ایستگاه صلواتی:
دانلود صلواتی تقویم دیو.اری و پوستر شهدا

موقعیت شما : صفحه اصلی » دسته‌بندی نشده
  • شناسه : 78590
  • ۱۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۳:۳۸
  • 349 بازدید
  • ارسال توسط :
از گروههای مستضعفین تا محور سیستماتیک مقاومت! (قسمت دوم)

از گروههای مستضعفین تا محور سیستماتیک مقاومت! (قسمت دوم)

در آستانه‌ی بیست‌ونهمین سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی (ره)، بر آن شدیم تا در قالب سلسله مقالاتی با عنوان کلیِ «اعتلای میراث روح‌الله»، مهمترین شاخصه‌های کارآمدیِ نظام جمهوری اسلامی ایران در دوران زعامت مقام معظم رهبری را برشماریم؛ شاخصه‌هایی که در عمر 40ساله‌ی انقلاب اسلامی و در امتداد همان راه امام (ره)، […]

در آستانه‌ی بیست‌ونهمین سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی (ره)، بر آن شدیم تا در قالب سلسله مقالاتی با عنوان کلیِ «اعتلای میراث روح‌الله»، مهمترین شاخصه‌های کارآمدیِ نظام جمهوری اسلامی ایران در دوران زعامت مقام معظم رهبری را برشماریم؛ شاخصه‌هایی که در عمر 40ساله‌ی انقلاب اسلامی و در امتداد همان راه امام (ره)، اکنون پیش روی ملت ایران است. در مقاله‌ی شماره‌ی 4، بحث حمایت از مستضعفین عالم را ـ که در مقاله‌ی سوم آغاز کردیم ـ پی خواهیم گرفت.

حزب الله لبنان:

آزاد سازی جنوب لبنان: از ابتدای دهه ی 90 میلادی روابط ایران و حزب الله روز به روز اوج گرفته است. تجهیز و آموزش نیروهای جبهه ی مقاومت اسلامی در لبنان توسط سپاه پاسداران سبب می شود در پنجم خرداد 1379، رژیم صهیونیستی پس از 22 سال اشغال (یعنی از سال 1357) مناطق جنوبی لبنان را ترک کند. این شکست خفّت بار برای رژیم صهیونیستی در سایه ی حمایت های مادی و معنوی ایران از حزب الله لبنان اتّفاق می افتد. این یکی از جدی ترین کنش های جمهوری اسلامی در زمینه ی حمایت از مستضعفین به شمار می رود.

رهبر معظم انقلاب در تحلیل پیروزی حزب الله لبنان از دمیده شدن روحیه ی خودباوری و شکستن ابهت استکبار در ذهن مردم مظلوم جهان خبر میدهند:

* «یکبار دیگر آن تصویری که قدرتهای استکباری میخواستند از آرایش عوامل اثرگذار به ذهنها القاء کنند، باطل شد و معلوم گردید که نخیر؛ این‌طور نیست که هرکس سلاح و قدرت نظامی دارد، هرکس قدرت تبلیغات بین‌المللی و جهانی دارد، لزوماً موفّق خواهد شد. اگر در دو، سه سالی قبل، به آحاد مردم و به خود صهیونیستها و پشتیبانانشان گفته میشد که همین جوانان مؤمن حزب‌اللَّه در لبنان بر شما صهیونیستها پیروز خواهند شد، شما را از این‌جا بیرون خواهند کرد، سرزمین خودشان را از شما به‌زور پس خواهند گرفت، کسی باور نمیکرد.» (14/3/1379)

ایشان همچنین تلویحاً از به کارگیری همین متد برای آزادسازی فلسطین اشغالی خبر می دهند و سرمایه ی جبهه ی مستضعفین در قبال استکبار را ایمان، اراده و انگیزه ی مقاومت می دانند. گویی رهبر معظم انقلاب درصددند به جای حمایت های مستقیم تهران از گروههای مقاومت، خود آنها را به کانون های مولّد مقاومت در اقصی نقاط منطقه و در برابر استکبار مبدّل نمایند:

