محمدحسین حمزه تئوری نسلها در جامعهشناسی، نسل اول یک انقلاب را بنیانگذار آن، نسل دوم را مباشر، نسل سوم را مقلد و نسل چهارم را منهدمکننده آن انقلاب میداند. شهید محسن حججی از نسل سوم انقلاب بود اما نه تنها مقلد نبود که خود مرجع و نماد فرهنگ جهادی و عاشورایی شد و در وصیت […]
محمدحسین حمزه
تئوری نسلها در جامعهشناسی، نسل اول یک انقلاب را بنیانگذار آن، نسل دوم را مباشر، نسل سوم را مقلد و نسل چهارم را منهدمکننده آن انقلاب میداند. شهید محسن حججی از نسل سوم انقلاب بود اما نه تنها مقلد نبود که خود مرجع و نماد فرهنگ جهادی و عاشورایی شد و در وصیت نامهاش از همه مردان امت رسولالله میخواهد که فریب فرهنگ و مدهای غربی را نخورند. او و امثال او چنین نظریاتی را با شهادت و حماسه و موجی که آفریدند، ابطال کردند. ظهور حججی و امثال او در دهه چهارم انقلاب نشان داد نسل امروز انگیزه بیشتری از نسل اول انقلاب دارد.
این شهید عزیز از نیروهای لشکر زرهی نجفاشرف، متولد ۲۱ تیرماه ۱۳۷۰ در شهر نجف آباد بود و ۲۶ سال داشت. در سال ۱۳۹۱ ازدواج کرد و از او پسری به نام علی به یادگار مانده است که دو سال دارد. محسن روز دوشنبه ۱۶ مرداد در منطقه مرزی عراق و سوریه به اسارت در آمد و در روز چهارشنبه ۱۸ مرداد به دست تکفیریان خون آشام به درجه رفیع شهادت رسید.
او در زمره یکی از پدیدههای منحصر به فرد در عالم جامعهشناسی است. شهید حججی بزرگ و کوچک را غرق در تلاطم و دلهای فراوانی را دگرگون کرد. شهادتش موج عظیمی از احساسات و عاطفه را در جامعه به راه انداخت. مردم دل هایشان را به محسنی سپردند که تا پیش از آن او را نمیشناختند اما حالا او را عضوی از خود و فرزند برومند ملت ایران میدانند. طنین پیام محسن جهان را هم در بر گرفت. دشمن در جنگ روانی سنگ تمام گذاشته بود. میخواست مردم را از درک ارزش کار مجاهدان فی سبیل الله باز دارد اما محسن یک خیزش اجتماعی تمام عیار به راه انداخت. موجی ایجاد کرد و جان تازهای به باورهای مردم داد. این شهادت تمام آن تبلیغات منفی را از بین برد. نقشهها کشیدند و محسن همه را نقش بر آب کرد.
این پدیده رسانههای خارجی را هم حیرتزده کرد. آسوشیتدپرس نوشت شهادت محسن حججی باعث یک وحدت بیسابقه در میان طیفهای مختلف سیاسی در ایران شد. خبرگزاری فرانسه نیز محسنحججی را یک اسطوره برای مردم ایران معرفی میکند.
محسن طعم عزت را چشاند، آن هم در روزهایی که ذائقه مردم با سلفی حقارت تلخ شده بود. گاه گرههایی در جامعه به وجود میآید که جز با دست شهادت باز نمیشود. غفلتهای متراکم دنیاگرایی. محسن اما دلها را بیدار و متوجه خدا کرد. جوانی که ظاهرش مذهبی نبود، در مراسم بزرگداشت شهید حضور پیدا کرد و در آغوش پدر شهید رفت؛ آنچنانگریه کرد که بینندگان را متأثر کرد. میگفت وقتی عکس شهید را دیدم متحول شدم و اصرار میکرد که دعا کنید تا شهید دست من را بگیرد و من هم در این مسیر قرار بگیرم.
