ایستگاه صلواتی:
دانلود صلواتی تقویم دیو.اری و پوستر شهدا

موقعیت شما : صفحه اصلی » شهید حججی
  • شناسه : 57409
  • ۱۰ مهر ۱۳۹۶ - ۱۸:۲۷
  • 88 بازدید
  • ارسال توسط :

اخبار ویژه

حامیان دو آتشه برجام حالا از آن طرف بام افتاده‌اند!آیا علاقه دولتی‌ها به برجام کم شده است؟ سایت الف با طرح این پرسش نوشت: حامیان دولتی برجام نه تنها دیگر از القاب بلند بالا برای برجام استفاده نمی‌کنند بلکه حتی از آن در برابر نقض‌ها نیز دفاع درخور نمی‌کنند.الف نوشت: پس از گذشت يك سال […]

حامیان دو آتشه برجام حالا از آن طرف بام افتاده‌اند!
آیا علاقه دولتی‌ها به برجام کم شده است؟ سایت الف با طرح این پرسش نوشت: حامیان دولتی برجام نه تنها دیگر از القاب بلند بالا برای برجام استفاده نمی‌کنند بلکه حتی از آن در برابر نقض‌ها نیز دفاع درخور نمی‌کنند.
الف نوشت: پس از گذشت يك سال و نيم از اجراي برجام و در حالي كه آمريكا در حال استفاده حداكثري از ظرفيت‌های روح و جسم آن است، مسئولين ما، تازه يادشان افتاده برجام قرار نبوده «‌شق القمر‌» كند. اين، گفته وزير‌امور خارجه ايران است. ظريف چندي پيش مدعي شد كه اين منتقدان بودند كه با بزرگنمايي برجام، انتظارات مردم را بالا بردند. البته شايد جناب ظريف فراموش كرده باشد كه دكتر روحاني بود كه «همه چيز‌» و حتي «‌آب خوردن ملت‌» را به توافق احتمالي گره زد و دقيقا خود او بود كه توقعات براي مردم ايجاد كرد تا ميوه آن را در انتخابات بچيند و الا منتقديني كه مدام می‌گفتند برجام راه‌حل كشور نيست، چه زماني منافع حاصل از آن را بزرگنمايي كردند؟ جداي اين مسئله‌اما، از ظريف در جايگاه يك ديپلمات كارکشته كه روحاني از او با عنوان « برند » ياد می‌كند، بسيار بعيد است در شرايطي كه كشور بايد از تمام ظرفيت برجام استفاده كند، با بي‌ربط نشان دادن عدم رفع تحريم‌های باقي مانده به برجام، پتانسيل آن را محدود نشان دهد و توان چانه‌زني كشور را براي مواجهه با بدعهدي آمريكا كم نمايد.
آمريكا- حداقل در ٦ ماه اخير- با سه حربه در حال استفاده بيشينه از ظرفيت‌های برجام است. آمريكا تلاش می‌كند تا از طرفي با سو استفاده از تفسير‌پذيري « متن » برجام، به ايران براي اخذ مجوز بازرسي‌های «‌هركجا- هرزمان‌» فشار بياورد، از طرف ديگر با استفاده از واژه نه چندان واضح «‌روح‌» برجام برنامه موشكي ايران را تحت شعاع قرار دهد و در تازه‌ترين اتفاق، با ‌اشاره به «‌مقدمه‌» برجام، حتي حضور ايران در سوريه را هم مغاير برجام نشان دهد و از مجموع اين‌ها، ايران را به‌عنوان ناقض برجام معرفي كند و نهايت استفاده را از «‌برجام» ببرد. ثمره اين استراتژي، حداقل اين است كه ايران تحت اين فشار‌های شرارت‌آميز، بي‌خيال اعتراض به نقض عهد‌های مكرر آمريكا شود (يا توان آن را نداشته باشد‌) تا ايالات متحده با خيالي راحت هم تحريم‌های قبلي را حفظ كند، هم برنامه هسته‌ای ايران را عقب نگاه دارد و هم با تحريم‌های جديد، ساير چالش‌های خود با ايران را هدف‌گيري نمايد.
در همين حين و در حالي كه ايالات متحده آمريكا با مربوط كردن هر چيز نامربوطي به برجام در‌صدد استفاده حداكثري از تمام ظرفيت‌های متن، مقدمه و روح برجام است، در طرف ايراني گويا مسئولين ديگر اعتقادي به ظرفيت حداقلي برجام هم ندارند. مقامات محترم دولت، نه تنها عدم رفع تحريم‌های قبلي را با هزار بهانه توجيه می‌كنند كه حتي تصويب تحريم‌های جديد را هم مخل برجام نمی‌دانند. طرف مقابل تهديد می‌كند، تحريم می‌كند و بي محابا حتي زير صريح‌ترين تعهدات خود – در فروش هواپيما – می‌زند و مسئولين ايراني تازه يادشان افتاده برجام حلال مشكلات نيست!
اين البته اولين باري نيست كه مقامات دولت، در زمان‌های حساس دقيقا برعكس آنچه بايد عمل كنند، فعاليت می‌كنند. آن روزي كه انتظار می‌رفت تا با عدم بزرگنمايي تحريم و تاثير توافق، دست طرف مقابل براي ‌امتياز‌گيري را باز نگذارند چونان «‌همه چيز‌» را به توافق گره زدند كه تو گويي توافق قرار است «‌بالمره‌» حلال تمام مشكلات از روز ازل تاكنون باشد. و ‌اما حالا كه اثر برجام چيزي جز «‌تقريبا هيچ‌» نيست و دقيقا زماني كه بايد ظرفيت بالقوه برجام را وسيع نشان دهند تا با چانه‌زني مقابل بدعهدي‌های آمريكا بايستند پتانسيل آن را محدود می‌كنند!
اما مسئولين ايراني را چه شده است كه از تعريف و تمجيد از برجام دست برداشته‌اند؟! البته انتظاري نيست تا طرف ايراني هم با استفاده از روح و مقدمه برجام، ‌امتيازات فرابرجامی ‌از طرف آمريكائي اخذ كند؛‌ اما همين كه مسئولين ايراني به همان برجامی‌كه بدان علاقه‌مند بودند برگردند و همان ظرفيت‌های كذايي را براي افزايش چانه‌زني، براي آن قايل باشد كافي است. شايد لازم است برايشان ياد‌آوري كرد كه اين برجام، همان آفتاب تاباني است كه بسيار به آن علاقه‌مند بودند و همه چيز را به آن متصل می‌دانستند!