«ملت فلسطین به نیروی ذاتی خودش تکیه کند و خسته نشود. ایمان و اراده و انگیزه و امید مردم فلسطین از آنها گرفته نشود. همچنان که بعد از بیست و دو سال جنوب لبنان برگشت، بعد از گذشت چندین سال ممکن است بخشهایی از فلسطین اشغالی و در نهایت همه فلسطین اشغالی به مردم فلسطین برگردد.» (همان)
 
جنگ 33 روزه: در جنگ 33 روزه دیگر گفتمان مقاومت و استکبارستیزی جایگاه خود در تحولات منطقه را شناخته است. خط سیاسی – نظامی جبهه ی مقاومت به چنان قدرتی رسیده است که میتواند تنها با یک نیروی محدود نظامی مثل حزب الله، ارتش رژیم صهیونیستی را وادار به پذیرش شکست نماید. رهبر معظم انقلاب با طرح تدابیر ویژه در اواسط جنگ در پیامی خصوصی به حزب الله لبنان از پیروزی قطعی ایشان خبر میدهند.[1] این جنگ و پیروزی در آن از آن جهت اهمیّت دارد که جمهوری خواهان ایالات متحده و رژیم صهیونیستی بنا داشتند پس از شکست و خلع سلاح حزب الله به سوریه و ایران حمله کنند. اما جبهه ی مستضعفین ایشان را در همان میدان اول زمین گیر کرده و شکست می دهد. آیت الله خامنه ای در تحلیل این اوضاع می فرمایند:

* «و اما لبنان… و ما ادراک ما لبنان… لبنان به برکت همت و شجاعت مردم خود درخشید. دشمن به غلط پنداشته بود که با حمله به لبنان ضعیف‌ترین حلقه‌ی کشورهای منطقه را هدف قرار میدهد و طرح وهم‌آلود خاورمیانه‌ی دلخواه خود را کلید میزند… دشمن اکنون در صدد بریدن این بازوی توانا و کارآمد است؛‌ در صدد ایجاد اختلاف میان سیاستمداران است؛‌ در صدد پاشیدن ویروس بی‌صبری و تردید در مردم است. همه باید در برابر این سمپاشی‌ها بیدار باشند.» (26/5/1385)

این نکته نشان می دهد که وضعیّت جبهه ی مستضعفین در قبال استکبار از رابطه ی ظالم و مظلوم صرف خارج شده و حتی نیروهای محدود جبهه ی مقاومت نیز می توانند در برابر قوی ترین ارتش های دنیا مقاومت نظامی و سیاسی کنند.  رهبر معظم انقلاب مقاومت اسلامی در لبنان را الگوی عزّت برای ملّت های عرب منطقه می دانند. چه بسا ایشان در طراحی خود برای تقویت جریان مقاومت بنا دارند یک الگوی عربی برای ملّت های مستضعف عرب منطقه معرفی نمایند. این الگوی جوان و قدرتمند می تواند بسیاری از کسانی را که به دلایل ناسیونالیستی از انقلاب اسلامی ایران تبعیّت نمی کنند را وارد محور مبارزه با استکبار نماید:

* «شما برتری نظامی خود را بر رژیم صهیونیستی تحمیل کردید؛ تفوق معنوی خود را در ابعاد منطقه‌ئی و جهانی تثبیت نمودید؛ افسانه‌ی شکست‌ناپذیری و هیبت دروغین ارتش صهیونیست را به سخره‌ گرفتید؛‌ و آسیب‌پذیری رژیم غاصب را به نمایش گذاشتید. شما به ملتهای عرب، عزت بخشیدید.»

