت هایی را برای مردم اسلام آبادغرب رقم زدند که در طی زمان زیادی  با کار فرهنگی لازم است که واقعیت را به ملت ایران گفته شود که ظلمی در حق مردم این منطقه شده است شفاف شود. 
  
وی می افزاید: در بازجویی هایی که از منافقین  دستگیر شده داشتم، مشخص شد آنها در تمام شهرهای ایران عضو داشتند و در اسلام آبادغرب انگشت شماری از افراد اراذل و اوباش معلوم الحال و ضد انقلاب با سازماندهی قبلی به سمت آنها رفتند ولی مردم عادی شهرستان اسلام آبادغرب با آنها مبارزه کردند و تعدادی هم شهید و جانباز تقدیم  انقلاب کردند. 
  
احمدی با اشاره به شناسایی و دستگیری شهین.ق  چند سال قبل از حمله منافقین در شهرستان گفت: 4 ماه تمام، در طول شب بر روی یک درخت مشرف به خانه این عضو فرهنگی سازمان تروریسیتی منافق که بعدها به شاخه نظامی منافقین پیوست نگهبانی می دادیم و رفت و آمد خانه او را کنترل می کردیم که تعدادی از اعضای مرتبط با او دستگیر شدند که پس از تحویل به مقامات ذیربط چندین ماه زندانی می شدند بعد توبه نامه می گرفتند و آزاد می شدند، که این افراد بعد ها ضربات سنگینی به نظام و آبروی مردم منطقه زدند و خانم شهین .ق پس از آزادی در زمان عملیات منافقین فرمانداری نظامی اسلام آبادغرب را در دست گرفته بود که جمعی از جوانان انقلابی را به شهادت رساند. 
  
این عضو سابق کمیته انقلاب در بیان بخش دیگری از مظلومیت مردم اسلام آبادغرب به سرگذشت شهید بهروز رموده از رزمندگان اسلام و عضو کمیته انقلاب اسلام آبادغرب اشاره می کند که پس از گذر منافقین از سه راهی اسلام آباد نیروهای مردمی را در حسن آباد سازماندهی کرده و یک بار دیگر آنها را در آن منطقه زمین گیر می نماید، و در گردنه حسن آباد تا آخرین تیر با منافقین می جنگد و توسط منافقین اسیر می شود که پس از شکست و عقب نشینی  منافین وی را با خود به عراق می برند و سالها به خانواده این رزمنده والامقام تهمت زده شد که به منافقین پیوسته ولی پس از سال ها به فضل الهی در خروج منافقین و تصرف پادگان اشرف توسط نیروهای مردمی عراق، اسنادی بدست آمد که شهید رموده با منافقین همکاری نکرده که وی را به قتل می رسانند و لباس سبز و مقدس کمیته ای ایشان در حالیکه جای گلوله های زیادی در آن بود بدست آمد. 
  
وی با معرفی شهید محمد جعفری اهل گواور به عنوان شهید شاخص کمیته اسلام آبادغرب به پیشگویی یک شهید دیگر در مورد شهادت ایشان اشاره می کند و می گوید: شهید کشتنمد در جمع دوستان به شهید محمد جعفری گفت: همه شما شهادت مراخواهید دید ولی هیچ کس شهادت محمد جعفری را نمی بیند، و ما شاهد بودیم که شهید کشتمند بر اثر اصابت خمپاره 60  به سنگرشان در فاو به مقام رفیع شهادت نائل شد، ولی جعفری در پایان شب سوم مرداد ماه 67 و بامداد شب چهارم در زمان شدت حمله منافقین برای عبور از سه راهی اسلام آباد به کرمانشاه زخمی ها را به پشت جبهه رسانده و سریعا" به جبهه مبارزه بر می گردد و در سه راه با منافین در گیر می شود و به مقام رفیع شهادت نائل می گردد و پیکر مبارک این شهید به همراه 3 شهید دیگر به حدی مورد اصابت گلوله اسلحه های سبک و نیمه سنگین قرار گرفته بود که شناسایی نشد و بعنوان مفقودالاثر ثبت گردید. 

