ایستگاه صلواتی:
دانلود صلواتی تقویم دیو.اری و پوستر شهدا

موقعیت شما : صفحه اصلی » دسته‌بندی نشده
  • شناسه : 70740
  • ۰۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۷:۲۹
  • 83 بازدید
  • ارسال توسط :
نگاهی به تغییرات در حوزه نفوذ غرب آسیا

نگاهی به تغییرات در حوزه نفوذ غرب آسیا

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، نشست دو روزه " امنیت"  که با حضور نمایندگان کشور های مختلف جهان در مونیخ آلمان برگزار شده بود، بدون صدور بیانیه پایانی عصر یکشنبه گذشته به کار خود پایان داد. در کنفرانس امنیتی مونیخ، شرکت کنندگان دیدگاه های […]

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، نشست دو روزه " امنیت"  که با حضور نمایندگان کشور های مختلف جهان در مونیخ آلمان برگزار شده بود، بدون صدور بیانیه پایانی عصر یکشنبه گذشته به کار خود پایان داد. در کنفرانس امنیتی مونیخ، شرکت کنندگان دیدگاه های خود را درخصوص امنیت جهانی، منطقه ای، مبارزه با تروریسم و صلح … بیان کردند.  در نشست مونیخ سخنرانی نخست وزیر رژیم صهیونیستی و  وزیر خارجه عربستان قابل تامل است. موضوع قابل توجه در سخنرانی بنیامین نتانیاهو و عادل الجبیر مواضع مشترک آنان در حمله به ایران است.  نمایندگان تل آویو  و ریاض هر دو گفتند: ایران بزرگترین تهدید امنیتی برای جهان است. آنان تهران را متهم به حمایت از تروریست و برهم زدن ثبات و امنیت منطقه غرب آسیا کردند و خواستار ایستادگی در برابر ایران شدند.

همگرایی ریاض تل آویو

مدت هاست که رسانه های جهانی و منطقه ای از همگرایی عربستان با اسرائیل علیه ایران و محور مقاومت خبر داده اند و در نشست مونیخ این همگرایی بار دیگر خودش را به جهانیان اثبات کرد.  به نظر می رسد همگرایی ریاض تل آویو علیه ایران و محور مقاومت دارای عللی است که مهم ترین آن این است که آنها احساس می کنند، حوزه نفوذ و قدرتشان در غرب آسیا کاهش و ایران و محور مقاومت افزایش پیدا کرده است. طی 10 الی 20 سال گذشته قدرت و نفوذ عربستان و رژیم صهیونیستی در منطقه به گونه ای بود که اکنون نیست.

افسانه برباد رفته

سوریه:  سال ها بود که ریاض تل آویو با دمشق خصومت می ورزیدند.  با شروع ناآرامی های داخلی در سوریه آنها فورا به این جریان پیوستند و با حمایت سیاسی و تسلیحاتی از مخالفان، سرنگونی نظام بشار اسد را هدفگذاری کردند  اما ایران و محور مقاومت در کنار دمشق ایستاد و بساط داعش و سایر گروه های تروریستی را از سوریه برچید و توطئه سرنگونی دولت دمشق را خنثی ساخت. به گونه ای که آمریکا از موضع سرنگونی نظام اسد عقب نشینی کرد. ترکیه که پیشتر خواهان برچیده شدن نظام دمشق بود، چند سالی است مهر سکوت بر دهان زده است.  اکنون اقتدار ارتش سوریه در کنار متحدانش به مرحله ای رسیده که توانست با سرنگون ساختن جنگنده اف16 رژیم صهیونیستی توازن قوا را به سود دمشق تغییر دهد.  تل آویو براین باور است که ایران و محور مقاومت با قدرت هرچه تمامتر در پشت مرزهای فلسطین اشغالی حضور دارند.  دیگر جنگنده های رژیم صهیونیستی نمی توانند حریم هوایی سوریه همچون گذشته نقض کنند و هر مکانی را که خواستند، بمباران کنند.  هوش و نبوغ سوری ها و نیروهای مقاومت افسانه برتری تسلیحاتی و نظامی رژیم صهیونیستی را بر باد فنا داده است.  دیگر این آمریکا و رژیم صهیونیستی نیستند، استراتژی منطقه را تعیین می کنند بلکه محور مقاومت در این زمینه بسیار نقش آفرین است.