* «آنچه اتفاق افتاد حجتی از سوی خداوند بر همه‌ی دولتها و ملتهای اسلامی و بویژه در منطقه‌ی خاورمیانه است.» (همان)

* «سلا‌م بر ملت لبنان، سلا‌م بر حزب الله پیروز و سلا‌م بر رهبر دلا‌ور و مومن عربی سید حسن نصرالله.» (10/5/1385)

در واقع رهبر معظم بنا دارد حزب الله را در مقابل خطّ سازش با رژیم صهیونیستی به ملت های مسلمان معرفی کرده و این انگاره را در اذهان ایشان تقویت کند که راه مقابله با رژیم صهیونیستی مذاکره نیست بلکه مقاومت و تقابل نظامی است. حزب الله لبنان عمق استراتژیک ایران به عنوان مهمترین عضو جبهه ی مستضعفین را به شدت افزایش داده است (بیش از هزار کیلومتر)؛ تا آنجا که برخی حزب الله لبنان را “ناو هواپیما بر ایرانی در شرق مدیترانه” تعبیر می کنند. اهمیّت استراتژیک تقویّت مقاومت اسلامی در لبنان به ان دلیل است که پس از این درگیری احتمالی میان جبهه ی استکبار با جریان مقاومت میدان های عملیاتی بسیار وسیع و در ابعاد هزاران کیلومتر خواهد داشت. به عبارت دیگر با تجهیز و تقویت حزب الله لبنان اگر اروپا بنا داشته باشد در حمله ی احتمالی آمریکا علیه محور مقاومت مشارکت جدّی داشته باشد، دامنه ی جنگ احتمالا اروپای شرقی و غربی را نیز فرا خواهد گرفت.

با حمایت های ویژه ی جمهوری اسلامی ایران، حزب الله علاوه بر شاخه ی نظامی خود در امر سیاست نیز ورود کرده و دارای جایگاه ویژه و محبوبیّت خاصی در لبنان و منطقه است. امری که در انتخابات ماه می امسال سبب شد بیشترین کرسی های مجلس لبنان در اختیار حزب الله و مقاومت قرار بگیرد. بنابراین این جبهه توانسته علاوه بر آمادگی دفاعی و سخت، خود را برای رویارویی نرم و سیاسی نیز آماده کرده و سطح مطلوبیّت خود را در کشور لبنان به عنوان جغرافیایی استراتژیک آنقدر بالا ببرد که حتی در میان مسیحیان، دروزی ها و سایر اقوام نیز مطلوبیّت سیاسی داشته باشد.
 
این حقیقت در سایه ی حمایت تامّ ایران از حزب الله اتفاق افتاده است. امری که سید حسن نصرالله در سخنرانی تیرماه 95 خود پس از تحریم گسترده ی مالی حزب الله توسط ایالات متحده به آن اذعان نمود:

* «هر گونه اقدامی از سوی بانک ها علیه حزب الله لبنان تاثیری بر این گروه نخواهد داشت زیرا بودجه و همه امور مالی حزب الله لبنان از ایران می‌آید و نه از طریق بانک ها. همانطور که موشک ها به ما می رسند که با آنها اسرائیل را تهدید می کنیم پول هم به ما می رسد.. حتی اگر بانک های لبنان تحریم های امریکا علیه حزب الله لبنان را اجرا کنند ما از نظر سازماندهی و جهادی دارای طرح های بازرگانی یا موسسات سرمایه گذاری نیستیم که این طرح ها از طریق بانک ها متوقف شوند.»

تحریم اقتصادی از سوی آمریکا به این معناست که جبهه ی استکبار به بی اعتباری گزینه ی نظامی و سیاسی و فرهنگی در برخورد با محور مقاومت پی برده است.