نفاق گل درشت روزنامه غربگرا
یک روزنامه اجاره‌ای به بهانه تشییع باشکوه شهید مدافع حرم محسن حججی، به تمجید از شیخ آلت دست منافقین پرداخت.
روزنامه شرق در مطلبی به قلم مصطفی ایزدی از سیاست‌های باند مهدی هاشمی معدوم نوشت: «پنجشنبه‌ای که گذشت در دیار علم و ایثار، در شهر آیت‌الله منتظری و با فراخوان گروه‌ها و ارگان‌های فعال، انبوه مردمی که نزدیک به 40 روز منتظر پیکر بی‌سر شهیدمحسن حججی بودند، به خیابان‌ها آمدند تا آن شهید عزیز را به سوی آرامستان جنت‌الشهدا بدرقه کنند و به خاک بسپارند. نجف‌آباد، شهر هزاران شهید، اعم از بسیجی و جهادگر و پاسدار، یک بار دیگر خروشید…
شهری که شهروندانش تحت تأثیر آموزه‌های دینی و آزادی‌خواهانه علمای بزرگ و در رأس آنها مرحوم آیت‌الله العظمی منتظری بود، چنان فرزندانی را در خود پرورش داده که می‌توانند برحسب ضرورت به میدان‌های سخت مبارزه بیایند و از میان مسئولیت‌هایی که پذیرفته‌اند، سرافرازانه بیرون آیند و هر کدام افتخار جدیدی به نام زادگاهشان بر جای گذارند. پنجشنبه گذشته، همین مردمی که در سال‌های دفاع مقدس، چند روز یک بار، از کار و زندگی‌شان دست می‌کشیدند تا ده‌ها و بعضاً صدها شهید به خون آغشته را تشییع و تا گلزار شهدای نجف‌آباد همراهی کنند، باز به خیابان آمدند تا اراده جمعی و وحدت خود را به مردم ایران و جهان نشان دهند.»
بهانه کردن مراسم تشییع باشکوه شهید حججی برای تمجید از منتظری در حالی است که حضرت امام رسماً به خاطر تحلیل‌های یأس‌آفرین و ضدانقلابی منتظری درباره دفاع مقدس از مردم به ویژه خانواده‌های شهدا عذرخواهی کردند و فرمودند ما برای یک لحظه هم در جنگ پشیمان نیستیم و این جنگ پیروزی‌های بزرگ در آینده به دنبال خواهد داشت (که همان طور هم شد).
مردم شریف نجف‌آباد نیز در ماجرای اخیر به تشییع پیکر مطهر شهید مدافع حرمی اهتمام کردند که قبلاً توسط محافل زنجیره‌ای غربگرا، سرزنش و شماتت می‌شدند. بنابراین محافل مذکور غلط زیادی می‌کنند که بخواهند قیام کم‌نظیر و حماسی مردم برای تشییع یک مدافع مظلوم حرم را مصادره به مطلوب خود کنند.
ضمناً آقای منتظری و امثال روزنامه شرق، در سال 88 دربست در خدمت فتنه نیابتی آمریکا و اسرائیل قرار داشتند؛ فتنه‌ای که سردمداران آن با تروریست‌های فتنه‌گر در سوریه ابراز همدردی می‌کردند. از این جهت نیز، تظاهر روزنامه بدسابقه شرق به همراهی با قافله شهید حججی، نوعی نفاق گل درشت است.