با این حال چرا طیف وسیعی از جامعهشناسان او را بایکوت کردند؟ با اینکه نسبت به برخی دیگر از رخدادها چنین نبودند. اتفاقاتی که در چنین سطحی از اثرگذاری هم نبود. سبک زندگی حججی مظهر ارزشهایی است که به جامعه هویت بخشیده است. او با شهادتش این عناصر هویتی را تعمیق بخشید. محسن وارد مؤسسه شهید کاظمی شد و به ترویج کتاب و کتابخوانی پرداخت. حتی زمانی هم که وارد سپاه شد، این عرصه را رها نکرد. اردوی جهادی میرفت و به خدمت محرومین میشتافت. رشته تحصیلیاش برق بود. برقکشی ساختمان هم انجام میداد و هر دفعه که به اردوی مناطق محروم میرفت، سه چهار میلیونی را که جمع کرده بود، خرج سازندگی میکرد. در اردوهای راهیان نور و مناطق عملیاتی هم خادم الشهدا بود. هر دو سه هفته یکبار بر سر مزار حاج احمد کاظمی میرفت و با او مشورت میکرد. حاج احمد کاظمی را الگوی خودش قرار داده بود. محسن در وصیت نامهاش نوشت که از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام خامنهای نائب بر حق امام زمان(عج الله تعالی فرجه شریف) است.
باری! محسن تجلی و تجسم مبانی و آرمانهای انقلاب بود و این طیف از جامعهشناسان با آن بیگانه. آنها پیش از محسن انقلاب اسلامی را هم ندیدند. نه اینکه ندیدند نخواستند که ببینند. آنها کتابهای کسانی را خوانده و امتحان دادهاند که اصلا انقلاب مذهبی را قبول ندارند و بر این اساس، انقلاب اسلامی اینگونه تئوریها را بیاعتبار کرد. انقلابی که نسل سوم و چهارمیهایش مانند نسل اول بلکه پیشروتر و بصیرترند. اینها هر آنچه مولود انقلاب باشد را نمیخواهند که ببینند. جامعه برای اینها متشکل از انسانهایی است که فهمشان از زندگی تنها در حد درآمد و مصرف است و درکی از آرمان، معنا، تقرب، ایمان، خدا خواهی، کمال، بندگی و عدالت طلبی ندارند تا چپاول گران با خیال آسوده به کارشان بپردازند. این جامعهشناسی عقیم است.
تصویر تاریخ سازی از هنگام اسارت محسن منتشر شد. نگاه عزتمند و چشمهای پر صلابتش در قلبها نفوذ و یک امت را متأثر کرد. محسن با چشمانش میگوید بر آرمانهایمان ایستادگی و از آنها دفاع میکنیم و اگر لازم باشد برای آنها سر میدهیم. شهدای ما از نسل عاشورا هستند، با همان انگیزهای که قاسم ابن الحسن (علیه السلام) داشت. اینها هرچه به لحظه شهادت نزدیکتر میشوند، چهرهها پرفروغتر و بشاشتر میشود.
یک کربلا شکوه به چشمت نهفته است
ای روضه مجسم گودال قتلگاه
پس از آن، شبکههای اجتماعی مملو از ابراز احساسات به این شهید عزیز میشود. ورزشکاران و هنرمندان مدالها و جوایز خود را تقدیم او میکنند. تمثالش را در اربعین و بزرگترین راهپیمایی جهان به نمایش میگذارند. به نیابت از او طریق عشق را طی میکنند. طرح نذر کتاب با یاد شهید حججی راه میاندازند. عدهای ماشین عروسشان را به تصویر محسن مزین میکنند. داستان حماسهاش به کتابهای درسی میرود. دانشجویان دختر دانشگاههای استان تهران در قالب ستاد استقبال دانشجویی از پیکر شهید مدافع حرم «محسن حججی» و پویش مردمی «بازگشت قهرمان» با حضور در مناطق مختلف تهران، پوستر و گل به همراه عکس شهید حججی را به مردم تهران اهدا و مردم هم از این اقدام دانشجویان به گرمی استقبال میکنند. آثار هنری زیبا از لحظات شهادت او خلق میشود. جانبازان سرافراز به نیابت از او در حرم امن الهی و به دور کعبه طواف میکنند. معابری به نامش نامگذاری میشود. با یاد و خاطرهاش به اردوی جهادی میروند. کاروان ورزشی به نامش مزین میشود. کتاب زندگینامهاش به ۳ زبان فارسی، عربی و انگلیسی در دست انتشار قرار میگیرد.اشعار فراوانی برایش سروده میشود. طرح درمانی شهید حججی اجرا و از نرمافزارهای اندرویدی مرتبط با شهید رونمایی میشود.