 

تلاش منافقین برای تفرقه افکنی در میان مردم 
  
 

حاج قباد احمدی پسرعموی حاج لطف الله احمدی و برادر شهید اکبر احمدی( از جانبازان قطع نخاع دفاع مقدس که بعدها بعلت شدت جراحات به فیض شهادت نائل می شود)  می باشد که در زمان حمله منافقین ایشان نیز از اعضای اطلاعات عملیات کمیته انقلاب اسلام آبادغرب بوده است به همراه  همرزمش شهید طاهر ناصری اهل روستای کندهر از توابع بخش حمیل اسلام آبادغرب از  به شناسایی منافقین می روند. 
  
وی می گوید: با نزدیک شدن زمان عملیات منافقین، آنها تمام اعضای شاخه نطامی خود را در سراسر کشور فراخوان نمودند که برای پیوستن به انها از پیش به اسلام آبادغرب آمده بودند و آنها با کدها رمزها و پوشیدن لباس های خاص یکرنگ با همدیگر ارتباط می گرفتند و برنامه ریزی می کردند، که این  امر کار ما را سخت کرده بود اما نیرو های ما پیش از این با شناسایی  تعدادی از افراد شاخه نظامی و فرهنگی  منافقین سر نخ هایی را در دست داشتند. 
  
قباد احمدی بیشتر از مظلومیت مردم اسلام آبادغرب می گوید؛ که در دوران دفاع مقدس که پشتیبان جبهه های جنگ بودند و در زمان حمله منافقین آواره شدند و تمام زندگی شان به غارت رفت. 
  
وی از یک خانواده مذهبی در روستای ونایی یاد می کند:  که جهت جلوگیری از غارت زندگی مردم با منافقین درگیر شده و جلوی آنها را می گیرند که منجر به این می شود که منافقین کوردل پس از شناسایی و مراجعه به روستای آنها در حاشیه جنوبی اسلام آبادغرب نیمه شب خانه انها را به رگبار می بندند و سه فرزند پسرش(شهیدان دانش) در این حادثه تروریستی به شهادت می رسانند. 

سالروز عملیات مرصاد
  
وی افزود: در هنگام ترافیک مردم بر روی گردنه حسن آباد و نرسیده به چهار زبر منافقین که مردم را عامل کند شدن پیشروی خود به سمت کرمانشاه می دانستند را به رگبار بستند و در کمال شقاوت  با تانک از روی خودرو های مردم مظلوم و بی دفاع اسلام آبادغرب که در حال انتقال زن و بچه ها به نقطه امنی بودند، رد شدند. 
  
این عضو سابق کمیته اسلام آبادغرب در سال 67،  در خصوص بر چسب ها و تهمت هایی که در زمان حمله منافین به مردم اسلام آبادغرب زده شده، اظهار داشت: این ها هم نقشه دشمنان قسم خورده ملت بود که  بعد از ناکامی و شکست عملیات فروغ جاویدان  بود که در عملیات مرصاد طومار انها در هم پیچیده شد که برای اختلاف افکنی در بین قومیت های ایرانی و سر خورده کردن ملت غیور و دلاور کرد در استان کرمانشاه از آن استفاده کردند و برچسب هایی را جهت تفرقه افکنی طراحی کردند. 
  
وی اضافه کرد: منافقین ضدیت و کینه شدیدی با لباس مقدس کمیته داشتند و حتی به مردم عادی هم رحم نمی کردند و جلوی مردم را می گرفتند و اعلام می کردند باید بگویید درود بر رجوی و زنده باد ارتش آزادی بخش و یا مرگ بر رهبر ایران که وقتی با مقاومت مردم روبرو می شدند مردم بی گناه و بی دفاع را از بدو ورد به مرزهای ایران در قصرشیرین، سرپل ذهاب، کرند و اسلام آبادغرب را به رگبار می بستند. 