فقدان اولویت‌بندی و بیم تولید رانت در طرح کارورزی
اختصاص 30 هزار میلیارد تومان به طرح موسوم به کارورزی بدون اولویت‌بندی، طرح تورمی است که فقط موجب ایجاد رانت و تشدید تورم می‌شود.
روزنامه وطن امروز در این زمینه نوشت: افزایش نرخ بیکاری به 12/6 درصد در بهار 96 و شکستن رکورد بیشترین نرخ بیکاری در 20 فصل اخیر، در کنار منفی شدن‌اشتغال خالص (افزایش خروجی‌‌های بازار کار نسبت به ورودی‌‌های آن) نشان از بحرانی شدن موضوع بیکاری و ناکامی مطلق دولت در حوزه‌اشتغال دارد. دولتی که بر اساس وعده‌‌های اعلامی خود در سال 92 قرار بود چنان رونقی در اقتصاد ایجاد کند که هیچ‌کس به 45 هزار تومان یارانه نقدی نیازی نداشته باشد.
روحانی سال 92 مدعی بود: «ما برای ‌اشتغال یک برنامه جدی خواهیم داشت و من جدی‌‌‌‌‌ترین برنامه اقتصادی‌ام در ماه‌های اول، حل معضل‌اشتغال است، به‌ویژه برای آنهایی که تحصیلکرده دانشگاه‌ها هستند و وقتی این مشکل حل شد خود به خود ما می‌توانیم دانشجویان تحصیلکرده خارج از کشور را هم به داخل کشور جذب و استفاده کنیم!»
چندی پیش در آخرین روزهای شهریور، مثلث ولی‌الله سیف، محمدباقر نوبخت و علی ربیعی در ردای منجی این وضعیت بحرانی در نشستی مشترک از آغاز طرح پرداخت 30 هزار میلیارد تومانی تسهیلات به تولید در راستای حمایت از بنگاه‌‌های تولیدی و ایجاد ‌اشتغال سخن گفتند.
بی‌شک پرداخت حجم انبوهی از منابع که قرار است بخش مهمی از آن تحت عنوان طرح‌اشتغال فراگیر پرداخت شود این تردید را در ذهن ایجاد می‌کند که ملاک عمل دولت در تخصیص این منابع که عمدتا از منابع بانکی کشور است چه بوده و چه مکانیزمی طراحی شده است تا بنگاه‌‌‌هایی که این تسهیلات را دریافت می‌کنند مستحق (به معنای شایسته و واجد شرایط) دریافت این تسهیلات باشند؟ آیا این احتمال که این طرح نیز مانند طرح‌‌های گذشته دچار انحرافاتی شده یا در اختیار عده‌ای رانتخوار قرار بگیرد وجود ندارد؟ دولت چه تدابیری را برای اینکه این طرح نیز به بلای بنگاه‌‌های زودبازده یا طرح‌‌های ضربتی‌اشتغال در دولت‌‌های گذشته دچار نشود اندیشیده است؟ اگر قرار باشد روال گذشته ادامه یابد ـ که شواهد گویای آن است ـ این منابع عظیم در اختیار گروهی دارای رانت قرار گرفته و صرفا نرخ نقدینگی و تورم جامعه بدون اتفاق مثبتی در تولید افزایش خواهد یافت و این موضوع نه‌تنها مشکلی را حل نخواهد کرد که به معنای عمیق‌‌‌‌‌‌تر شدن رکود است و فاجعه!
طبیعتا پرداخت تسهیلات و تزریق نقدینگی نیازمند بررسی شرایط اقتصادی کشور، تعیین اولویت‌ها، شناسایی ظرفیت‌ها و هموار کردن تولید در کنار ایجاد بازار برای صادرات و تقویت قدرت خرید طرف تقاضاست. این در حالی است که فارغ از وجود اولویت‌‌‌بندی در صنایع کشور، هدف دولت صرفا توزیع بی‌هدف پول در کشور و خروج اقتصاد از رکود به ضرب و زور این پول‌پاشی و به هزینه هدررفت منابع مالی، افزایش تورم و… است، چرا که هیچ اولویت‌‌‌بندی از نیازهای صنایع کشور به نقدینگی وجود ندارد، همانطور که طرح پرداخت 16 هزار میلیارد تومانی تسهیلات به بنگاه‌‌های نیمه‌تعطیل در سال گذشته نیز به صورت هدفمند و بر اساس اولویت‌‌های کشور صورت نگرفت که اگر اینگونه نیست باید از دولت پرسید ماحصل پرداخت حدود 550 هزار میلیارد تومان تسهیلات بانکی به کل اقتصاد ایران در سال 95 چه بود؟
از سویی در حالی که افزایش بی‌سابقه نقدینگی و عبور این رقم از 1300 هزار میلیارد تومان شرایط خاصی را برای اقتصاد ایران رقم زده، قرار است صرفا در طول مدت 6 ماه 30 هزار میلیارد تومان حجم پول وارد اقتصاد کشور شود، موضوعی که با توجه به ضریب فزاینده پولی کشور هر واحد پایه پولی حدود 5 برابر نقدینگی بر اقتصاد تحمیل خواهد کرد که با یک حساب سرانگشتی می‌توان گفت با اجرای این طرح ممکن است رقمی حدود 150 هزار میلیارد تومان به نقدینگی موجود کشور اضافه شود و موجب بازگشت غول تورم شود.