حرکت مقاومت اسلامی در فلسطین (حماس):

پس از تمایل جنبش فتح به مذاکره با رژیم صهیونیستی و ایالات متحده جمهوری اسلامی حمایت خود از مردم فلسطین را روی نیروی حماس و شاخه ی نظامی ان یعنی گردان های عزّالدین قسّام متمرکز نمود. در واقع سیاست اصیل آزاد سازی قدس از زمان حضرت امام تا امروز به انحای مختلفی تکرار ادامه یافته است. اما با تغییر رویکرد اشخاصی چون یاسر عرفات و… رهبر معظم انقلاب که معتقد به الگوی حزب الله لبنان در تقابل با رژیم صهیونیستی هستند، همان حمایت ها را از نیروی حماس به عنوان بخشی از جبهه ی مقاومت انجام دادند.

* «بی شک مبارزه و مقاومت تنها راه نجات فلسطین مظلوم و تنها نسخه‌ی شفابخش جراحات وارد بر پیکر آن ملت شجاع و سرافراز است.» (نامه به دکتر هنیه، 15/1/1397)

رهبر معظم انقلاب به منظور روشنگری درباره ی شکست طرح مذاکره برای جبهه ی مستضعفین در مقابل رژیم صهیونیستی، آن را یک خطای راهبردی می دانند. این در واقع همان پیگیری خطّ اصیل امام خمینی و انقلاب اسلامی است. هر چند به نظر می رسد بر خلاف سایر جغرافیای مقاومت در جهان و منطقه، خیانت برخی حکومت های عربی و برخی گروههای فلسطینی کار جبهه ی مقاومت اسلامی در فلسطین را سخت تر کرده است:

* «حرکت به سمت مذاکره با رژیم فریبکار و دروغگو و غاصب، خطای نابخشودنی بزرگی است که پیروزی ملت فلسطین را به عقب می‌اندازد و جز خسران عاید آن ملت ستم‌کشیده نمیکند. خیانت برخی سران عرب که اکنون به تدریج در حال آشکار شدن است نیز همین هدف را دنبال میکند. علاج این همه تقویت جناح مبارز و مقاوم در دنیای اسلام و تشدید مبارزه با رژیم غاصب و پشتیبانان آن است.» (همان)

جنگ 22 روزه: در دی ماه 1387در واکنش به تجاوز رژِم صهیونیستی به نوار غزه نبردی به طول 22 روز واقع می شود. مقاومت طرف فلسطینی (حماس) و ضربات او به حدّی اثر گذار است که اسرائیل اعلام آتش بس یک جانبه می کند. در دیدار رئیس دفتر سیاسی حماس با رهبر معظم انقلاب، بیشترین حمایت از غزه را از سوی جمهوری اسلامی می داند.
به این تربیت توان نظامی جبهه ی مقاوت به حدّی افزایش یافته که رژیم صهیونیستی از رویارویی با محدودترین عضو آن نیز ناتوان است. گویی جبهه ی مقاومت در منطقه انسجام بیشتری یافته است و مهمترین مؤلفه که همانا خودباوری و اعتماد به نفس است در نیروهای عضو این محور کاملا به چشم می خورد.
 
جنگ 55 روزه: در خردادماه 1393 رژیم صهیونیستی برای جبران شکست قبلی جنگ جدیدی را به نوار غزه تحمیل می کند. امّا نتیجه بازهم همان عقب نشینی و درخواست آتش بس از سوی طرف اسرائیلی و پذیرش شروط حماس است. نیروی مقاومت توانسته است معادلات نظامی را به هم زده و در عرصه ی بین الملل نیز از سوی بسیاری از دولت ها و ملّت ها ذی حق شمرده شده و دفاعش مشروع شمرده شود. رهبر معظم انقلاب با اعتماد بر نیروی مقاومت فلسطینی طرح همکاری کرانه ی غربی با غزه را برای نبرد علیه اسرائیل پیشنهاد می کنند.