 

 عملیات مرصاد، نمونه ی بارزی برای حفظ "تمامیت" یک ملت می باشد 
  

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از شبکه اطلاع رسانی مرصاد ، به نقل از سراب روانسر، به مناسبت فرارسیدن سالروز عملیات مرصاد خبرنگار سراب روانسر در قالب یک گفت گو ضمن معرفی یک از رزمندگان حاضر در این عملیات به بیان جزئیاتی در این رابطه از زبان وی پرداخته است. 
 
علی میر ارغا کارمند بانک ملی در یکی از بانک های منطقه اورامانات است که 27 ماه در سنگرهای دفاع مقدس پاسدار مرزها و ارزش های این مرز و بوم بوده است. ارغا، یکی از رزمندگان عملیات مرصاد می باشد که همرزم و هم سنگر شهید علی اشرف احمدی از شهدای ارزشی و والامقام شهرستان روانسر در عملیات مرصاد بود است. 
 
وی در خصوص عملیات مرصاد گفت: عملیات مرصاد، یک عملیات متفاوت با سایر عملیات هایی بود که شاید خیلی از رزمنده ها در آن شرکت داشتند چرا که دشمن آمده بود ظرف کمتر از ۴۸ ساعت به تهران برسد. 
 
این رزمنده عنوان داشت: ارزش و اهمیت عملیات مرصاد آنجایی ویژه خواهد شد که دست های خالی رزمندگان ما دست هایی که متجاوزین آنها را حمایت می کرد هر چند با توپ و تانک آمده بودند زمین گیر کرد. 
 
ارغا با بیان اینکه پیروزی در مرصاد بسیار با اهمیت و موجب غرور و فخر است افزود: بی شک مرصاد را بایستی نمونه ی بارزی برای حفظ تمامیت ارضی یک ملت دانست و از آن بعنوان مصداقی بارز برای حفظ ارزش ها یاد کرد.

نقش ولایتمداری و اتحادمردم و نیروهای نظامی در پیروزی برمنافقین 
  
  
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از شبکه اطلاع رسانی مرصاد ، به نقل از بازی دراز، یکی از رزمندگان هشت سال دوران دفاع مقدس، اظهار داشت: در تیرماه سال 1367، پس از پذیرش قطعنامه 598 توسط کشور ایران، به تصور اینکه نیروی دفاعی کشورمان تحلیل رفته و مردم از جنگ و بمباران خسته شده اند رژیم بعثی عراق درصدد طراحی نقشه ای برآمدند بلکه با اجرای آن هم نظام جمهوری اسلامی را ساقط کنند و هم کشور را به تصرف خود درآورند. 
شهسوار نظری افزود: نیروهای عراقی در عملیات مرصاد که در اواخر دوران هشت سال دفاع مقدس رخ داد وارد نواحی مرزی استان کرمانشاه شدند و شهرستان های سرپل ذهاب،محور گیلانغرب و قصرشیرین را نیزتصرف کردند و طی سه روز عملیات متعددی بین نیروهای عراقی و نیروهای ارتش و سپاه پاسدارن سرپل ذهاب صورت گرفت. 
این رزمنده که مسئول اطلاعات و عملیات تیپ127مقداد در منطقه بمو و سرپل ذهاب بود یادآور شد: در این عملیات،محدوده پادگان ابوذر، گیلانغرب،سومار،نفت شهر،خسروی و قصرشیرین و همچنین به طرف شهرستان ثلاث باباجانی و منطقه سرقلعه و جگیران و باویسی توسط نیروهای عراقی اشتغال شد. 
 
وی با بیان اینکه نیروهای عراقی زمینه همکاری با نیروهای ایرانی جهت تصرف منطقه را فراهم کرده بوند گفت: نیروهای منافقین کوردل با عملیاتی طراحی شده محور قصرشیرین به سرپل ذهاب و به طرف کرمانشاه از مسیر کرندغرب تا اسلام آباد و گردنه چهارزبر را مورد حمله قرار دادند تا فعالیت های گسترده تری را علیه نظام و رزمندگان دفاع مقدس صورت دهند. 