ایستادگی لبنانی ها

لبنان:  خلع سلاح حزب الله موضوعی است که آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان سال هاست، بدنبال اجرایی شدن آن بودند اما سیاست های مدبرانه حزب الله و هوشمندی سیاستمداران این کشور این توطئه خنثی ساخت. به گونه ای که سلاح حزب الله یکی از کارامد ترین ابزارهای دفاعی این کشور محسوب می شود.  اکنون به لبنانی ها ثابت شده که حزب الله مدافع منافع ملی کشور است.  براساس همین نگاه حزب الله با کابینه سعد الحریری تعامل دارد.  وقتی که نخست وزیر لبنان در عربستان مجبور به استعفاء شد، حزب الله همراه با سایر گروه های لبنانی به دفاع از او برخاست و خواهان بازگشت حریری به بیروت شد.  اکنون نخست وزیر لبنان دیگر سخنی از خلع سلاح حزب الله به میان نمی آورد.  مثلا در تنش بوجود آمدن میان بیروت و تل آویو در خصوص بهره برداری از منابع نفت و گاز در بلوک 9 (لبنان) واقع در سواحل دریای مدیترانه سید حسن نصر الله گفت: چنانچه شورای عالی دفاع لبنان صلاح بداند، حزب الله آمادگی دارد تاسیسات نفتی رژیم صهیونیستی در مناطق مرزی را تعطیل کند.  سکوت معنادار سعد حریری در این زمینه قابل توجه است. به هرحال، ایستادگی لبنانی ها در برابر طمع ورزی های تل آویو خطر بزرگی برای رژیم صهیونیستی محسوب می شود. این امر نشان می دهد لبنانی ها در حفظ منابع سرزمینی خود هیچ تردیدی ندارند و بصورت یکپارچه عمل می کنند.

صهیونیست ها در برابر دو خطر

فلسطین:  مبارزات مردم فلسطین با رژیم صهیونیستی آنقدر مشهور است که نیازی به پرداختن بدان نیست.  سال ها بود که فلسطینیان از روند صلح با رژیم صهیونیستی نا امید شده و به این نتیجه رسیده بودند که صلح با تل آویو هیچ سودی برای آنان ندارد.  با این حال، تشکیلات خودگردان فلسطین به روند صلح پایبند بود تا اینکه رئیس جمهور آمریکا قدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخت. "ترامپ" با این اقدام خود تمام توافقات و پیمان های صلح با تل آویو را به باد هوا داد.   فلسطینی ها تنها گزینه ای که پیش روی خود دیدند،  همین مقاومت بود، تمام گروه های فلسطینی با هر گرانشی که داشتند برای دفاع از قدس و آرمان های فلسطین با هم متحد شدند.  در همین حال، "اسماعیل هینه" رئیس دفیر سیاسی حماس به رهبر معظم انقلاب نامه ای نوشت و از حمایت های ایران از آرمان های فلسطین قدر دانی کرد.  در مجموع، اقدام آمریکا درخصوص قدس موجی از تظاهرات فلسطینیان و سایر مسلمانان و آزادیخواهان جهان را به همراه داشت.  اما فلسطینی ها در قله این موج قرار داشته و دارند.  اکنون شرایط در مناطق فلسطینی بحرانی است و هر لحظه احتمال دارد  انتفاضه جدیدی شروع شود.  این درحالی است که درگیری های نظامی بین نیروهای مقاومت و ارتش صهیونیستی در نوار غزه  از سرگرفته شده است. اکنون رژیم صهیونیستی با دو خطر جدی روبرو است.  یکی انتفاضه و دیگری عملیات های مسلحانه و شهادت طلبانه.