در نگاهی استراتژیک آیت الله خامنه ای بنا دارند با الحاق سرزمین های ساحل غربی فلسطین به حرکت مقاومت اسلامی، از فشار رژیم صهیونیستی بر غزه کاسته و روح مقاومت را در جبهه ی فلسطین که سالهاست تحت الشعاع مذاکرات سازش قرار گرفته زنده نمایند. این به معنای افزایش جغرافیای نگرانی رژیم صهیونیستی به عناون مهمترین همکار استکبار از غزه به تمام فلسطین و سوریه و لبنان و ایران و سایر کشورهای منطقه است.

* «همه‌ى دنیاى اسلام، همه‌ى دولتهاى اسلامى، همه‌ى آحاد ملتهاى مسلمان موظفند با اینها معارضه کنند، مقابله کنند، ابراز برائت کنند، از اینها ابراز نفرت بکنند، آنها را به خاطر این موضع‌گیرى‌ها ملامت کنند، این وظیفه‌ى عمومى است؛ باید آنها را منزوى کنند، و اگر میتوانند برخورد اقتصادى بکنند، برخورد سیاسى بکنند؛ این وظیفه‌ى امت اسلامى است.» (7/5/1393)
* یکی از کارهای لازم، برنامه‌ریزی برای همراه شدن بخش ساحل غربی فلسطین در رویارویی با رژیم اشغالگر است که این کار یک پروژه‌ی اساسی است. (24/7/1393)

صحنه ی سیاسی حکایت از موفقیّت جمهوری اسلامی در مقابله با رژیم صهیونیستی دارد. تا آنجا که پس از کاهش روابط حماس با ایران به دلیل روی کار آمدن مرسی در مصر و اختلاف نظر درباره ی دولت بشار اسد در سوریه، بازهم رهبران حماس با پی بردن به غفلت خویش به سمت حرکت در خط مقاومتی که رهبر معظم انقلاب آن را راهبری می کنند بازگشته اند. این مهم را در خلال نامه های اخیر رد و بدل شده میان رهبران حماس و آیت الله خامنه ای می توان درک کرد. این به معنای این است که راهبرد جمهوری اسلامی تنها استراتژی ممکن و مطلوب در تقابل با نظام استکبار است.

انصارالله یمن: جبهه ی بسیار مهم دیگری از مقاومت و مستضعفین در جنوب شبه جزیره ی عربستان است که توانسته با اشراف بر تنگه ی راهبردی باب المندب علاوه بر تسلّط محور مقاومت (ایران) بر تنگه ی راهبردی هرمز، استکبار را متوجّه اشراف جریان مقاومت بر شاهراههای حیاتی اقتصاد و انرژی جهان نماید. وابستگی فکری جنبش انصارالله به انقلاب اسلامی ایران و سابقه ی وجود حکومت هزارساله ی شیعی در آن کشور سبب ظهور انرژی متراکم مردم شده و امروز به عنوان عضوی راهبردی از جبهه ی جهانی مستضعفین شعاع صف بندی محور مقاومت را از سمت جنوب غربی صدها کیلومتر افزایش داده است. از سوی دیگر توان نظامی و موشکی انصارالله در کنار ارتش یمن تهدیدی جدی برای حکومت های وابسته به استکبار در منطقه محسوب می شود. این به معنای ورود فیزیکی و رسمی اندیشه ی انقلاب اسلامی در حیاط خلوت رژیم های مرتجع منطقه است.

نکته ی مهم دیگر در باب جنگ عربستان با یمن است که در ذیل آن عدم مشروعیّت حکومت سعودی برای همه ی جهان به اثبات رسید. یعنی پس از تلاش ده ها ساله ی سعودی برای تثبیت خود به عنوان رهبر کشورهای عربی و مسلمان، حملات ناجوانمردانه ی او به یمن اساساً حکومت این خاندان را با چالش های جدی در داخل و خارج روبرو ساخته است. بنابراین بخشی از تلاش جبهه ی مقاومت در یمن بر این امر استوار شده است که عدم حقانیّت حکومت سعودی را به نمایش گذاشته و در واقع الگوی عربی سعودی (که در آن هم حکومت مدعی اسلام است و هم روابط حسنه با جهان استکبار دارد) را در چشم ملّت های مسلمان از وجاهت تهی نماید.