عملیات مرصاد

نظری افزود: از دیگر رویدادهای مهم این جنگ بمباران شیمیایی توسط نیروهای عراقی در منطقه بابایادگار و روستای زرده از توابع شهرستان دالاهو و همچنین در دهستان دیره و روستاهای نسار و شاهمار از توابع شهرستان گیلانغرب بود که جوانان و رزمندگان بسیاری مجروح و شهید شدند. این رزمنده بیان کرد: یگان های سپاه،ارتش و هوانیروز با برنامه ریزی دقیق جلوی منافقین را گرفتند و درگیری شدیدی بین آنها صورت گرفت. 
وی در ادامه گفت:خوشبختانه تعداد زیادی از ادوات و امکانات زرهی و دفاعی نیروهای بعثی عراق به غنیمت رزمندگان اسلام درآمد و تعدادی از نیروهای عراقی اسیر و تعدادی به هلاکت رسیدند. 

شهسوار نظری بااشاره به میدان جنگ آمدن مردان و زنان شیردل برای دفاع از سرزمین خود افزود: نیروهای آحاد مختلف مردمی و عشایرین از طریق سپاه پاسداران سازماندهی شدند و سلاح تحویل گرفتند و برای دفاع از میهن اسلامی به جنگ آمدند. 
 
وی عملیات مرصاد را ضربه مهلکی به منافقین عنوان کرد و گفت: منافقین در این عملیات به کمین گاه رزمندگان اسلام افتادند و این درسی برای منافقین کور دل در تاریخ اسلام بود.

 وی بااشاره به اینکه شروع جنگ در کرمانشاه رقم خورد و ختم آن هم در محورهای استان بود افزود: در عملیات مرصاد گردان های نیروی زمینی و یگان های تیپ های مختلفی که تحت امرعملیاتی قرارگاه نجف اشرف و سپاه چهارم بعثت بودند به صورت منظم طی عملیات های متعددی جلوی دشمن را گرفتند و درمحورهای اسلام آباد، قصرشیرین ،جاده ایلام و کرمانشاه و محورهای مختلف از ارتفاعات دالاهو دشمن را به هلاکت رساندند. 

این مقام مسئول بیان رشادتهای شهدا و رزمندگان عملیات مرصاد را امری ضروری خواند و گفت: با جانفشانی و و دلاوری رزمندگان اسلام در تاریخ 5مردادماه سال1367 عملیات ظفرمندانه و پیروزمندانه مرصاد خاتمه یافت و سرنوشت جنگ تحمیلی مشخص و عزت و افتخار دوباره به ملت ایران بازگشت. 

وی در ادامه با تاکید برزنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا و ارج نهادن به مقام شامخ شهدای مرصاد افزود: باتوجه به اینکه امروزه شرایط کشورمان سخت تر از دوران دفاع مقدس است و اجتماع گناه در فضاهای مجازی و سایبری در حال افزایش است باید با لبیک گفتن به فرمان امام خمینی(ره) و حضرت امام خامنه ای   وحدت و یکپارچگی در تمام امورات کشور را نیز حفظ کنیم و اجازه ندهیم در نفاق های داخلی و خارجی گم شویم و پشت اسلام و ارزشهای دینی مان ایستادگی کنیم. 
  
نظری تاکید کرد:امروزه دشمن در فضاهای مجازی و سایبری و ماهواره ای یک جنگ نرم در بین مردم جامعه اسلامی ما به راه انداخته اند که نیاز است جامعه ما با هوشیاری و نگرش و بصیرت اسلامی از هرگونه تلاش دشمن جهت پیشبرد اهداف شوم خود جلوگیری کنند. 

