به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از خبرگزاری فارس از تبریز، این روزها سراسر کشور جذبه یک نگاه شده است و بهتر است بگوئیم جذبه سلفی غیرت. نگاه پر از ابهت و صلابت شهیدی که زبونی و خواری را در چهره دشمن تکفیری نشانده است. طوفان یک نگاه باعث شد دلهای […]
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از خبرگزاری فارس از تبریز، این روزها سراسر کشور جذبه یک نگاه شده است و بهتر است بگوئیم جذبه سلفی غیرت.
نگاه پر از ابهت و صلابت شهیدی که زبونی و خواری را در چهره دشمن تکفیری نشانده است.
طوفان یک نگاه باعث شد دلهای همه ایرانیان بلرزد و شهید محسن حججی به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب حجتی مقابل چشم همگان شد.
طوفان یک نگاه هنوز هم به دلهای ما ایرانیان چنگ میزند و شهیدی که با آن نگاه نافذ خود ترس و رعب را به خیمه گاه دشمن تکفیری انداخته است.
یک قامت افراشته و یک نگاه پرجذبه که به استقبال شهادت میرود چنان مصمم و استوار است که دشمن در حیرت است از برق نگاه او و ننگی که در تاریخ برای خود خریدند و تاریخ فراموش نمی کند که چگونه محسن ها را به قتلگاه بردند تا درخت تناور اسلام زنده بماند.
در هیاهوی زندگی مادی غرق شدهایم و عبور ثانیهها، ساعتها و روزها را فراموش کردهایم و شاید یادمان نمیآید که هر کدام از ما برای پاسداری و حراست از مرزهای جغرافیایی جهان اسلام وظیفهای بر دوش خود داریم، همچنان که ما در هیاهوی دنیای دیجیتال به سر میبریم جوانان متعهد و مقید به اصول اسلامی هستند که هنوز هم در آرزوی شهامت هستند و با خود زمزمه می کنند در باغ شهادت باز باز است.
جوانانی که فرزند چهارم انقلاب هستند در هشت سال دفاع مقدس هنوز چشم بر دنیای خاکی نگشوده بودند اما دفاع از مرزهای سرزمین اسلامی با روح و پوست آنها عجین شده است که با بذل جان خویش مسیر را برای به اهتزاز در آوردن پرچم اسلام هموار میکنند.
جوانان نسل چهارم انقلاب از ریشه و تبار همان نوجوانانی هستند که با سن اندک خود در هشت سال دفاع مقدس حماسهها آفریدند و با همان جسم نحیف خود در مقابل دوربین های بینالمللی ایستادند و گفتند خط سرخ شهادت مسیر ما را تعیین کرده است.
شهیدان امروز که به شهدای دهه چهارم انقلاب اسلامی شهره آفاق شدهاند نگاه نافذ خود را از همان نوجوانان سالهای حماسه و خون به یادگار گرفتهاند.همان نوجوانانی که با کوچکی سن و سال خود قدم در راهی بزرگ و با عظمت گذاشتند هر چند که سلاح و مهمات کافی نیز نداشتند.
نوجوانان بسیجی به هر طریقی که ممکن بود خود را به خط مقدم میرساندند تا دشمن بعثی خیال نکند سربازان خمینی در بستر آرمیدهاند و خط مقدم رزمندگان ایرانی خالی شده است.
همین نوجوانان بسیجی بودند که هم قسم شده بودند تا نگذارند اسلحه همرزمان خود بر زمین بماند.
این گل پرپر ما کسی نیست جز شهید حسن جنگجو که به فهمیده آذربایجان مشهور است و حالا او با آمدنش حال و هوایی دیگر به کوچه پس کوچههای شهرمان میبخشد، حالا قاصد خوش خبر و پیک باد صبا خبر آورده است که یکی از همان نوجوانان بسیجی که متعلق به همین شهر و دیار است پس از 34 سال گمنامی به وطن باز میگردد.
حالا دوستانش یاد و خاطره این شهید را با خود مرور میکنند و از خاطرات با هم بودنشان سخنها میگویند.
همان نوجوان بسیجی 14 سالهای که شهید فهمیده آذربایجان لقب گرفته بود و حالا رجعت پیکر پاک این گل عاشورایی و حسینی را به نظاره مینشینیم و ایستاده بر قامت او نماز میگذاریم.
حالا برق نگاه شهید محسن حججی که طوفانی در دلهای ما ایرانیان به پا کرده است با برق نگاه شهید حسن جنگجو در هم گره میخورد و آنها پس از 34 سال به هم میرسند.
دو نگاه نافذ، پرمعنا و با صلابت که تحلیلگران دنیای رسانه از تحلیل چشمها و نگاههایی که ترس را به خیمهگاه دشمن میافکند، عاجزند.
طوفان نگاه یک شهید نسل چهارم انقلاب با جذبه نگاه یک شهید سالهای حماسه و خون درهم میآمیزد تا تاریخ فراموش نکند چگونه فرزندان این مرز و بوم را به قتلگاه رفتند تا درخت تناور اسلام زنده بماند.
حالا بوی شهید حسن جنگجو که عکس او را در کتابهای درسی در سالهای گذشته به خاطر داریم شهر و دیارمان را با عطر سلام و صلوات خوشبو میکند.
نوجوان بسیجی آنقدر شهد شهادت او را سیراب کرده بود که وقتی به خاطر کوچک بودن جثه و سن و سالش از اعزام به جبهه خودداری میکردند آتش اشتیاق را تاب نیاورد و حضور در خط مقدم را بر اقامت در تبریز ترجیح داد و دوباره با اصرار بسیار وارد گروه شهید چمران شد.
این شهید بزرگوار در عملیات «فتحالمبین» و«مسلم بن عقیل» شرکت فعال داشت و در عملیات «مسلم بن عقیل» از ناحیه صورت و در عملیات «والفجر 4 »از ناحیه پا و برخی قسمتهای بدن شدیدا زخمی شده بود و هنوز کاملا بهبود نیافته بود که عازم جبهه شد، در موقع اعزام از او خواستند تا خوب شدن پایش صبر کند اما او چنین فریاد برآورد:« پای برهنه با دشمن خواهم جنگید»
و در آخرین وداعش با خانواده از شهادت خود خبر داد و گفت «این بار شهید خواهم شد» و میدانست که مادر طاقت دلتنگی و دوری از پسرش را ندارد و شاید گریههای بیامان مادر طاقت او را از کف میدهد برای همین بود که گفت«هر وقت دلتان برایم تنگ شد به مزار شهدا و سر قبر دوستانم بروید و آنها را زیارت کنید».
شهید فهمیده آذربایجان چهره مصمم تو را به خاطر سپردهایم با یک اسلحهای که بهتر است بگویم هم قد تو بود و شاید بزرگتر از قامتت، مشق ایثار را با تو حفظ کردیم وقتی در هوای بارانی و در میان گل و لای با چهرهای مصمم و استوار به دفاع ادامه دادی.
هنوز هم آن نگاه گیرایت را فراموش نمیکنیم و حالت چهرهات که احساسمان را تغییر میداد و مصمم و استوار بود.
حالا تو میآیی تا یادمان نرود که هیچگاه در مقابل دشمن زانو نزنیم هر چند که ابزار و تجهیزاتمان نیز کم باشد.
تو میآیی و عطر شهادتت شهرمان را عطرآگین به حضور جاودانه تو میکند.
———————————-
نگارنده: معصومه درخشان
———————————-
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت مربوط به تیم نجف آبادنیوز است.
طراحی سایت : نجف آبانیوز