افزایش بی‌سروصدای نرخ بیکاری
بررسی تغییرات بازار کار نشان می‌دهد که نرخ بیکاری در اکثر استان‌ها در فاصله بهار 95 تا بهار سال 96 روند افزایشی دارد به طوری که استان البرز با ثبت افزایش 6/2 درصدی نرخ بیکاری در بالاترین رتبه خیل عظیم بیکاران قرار دارد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از سایت فردا، محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه در نشست خبری خود با خبرنگاران نرخ بیکاری تابستان امسال را 11/5 درصد اعلام کرد.اما بررسی تغییرات بازار کار نشان می‌دهد که نرخ بیکاری در اکثر استان‌های کشور در مدت بهار 95 تا بهار سال 96 روند افزایشی دارد به طوری که استان البرز با ثبت افزایش 6/2 درصدی نرخ بیکاری در بالاترین رتبه خیل عظیم بیکاران قرار دارد.
بررسی شاخص‌های عمده نیروی کار در بهار سال 96  در مقایسه با بهار سال 95 به تفکیک استان‌ها نشان می‌دهد که نرخ بیکاری در آذربایجان شرقی در بهار سال 96 رقم 6/3  درصد بود که این میزان با افزایش 4 درصدی به 10/3 درصد در بهار امسال رسیده است. علاوه بر این در آذربایجان غربی هم شاهد افزایش نرخ بیکاری هستیم به طوری که این نرخ در بهار 95 رقم 9/2  درصد بود که اکنون با افزایش 1/8 درصدی به 11 درصد افزایش پیدا کرده است.
استان اصفهان نیز در میان این آمارها افزایش 0/4 درصدی نرخ بیکاری را نسبت به بهار 95 تجربه می‌کند و در سایر استان‌ها از جمله استان البرز اختلاف بسیار بالایی در نرخ بیکاری وجود دارد به طوری که این استان با افزایش 6/2 درصدی نرخ بیکاری اکنون در رقم 20/4 درصدی قرار دارد و می‌توان گفت که بیشترین میزان بیکاری در این استان رقم خورده است.
طبق گزارش مرکز آمار ایران در بهار سال 96 نرخ بیکاری با افزایش 0/4 درصدی نسبت به سال ماقبل خود به 12/6 درصد رسیده است.
نتایج این طرح آماری در بهار سال 96 نشان می‌دهد که نرخ بیکاری جوانان 15 تا 24 ساله، 28/8 درصد بوده و این نرخ در زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بیشتر است.
بررسی روند تغییرات نشان می‌دهد که این شاخص نسبت به فصل مشابه سال گذشته یعنی بهار 95 یک درصد و نسبت به فصل گذشته یعنی زمستان 95، 0/7 درصد افزایش دارد.

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.