سوریه: این کشور از اعضای قدیمی جبهه ی مبارزه با استکبار بوده است. اما اهمیّت راهبردی آن در این نکته نهفته است که با ایجاد داعش و استقرار آن در سوریه، این کشور عرصه ی بروز استعدادهای شگرف مقاومت در سراسر غرب آسیا شد. فاطمیون افغانستان، زینبیون پاکستان، بسیج مردمی در سوریه و حتی تمنای جوانان ایرانی برای شرکت در نبرد علیه داعش که منجر به وجود آمدن شهدایی از نسل چهارم انقلاب اسلامی شده است همه از رویش های جبهه ی مقاومت محسوب می شود. شکست نظامی داعش در کنار این رشد فرهنگی در منطقه سرمایه ی اجتماعی بسیار مناسبی را برای رهبر معظم انقلاب ایجاد کرده است. در واقع پذیرش رهبری واحد بر امّت واحد (که متشکّل از نیروهای شیعی، سنّی و حتی برخی اقوام کرد منطقه) از دستآوردهای مقاومت در سوریه است.
 
نکته ی بسیار مهم دیگر درباره ی سوریه، شرکت جبهه ی مقاومت در چند جنگ و نبرد استراتژیک است. امری که در سال های گذشته برای مقاومت امکان چندانی نداشت. جبهه ی مستضعفین طرفین متفاوتی در نبرد شام دارد که البته در مقابل هر کدام نیز تاکتیک خاصی را در پیش گرفته است. تفکیک این دشمنان از هم حکایت از نگاه راهبردی و عمیق رهبر معظم انقلاب دارد. اصول این راهبرد همانی است که از ابتدای انقلاب در پیش گرفته شده است:

– حمایت از جبهه ی مستضعفین با اولویّت مسلمانان
– حمایت از دولت های مسلمان در برابر استکبار
– عدم تنش و درگیری با دولت های مسلمان احیاناً متخاضم
– عدم همکاری قطعی با استکبار
– تقویت توان سیاسی، اقتصادی و رزمی جبهه ی مقاومت
– گسترش جغرافیایی (عمق استراتژیک) محور مقاومت

بر این اساس چند نبرد در سوریه در حال وقوع است:

1) نبرد محور مقاومت (ایران، حزب الله، سوریه، نیروهای عراقی، افغانی و پاکستانی و…) علیه تروریست ها (و حامیانشان از کشورهای عربی منطقه)
2) نبرد سوریه با ترکیه
3) نبرد کردها (و حامیان غربی) با ترکیه
4) نبرد غیر مستقیم آمریکا و روسیه
5) نبرد مهم و استراتژیک محور مقاومت با اسرائیل

در نبرد اوّل استراتژی محور مقاومت بر برخورد سخت و همه جانبه است که پیروزی و هدم دولت اسلامی عراق و شام بر اثر همین منطق حاصل شده است. در نبرد دوم محور مقاومت با مدارای با تجاوز ترکیه به خاک سوریه سعی می کند با روش های دیپلماتیک از ظرفیت ترکیه برای مقابله با دشمن اصلی یعنی امریکا و اسرائیل بهره بگیرد. نبرد سوم علی القاعده به سود جریان مقاومت است و روند خود را طی می کند. در نبرد چهارم باید گفت که در صورت عدم وقوع درگیری نظامی بین دو کشور که به شدت از آن پرهیز نیز می کنند، ادامه ی روند فعلی سبب می شود، جبهه ی مقاومت بتواند از روسیه (که اشتهار به مواضع پیچیده دارد) همچنان به سود خود بازی بگیرد و او را مدیریت نماید.