وی درپایان ضمن تاکید بر تبعیت از ولایت فقیه و فرمایشات ایشان در راستای زنده نگه داشتن آرمانهای اسلامی گفت: بصیرت و هوشیاری و گوش به فرمان ولایت بودن در ذات هر مسلمان ریشه دارد و ما این را در طول سالهای انقلاب اسلامی شاهد بوده ایم و این ملت امتحان های مختلفی داده و آبدیده و صیقل خورده اند و همیشه با بصیرت و آگاهی به میدان آمده اند. 

 
از جنایات وحشتناک منافقین تا شعارهای عوام فریبانه خدمت به خلق 
 
  
آقاجان مردان پور یکی از رزمندگان عملیات مرصاد در بیان خاطرات آن دوران در گفتگو با الوند خبر اظهار داشت: تازه جنگ تمام شده بود و جبهه ها کم کم از نیروهای رزمنده خالی شده بود. هیچ وقت فکر نمیکردیم منافقین حمله کنند و به این سرعت بتوانند پیشروی کنند. آنها در عملیاتی کاملا سازماندهی شده که نام آن را فروغ جاویدان گذاشته بودند از مرز خسروی وارد کشور شدند و در طول مسیر خود تا رسیدن به تنگه مرصاد کشتار و جنایات بسیار فجیعی را مرتکب شدند. 
 
 
این رزمنده عملیات مرصاد افزود: منافقین به اسلام آباد رسیده بودند که به من خبر دادند چنین اتفاقی افتاده و به همراه تعدادی از دوستانم به گردنه چهار زبر اعزام شدیم. در آن زمان من عضو گردان نبی اکرم(ص) بودم. در عملیات مرصاد، سه گردان از تیپ نبی اکرم، تیپ مسلم و یک گردان از ایلام از پشت به اسلام آباد حمله کردند، به همین دلیل، رزمنده های ما  توانستند به راحتی از این محور وارد اسلام آباد شوند. 
 
 
مردان پور تصریح کرد: رزمندگان اسلام منافقین را در دشت حسن آباد و تنگه مرصاد کاملا محاصره کردند و توان هیچگونه تحرک و فرار را نداشتند که پس از درگیری سنگین نیروهای ما با منافقین، بالگردهای جنگی هوانیروز محل تجمع نیرو و تجهیزات منافقین را بمباران و تمام هست و نیست آنان را منهدم کردند. 

عملیات مرصاد
 
 
وی افزود: پس از عملیات مرصاد و زمین گیر کردن منافقین در آن منطقه، نیروهای سپاه، شهراسلام آباد را هم به طور کامل از وجود منافقین پاکسازی و پیشروی را به سمت کرند غرب آغاز کردند که دشمن هر آنچه داشت بر زمین نهاده و از خاک ایران متواری شد. 
 
 
مردان پور یادآور شد: با وجود پایان‌ یافتن مراحل اصلی عملیات مرصاد و فرار منافقان، بخش‌هایی از منطقه اسلام آباد به طور کامل پاک‌سازی نشده بود و برخی از نیروهای منافقان در منطقه پراکنده شده بودند که رزمنده های ما روستا به روستا و خانه به خانه، اقدام به پاک‌سازی منطقه و همچنین ارتفاعات مجاور کردند. 
 
 
این رزمنده تاکید کرد: تفکرات و ذهنیت منافقین با نیروهای عراقی کاملا متفاوت بود. آنقدر مغزشان را شستشو داده بودند که حتی وقتی تعدادی از آنها را محاصر کردیم و راه فراری نداشتند سیانور می خوردند تا زنده اسیر نشوند.  
 
 
وی تصریح کرد: شعار منافقین در خلق و خدمت به خلق خلاصه می شد، در حالیکه جنایات وحشتناکی که منافقین در بیمارستان اسلام آباد غرب انجام داده اند و کشتار مردم بی دفاع، به هیچ عنوان با شعارهایی که سر می دادند همخوانی نداشت. در حوالی شهر اسلام آباد منافقین با تانک از روی یک پیکان گوجه ای رنگ که یک خانواده پنج نفره در آن حضور داشتند رد شده بودند؛ بطوری که رنگ خون افراد این خانواده با رنگ خودرو یکی شده بود. 
 