حاکمیت منافع ملی

اردن: سال هاست که از پیمان صلح امان تل آویو می گذرد اما این صلح به آشتی کردن ملت اردن با رژیم صهیونیستی منجر نشد.  مردم اردن همواره از حقوق ملت فلسطین حمایت کرده و از تحقیرهای تل آویو نسبت به امان به شدت ناخرسندند. به همین دلیل، بارها خواستار تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در اردن شده اند.  از آنجایی که اردن دارای مرز مشترک با رژیم صهیونیستی است، فلسطینیان زیادی دراین کشور زندگی می کنند  لذا تحولات فلسطین برای امان بسیار مهم و تاثیرگذار است.  "عبدالله دوم " شاه اردن در حاشیه نشست داووس در گفت‌وگو با "فرید زکریا" نظریه پرداز سیاست خارجی و مجری شبکه "سی ان ان" با اشاره به اقدام واشنگتن درخصوص قدس گفت: این اقدام موضوع را برای ما پیچیده کرد.  وی در بخش دیگری از این گفت‌وگو به نقش اردن در کاهش درگیری ها در سوریه اشاره کرد و گفت: این یکی از برنامه های موفقیت آمیز در سوریه است. از بهار سال گذشته تا امروز ارتش های آمریکا و روسیه تحت مدیریت اردن فعالیت کردند تا ثبات و آرامش در مناطق جنوب و شمال و مرکز سوریه ایجاد شد.  شاه اردن تصریح کرد: من فکر می کنم که ناسیونالیسم عرب با وقوع انقلاب در برخی کشورهای عربی کاهش یافته است لذا در اردن گفتیم خب، من نگرانی های عرب را دارم ولی من  یک اردنی ام و به مسائل این کشور علاقه مندم.  یا یک لبنانی می گوید من لبنانی ام و به مسائل کشورم مورد توجه و اهتمام من است. یک مراکشی ….. نیز همین را می گوید.  اکنون حس ملی گرایی ساکنان منطقه را فراگرفته است.  در سخنان عبدالله دوم چند نکته قابل توجه است. اول جداشدن از سیاست های واشنگتن و تل آویو در خصوص قدس و تحولات اخیر فلسطین. دوم دوری از سیاست های عربستان درخصوص سرنگون ساختن نظام بشار اسد. سوم حاکمیت یافتن منافع ملی اردن در تحولات منطقه.

نبود مصر در جنگ یمن

مصر: قاهره اولین دولتی بود که با رژیم صهیونیستی معاهده صلح را امضاء کرد اما ملت مصرهمچون مردم اردن با صهیونیست ها آشتی نکردند و جزء اولین ملت ها در دفاع از آرمان های فلسطین بوده و هستند.  دولت قاهره همواره در راه آشتی دادن فلسطینیان با صهیونست ها گام برداشت اما این روند سرانجام باشکست مواحه شد و مقامات تشکیلات خودگردان فلسطین مرگ صلح با تل آویو را اعلام کردند. در ارتباط با مناسبات مصر و عربستان باید گفت که این روابط دارای افت و خیزهایی در طول تاریخ بوده است. قاهره و ریاض هرکدام مدعی رهبری جهان عرب هستند و این موضوع تاثیرات زیادی بر مناسبات دو طرف به جای نهاده است. به گونه ای که هیچ یک حاضر نیستند از دیگری حرف شنوی داشته و تحت فرمان او قرار گیرند.  نمونه بارز آن را می توان در ائتلاف عربی علیه یمن مشاهد کرد.  به رغم اینکه  مصر جزء این ائتلاف است هیچ سربازی را به جنگ یمن نفرستاد و به باقی ماندن نامش در این ائتلاف بسنده کرد. این درحالی است که جنگ یمن برای ریاض بسیار مهم است چراکه مدعی است حضور حوثی ها در صعنا یعنی حضور ایران در پشت مرزهای عربستان است.

پرونده سیاه ریاض

عراق: سعودی ها روابط بسیار گرمی با رژیم صدام داشتند اما پس از سرنگونی این رژیم مناسبات ریاض بغداد به کلی تغییر یافت. قطع روابط دیپلمایتک با عراق،  اعزام گروه های تروریستی به این کشور، حمایت از برخی گروه ها و طوائف سنی، دامن زدن به اختلاف شیعه و سنی و حمایت از داعش … پرونده سیاهی را از اقدامات ریاض در برابر دیدگاه مردم و دولت عراق گشود.  این درحالی بود که ایران در کنار ملت عراق و با گروه های تروریستی از جمله داعش به نبرد برخاست و به خواسته های مردم عراق احترام گذاشت و از دخالت در امور داخلی این کشور پرهیز کرد و کمک های بی دریغ خود را در اختیار ملت عراق قرار داد. این اقدامات باعث استقبال مردم و دولت بغداد از سیاست های جمهوری اسلامی ایران شد. برعکس این رویکرد در خصوص عربستان رخ داد. با وجود اینکه مقامات بغداد به تازگی رویکرد مثبتی در قبال ریاض در پیش گرفته اند ولی به نظر نمی رسد این رویکرد تاثیر چندانی موقعیت و جایگاه ایران در عراق داشته باشد.