تصاویرش در مسیر راهپیمایی اربعین در مقابل برخی موکبهای بزرگ عراقی نیز نصب میشود. در مراسم عزاداری امام حسین(ع) در آمریکا تصویر شهید حججی به نمایش در میآید. منار صباغ مجری شبکه المنار لبنان مینویسد: «همیشه سعی میکردم عاشورا و ماجرای حسین شهید و شمر لعین را تخیل کنم. امروز دیدم و دیگر تخیل نخواهم کرد.»
اما چرا محسن پدیده شد و سرگذشتی جاودانه پیدا کرد؟ چرا خداوند نام این جوان را بلند و او را در چشم همه عزیز کرد؟ مقتدای انقلاب وقتی صبح روز تشییع شهید حججی در مسجد امام حسین(علیهالسلام) و در کنار پیکر مطهرش حضور یافتند، علت این موضوع را اخلاص، نیت پاک، به موقع حرکت کردن و نیاز جامعه به اینجور شهادت دانستند.
همین مؤلفهها بود که شدت اتصال محسن با معبودش را بیشتر میکرد. بندگی خالصانه او، تکریم پدر و مادر، ارادت و نوکریاش برای اهل بیت(علیهمالسلام)، فعالیت فرهنگی و… همه اینها داشت محسن را به سوی کمال اوج میداد. تقرب به محبوب ازلیاش از همه چیز برایش مهمتر شده بود و شهادت آرزویش. چرا که برترین گواهی بر صدق پیمانی است که با معشوق بسته است. حتی دوست داشت یک بار قبل از ظهور و یک بار بعد از ظهور امام عصر(عجلالله تعالی فرجه شریف) شهید شود! گفته بود «به خیال خودم میگویم این زرنگی است دوبار شهید شدی برای اسلام» محسن محرم سال ۹۵ هم نوشت: «… دیگر هیچ چیز این دنیا برایم ارزشی ندارد جز آنچه که مرا به تو برساند…» و اینچنین سر خویش را به نشانه عشق و در طبقی از اخلاص تقدیم آستان یار کرد.
شهید حججی برای راضی کردن پدر و مادر و گرفتن اذن آنها برای اعزم به سوریه آنها را به زیارت امام رضا(علیهالسلام) میبرد. به مادر التماس کرده است: «اجازه بده من بروم» مادرش هم میگوید: «برو؛ ولی شهید نشو» محسن در جواب میگوید: «نه، من میروم؛ ولی عزیز میشوم مادر.»
مقتدای انقلاب سی ام شهریورماه فرمودند «آنکه عرض کردم که انگیزه مجاهدت، امروز بهتر از گذشته است، یک نمونهاش همین است. حالا شما شهید عزیز محسن حججی را ملاحظه کنید، خب این یک نمونه است، از قبیل محسن حججی، ما جوان کم نداریم. این نمونه را خدای متعال به دلایلی برجسته کرد و نشان داد تا در مقابل چشم همه قرار بگیرد و همه ببینند و تسلیم این حقیقت شریف و عزیز بشوند که این انگیزه انقلابی روز به روز در جوانها به فضل الهی و به توفیق الهی دارد افزایش پیدا میکند.»
محسن حججی حکایت گر تداوم خط مقاومت و گشوده بودن درهای جهاد و شهادت است. جوانان این مرز و بوم با پشتوانه حججیها تعقیب آرمانهای انقلاب را در دستور کار خود قرار دادهاند و بر صورت استکبار سیلی میزنند. همانها که مقتدای انقلاب تصریح میکنند که «من به جوان امروز در صورتی که انگیزه و ایمانش درست باشد، اعتمادم و امیدم بیشتر است تا به جوان آن روز.» با وجود آنهاست که انقلاب به آرمانهای بلندش میرسد و اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت مربوط به تیم نجف آبادنیوز است.
طراحی سایت : نجف آبانیوز