  
مردان پور خاطر نشان کرد: منافقین فکر میکردند به محض اینکه وارد ایران شوند مردم به آنها می پیوندند و آنها را یاری میکنند اما غافل از آنکه این مردمان هشت سال جانانه ایستادند که دست چنین جنایت کارانی به میهنشان نرسد. 
 

عملیات مرصاد نشانگر آمادگی ملت ایران در هر شرایطی بود 
 
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از شبکه اطلاع رسانی مرصاد ، حجت الاسلام محمد اسماعیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم معارف در گفت و گو با چشم نیوز به سالروز عملیات افتخار آمیز مرصاد در سال 1367 اشاره کرد و  اظهار داشت و گفت: بعد از پذیرش قطعنامه، منافقین با تمام تجهیزات به کشور ما حمله کردند که در عملیات مرصاد شکست خوردند و طومارشان برای همیشه برچیده شد. 
 
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم معارف  گفت: در آخرین سال دفاع مقدس، ملت ایران شاهد حوادث تلخ و شیرین بسیاری بود. فشار طاقت فرسای قدرت های استکباری، جمهوری اسلامی ایران را با مشکلات فراوانی در زمینه های نظامی، سیاسی و اقتصادی مواجه ساخته بود. 
 
حجت الاسلام اسماعیلی گفت: پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، همان گونه که عراق را در بن بست سیاسی و نظامی شدیدی قرار داد و توطئه های وسیعی را که از جانب استکبار جهانی علیه انقلاب اسلامی تدارک دیده شده بود، نقش بر آب کرد، بر گروه ها و عناصر به اصطلاح “اپوزیسیون” نیز شوک شدیدی وارد کرد. 
 
وی ادامه داد: در این میان، منافقین به عنوان تنها گروهی که همه آبرو و هستی سازمان خود را در گرو جنگ نهاده بودند، بیشترین صدمه و لطمه را از پذیرش قطعنامه توسط ایران متحمل شدند. بنابراین، برای خارج شدن از این بن بست، توطئه مزبور که ماموریت انجام آن به عهده سازمان محول شده بود، توسط این گروه به مرحله اجرا درآمد. 
 
این استاد دانشگاه افزود: از سوی دیگر، رژیم متجاوز بعثی نیز با استفاده از حمایت های گسترده شرق و غرب، ضمن بازسازی ارتش شکست خورده عراق، برای هجومی دوباره، خود را آماده می کرد. 
 
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم معارف ابراز داشت: منافقان سعی داشتند با ورود به خاک ایران ضربه‌ای به انقلاب بزنند که با پایداری مردم و همکاری نیروهای نظامی و سپاه در دره مرصاد گرفتار شدند. 
  
حجت الاسلام اسماعیلی  با اشاره به ویرانی‌های جنگ و تبعات آن تأکید کرد: دشمن به خودش مطمئن بود که از این طریق می‌تواند به جمهوری اسلامی ایران ضربه وارد کرده و قسمتی از کشور را جدا کند که در آن زمان و شرایط، عملیات مرصاد بهترین عملیاتی بود که علیه آنان انجام شد. 
 
وی با اشاره به حملات هوایی صورت گرفته در عملیات مرصاد یادآور شد: حملات به قدری بود که تمام نیروهای دشمن در دره مرصاد زمین‌گیر شدند و تمام ادوات و تجهیزات آنان طی بمباران‌ها از بین رفت و ضربات سنگینی به دشمن وارد شد. 
  
استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: عملیات مرصاد در واقع تجدید روحیه‌ای برای رزمندگان بود و اینکه دشمنان فهمیدند نیروهای نظامی و ارتشی ایران همیشه آماده بوده و جان خود را برای دفاع از این مرز و بوم در طبق اخلاص می‌گذارند و گوش به فرمان رهبری هستند.

 

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.