امّا نبرد پنجم که به نظر می رسد نبرد سوریه مقدمه ی وقوع آن است نشان می دهد که جبهه ی مقاومت، جنگ مقدماتی را در تمام منطقه به سود خود تمام کرده است. حضور مستقیم اسرائیل در نبرد با محور مقاومت به معنای ناامیدی کامل این رژیم از دول عربی منطقه و تروریست های دست ساز ایالات متحده است. این نکته در واقع حکایت از قریب الوقوع بودن پیش بینی رهبر معظم انقلاب دارد که بشارت نابودی اسرائیل را در کمتر از بیست و پنج سال آینده دادند. با این بیان میزان موفقیّت مدیریت استراتژیک رهبر معظم انقلاب بر نیروهای محور مقاومت در منطقه را می توان از تکاپو و تقلّای محور استکبار به خوبی درک کرد.

مسلمانان روهینگیا: نسل کشی ساکنان مسلمان روهینگیا در استان راخین میانمار توسّط دولت این کشور و بودائیان تاکنون به جز کمک های امدادی جمهوری اسلامی از طریق دیگری پیگیری نشده است. عدم وجود سفارت خانه های متبوع دو کشور در خاک یکدیگر و تنها وجود سفیر آکردیته ی ایران در تایلند سبب شده است که امکان حمایت دیپلماتیک از مسلمانان میانماری فراهم نشود. امّا مشکل اصلی در عدم امکان حمایت جدّی به خیانت کشورهای عرب منطقه به آرمان های اسلامی بازمی گردد. دشمنی سعودی، امارات و… با ایران اجازه ی هر گونه دخالت صریح را از جمهوری اسلامی ایران سلب کرده است. از سوی دیگر ممکن است نفس دخالت نظامی و غیر نظامی ایران در منطقه ی درگیری سبب حضور نیروهای فرامنطقه ای شده و شرایط را برای مسلمالنان این کشور بسیار سخت تر نماید.

از مجموع انچه ذکر شد می توان کارنامه ی جمهوری اسلامی ایران در دوران رهبری حضرت آیت الله خامنه ای را در گزاره های ذیل خلاصه کرد:

– تبدیل گروهها و دولت های جبهه ی مستضعفین به محور راهبردی، منسجم و قدرتمند مقاومت.
– حرکت وسیع جبهه ی مقاومت از توان نظامی صرف به سمت نظام سازی و دولت سازی در منطقه.
– افزایش عمق استراتژیک و جغرافیای سیاسی و میدان عملیات جبهه ی مستضعفین در تمام خاورمیانه.
– محدود کردن جغرافیایی و نظامی رژیم صهیونیستی در سرزمین های اشغالی.
– تقویّت نظامی گروههای مقاومت در حد رویارویی گسترده با رژیم صهیونیستی.
– شکست طرح بسیار بزرگ داعش و نیروهای تروریستی در منطقه ی خاورمیانه.
– افزایش قدرت منطقه ای ایران به عنوان قلب محور مقاومت.
– افشای حقیقت برخی دول عربی غرب آسیا برای ملّت های مسلمان و جهان.
– توزیع توان مقاومت در سطح جغرافیای آسیاس غربی، به طوری که در همه ی این پهنه حضور فیزیکی داشته باشد.
– و…

در پایان باید گفت که راه روشن امام خمینی، توسّط رهبری انقلاب با قوت و دقت بیشتری پیش رفته و جبهه ی مستضعفین علاوه بر توان رزمی و نظامی خود صاحب سیستم اقتصادی و سیاسی بسیار قدرتمندی شده که بسیاری از قدرتهای جهانی را وادار به تمکین نموده است.
 
پی‌نوشت ها:

1. http://fa.alalam.ir/news/3007646

 

محسن خاکی: کارشناس گروه سیاسی

پایگاه برهان

انتهای متن/

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.