جنگ در حیاط خلوت عربستان

یمن : عربستان در 6 فروردین 1394 با تشکیل ائتلافی از کشورهای منطقه به یمن حمله کرد. این حمله تحت عنوان "طوفان قاطعیت" انجام شد. هدف از این حمله نابودی انصار الله ( حوثی ها) در صنعا و شمال یمن و بازگشت "عبدربه منصور هادی" رئیس جمهور مستعفی این کشور به قدرت بود که هنوز هیچ یک از این اهداف محقق نشده است. سعودی ها مدعی اند حوثی ها از حمایت ایران برخوردارند و تهران موشک های بالستیک در اختیار آنان گذاشته است تا شهرهای عربستان را هدف قرار دهند.  ادعایی که فاقد هرگونه سند و مدرکی بوده و کارشناسان چنین ادعاهایی را تائید نکرده اند.  با وجود این، ریاض انگشت اتهام خود را همچنان به سمت تهران نشانه گرفته مدعی است حوثی ها به نیابت از ایران درحال نبرد با عربستان هستند لذا ریاض نمی تواند حضور ایران را در حیاط خلوت خود یعنی یمن تحمل کند. به همین دلیل، جنگ یمن برای عربستان بسیار حائز اهمیت است. از سوی دیگر کشورهایی که همراه عربستان در حمله به یمن شرکت داشتند، به تدریج ریاض را دراین نبرد تنها گذاشتند و فقط امارات در کنار عربستان علیه حوثی ها می جنگد. این درحالی است که امارات با عربستان درباره تحولات یمن اختلاف دارد. برخی خبرهای حاکی از آن است که ابوظبی با حمایت از برخی قبائل یمنی در صدد جداسازی جنوب یمن از این کشور است.

فرو ریختن هیبت سعودی ها

شورای همکاری خلیح فارس: دیر زمانی بود که عربستان خود را به عنوان برادر بزرگتر شورای همکاری خلیج فارس می دانست که باید سیاست هایش اعمال شود و تمام اعضای از او حرف شنوی داشته باشند. اما این هیبت با گسترش اختلافات قطر و عربستان فرو ریخت. ریاض فکر می کرد که محاصره زمینی، هوایی و دریایی قطر سرانجام دوحه را به کرنش وامی دارد اما اینطور نشد. دوحه به سرعت روابط خود را با تهران و آنکارا تقویت کرد. ایران یک خط دریایی برای انتقال کالا به قطر راه اندازی کرد و پروازهای خطوط هوایی قطر نیز از کریدورهای بین المللی صورت گرفت و دوحه راهکارهای مالی مناسبی در تعاملات مالی اقتصادی خود در پیش گرفت.  اکنون مناسبات تهران دوحه بسیار نزدیکتر از گذشته شده و قطر همچنان دربرابر زیاده خواهی ها ریاض ایستاده است. ناگفته نماند روابط عربستان با سایر کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس طی سال های اخیر دچار تغییراتی شده است. ریاض به دلیل حضور نظامی و امنیتی اش در بحرین، روابطش با منامه حالت حاکم و محکوم به خود گرفته است.  مناسبات عربستان و امارات بخاطر مشارکت در جنگ یمن و همسویی در بسیاری از تحولات منطقه حالت همپوشانی و شراکت بخود گرفته است. البته گاهی این شراکت حالت رقابت نیز پیدا می کند.  در این میان کویت سیاست های مستقلانه تری نسبت به عربستان دارد. این شیخ نشین می کوشد در بحران های داخلی شورای همکاری خلیج فارس نقش میانجیگر را ایفا کند،  همانطوری که در بحران ریاض دوحه شاهد آن بودیم. عمان رویکردی همچون کویت نسبت به عربستان دارد ولی با این تفاوت که مسقط مناسباتش با تهران در مقایسه با دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس گرمتر است.

دورنمای حوزه نفوذ

همانطوری که ملاحظه می شود حوزه نفوذ و قدرت عربستان و رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا در مقایسه با سال های پایانی قرن بیستم بسیار محدود تر شده است. این محدودیت بخاطر تحولات بین المللی، منطقه ای و داخلی هریک از کشورهای غرب آسیا صورت گرفته است البته انتظار می رود این تحولات همچنان ادامه کند چرا که بحران های این منطقه هنوز به ایستگاه پایانی نرسیده اند. درست است که بیش از نیمی از راه طی شده و دورنمای تحولات آینده غرب آسیا و تقسیم حوزه نفوذ در این منطقه  تا حدودی هویداشده اما این تحولات آینده است که نقش تعیین کننده ای در این زمنیه ایفا خواهد کرد.

نویسنده: عباس سیدمیر جمکرانی

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.