ایستگاه صلواتی:
دانلود صلواتی تقویم دیو.اری و پوستر شهدا

موقعیت شما : صفحه اصلی » دسته‌بندی نشده
  • شناسه : 60446
  • ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۶:۱۰
  • 326 بازدید
  • ارسال توسط :
سلیم، تک تیرانداز هجده ساله‌ای که بی‌نشان ماند

سلیم، تک تیرانداز هجده ساله‌ای که بی‌نشان ماند

پروه فرهنگی: «خدایا هدایتم کن تا ازت دور نشم؛ خدایا یاریم کن همیشه یادت باشم، خدایا رهایم نکن که بدون تو هیچم، خدایم راضیم به رضای تو و از تو یاری می‌جویم، خدایا نادانم خودت راهنماییم کن، خدایا طلب آمرزش دارم و با دین کامل از دنیا ببر و شهادت را نصیبم گردان، خدایا کاری […]

پروه فرهنگی: «خدایا هدایتم کن تا ازت دور نشم؛ خدایا یاریم کن همیشه یادت باشم، خدایا رهایم نکن که بدون تو هیچم، خدایم راضیم به رضای تو و از تو یاری می‌جویم، خدایا نادانم خودت راهنماییم کن، خدایا طلب آمرزش دارم و با دین کامل از دنیا ببر و شهادت را نصیبم گردان، خدایا کاری کن که سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار»

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از بولتن نیوز، این‌ها، بخشی از دلنوشته یکی از تک تیراندازهای فاطمیون است. تک تیراندازی که روزی گفت: «میخواهم دفاع کنم از حرم خانم زینب(سلام الله علیها) تا مادرم را پیش حضرت زهرا(سلام الله علیها) روسفید کنم؛ روح مادرم شاد شود.» او نمی‌دانست فاصله گفتن این حرف‌ها با زمان فرا رسیدن خواندن وصیت نامه‌اش، تنها یک روز است.

سلیم اقبالی، تک تیرانداز فاطمیون که خواست مادرش، نزد حضرت زهرا سلام الله علیها روسفید شود، روز بعد از گفتن این مطالب، به فیض شهادت نائل آمد. جالب اینجاست که این شهید هجده ساله، در همان سن و سال مادر حقیقی‌اش به شهادت رسیده و از آن جالب‌تر اینکه، سلیم عزیز، مثل مادرش، بی‌نشان به شهادت می‌رسد.

از پیکر شهید اقبالی اثری در دست نیست و این بی‌اثری، روسفیدی مادرش است در برابر حضرت زهرا سلام الله علیها. حتی اگر معتقد باشیم این بی‌خبری و در هجده سالگی به شهادت رسیدن، اتفاقی است، چه اتفاق قشنگی. باشد که این اتفاق برای ما هم رخ دهد.

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.