ایستگاه صلواتی:
دانلود صلواتی تقویم دیو.اری و پوستر شهدا

موقعیت شما : صفحه اصلی » شهید حججی
  • شناسه : 79290
  • ۲۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۳:۴۲
  • 504 بازدید
  • ارسال توسط :
مردم ما را پسر پیغمبر می‌دانند/ آفت در مداحی به جایی رسیده که از ما می پرسند اگزوزی‌خوانی؟!/ جمله مشهور امام خمینی(ره) را انگلیس فهمید منِ هیئتی نفهمیدم

مردم ما را پسر پیغمبر می‌دانند/ آفت در مداحی به جایی رسیده که از ما می پرسند اگزوزی‌خوانی؟!/ جمله مشهور امام خمینی(ره) را انگلیس فهمید منِ هیئتی نفهمیدم

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ هر جا می رود، سر به زیر و با کت و شلوار ساده اش می رود. قدی رشید، با محاسنی نسبتا بلند و مو های بغل زده. سال هاست که ظاهرش همین است. هر جا که […]

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ هر جا می رود، سر به زیر و با کت و شلوار ساده اش می رود. قدی رشید، با محاسنی نسبتا بلند و مو های بغل زده. سال هاست که ظاهرش همین است. هر جا که می نشیند محال است از استادش مرحوم مجید سیب سرخی سخنی نقل قول نکند.  بیش از اینکه در هیئت ها بخواند، به عنوان مستمع به هیئت ها می رود.

خودش می گوید زبانش تند است. صریح حرف هایش را می زند و همیشه دنبال آن است که حقیقت را بگوید. البته صریح بودن و زبان تند با ظاهر نسبتا خشنش، چهره ای کاریزماتیک از او ساخته که بیانش را تأثیرگذارتر می کند.

 

مردم ما را پسر پیغمبر می دانند /

 

از کودکی برای اهل بیت (ع) خوانده و سبک و سیاقش متفاوت با سبک مداحی های امروزی و یادآور مداحی های قدیمی است. پیشه اش معلمی است و شاید به این دلیل است که گاهی وسط مداحی ها، نکات مهم روز را بیان می کند و سعی می کند صرفا درگیر هیجانات عزاداری نشود. شخصیتی انقلابی است که در تقویم زندگیش شاید روزهای دفاع مقدس را کم داشت؛ از این رو راه دفاع از حرم اهل بیت(ع) را در پیش گرفت و چند صباحی با سینه چاکان ائمه اطهار(ع) دنیایی دیگر در زمین را تجربه کرد.

موسی رضایی مدافع حرم و مداح اهل بیت(ع) در گفت و گو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان نظرات جنجالی و جالبی بیان کرده است. اوج انتقاداتش درباره آسیب های مداحی بود و گفت و گو با او به خاطراتش از مدافعان حرم ختم شد. در ادامه این مصاحبه را می خوانید.

جوانی را می شناسم که می گوید مدل فلان مداح سیگار می کشم

یک شخصی در هیئت بود و دیدم که سیگار می کشد. دیدم می گوید که مدل فلان مداح سیگار می کشم یا جوان می گوید که من مدل فلان مداح یا میان دار سینه می زنم. مردم در حرف زدن ما را پسر پیغمبر می دانند و کارهایمان را بی اشکال می دانند. بچه هیئتی نمی تواند این را تحلیل کند که مداحی اگر یک کار را می کند، می تواند اشتباه باشد. این جوان با همین طرز تفکر جلو رفته و این شده است که الان ما فلان مداح را می شناسیم که پاتوقش فلان قهوه خانه است و هیئتی ها همان جا می روند. چند وقت پیش به من گفتند که ما فلان سفره خانه را زدیم و شما هم بعدازظهرها آن جا بیایید. با رمز و در لفافه به او گفتم که من اهل این کارها نیستم. رسما از من دعوت کردند به قهوه خانه بروم که به هوای ما بچه ها، رفیق ها و شاگردانمان بیایند آنجا بنشینند. از مداح ها چنین چیزی دیده اند که این پیشنهاد را به من می کنند. بعد پدر و مادرها ما را نفرین می کنند؛ می گویند خدا ذلیل کند، کسی را که تو را به هیئت برده و 2 نصف شب به خانه برگشتی. آن پدر و مادر راست می گویند. پسر 17 یا 18 ساله که دو نصف شب به خانه بیاید، کی می خوابد؟ چگونه می خواهد برای نماز صبح بیدار شود؟

 

مردم ما را پسر پیغمبر می دانند / به ما می گویند افکارتان قدیمی است

 

برخی مداح ها آهنگ هایی که زنان خوانده اند را مداحی می کنند/ از من می‌پرسند اگزوزی‌خوانی؟! آقای رضایی نظر  شما درباره شعر در مداحی و محتوای آن چیست؟

شعر باید محتوا داشته باشد. من میثم مطیعی را از نزدیک ندیدم. اما شعرهایش هدفدار و خوب است. مداح باید اینگونه باشد. به عنوان یک مداح محترم قبولش دارم. مداح دکتر مطیعی؛ این عنوان قشنگ است و دهن همه را می بندد. او بهتر از من نوعی است که سیکل هم ندارم و با چند تا سبک شده ام برند. برندی که زینت اهل بیت(ع) نیست بلکه ذلت است. کارهای ما موجب شده است که رسانه های مزلف آن ور آبی، مداحی ما را کنار آهنگ بگذارند! برخی مداح ها نمی کنند که شعر یک قطعه را عوض کنند. همان شعر با ریتم یک آهنگ را خوانده اند. چه فکری می کنند برخی مداح ها آهنگ هایی که زنان خوانده اند را مداحی می کنند. برادر مداح، چرا کاری می کنی که همه مداحی را مسخره کنند؟

دشمن جلسات ما را پخش می کند. نوع سینه زدن های ما را پخش می کردند. حرف من این است که اسماعیل های دولابی، آیت الله بهجت ها، امام خمینی ها، این عرفای بزرگی که اهل روزه هم بودند، چطور اینها این مدل ها را با نماز شب ها، تهجدها و ذکرهایشان کشف نکردند، بعد ما با اینترنت، تلگرام، اینستاگرام و این وضعیت شهرمان کشفیات در مداحی داشتیم! رسیدیم به جایی که ایام جدیدی کشف کردیم. یاد گرفتیم که حرف و برچسب بزنیم که کسی که اینها را می گوید فلان است. برای ذوالجناح مراسم گرفته می شود. چرا؟ حرف بزنی می گویند تو می دانی ذوالجناح کیست؟ می دانم مقامات دارد اما می بینیم که مردم ما را می بینند. خود اهل بیت(ع) گفتند زینت ما باشید. مردم دارند ما را مسخره می کنند. پدر و مادرمان قبولمان ندارند. جلسه می رویم می گویند شما «اگزوزی‌خوانی»؟ ما را مسخره می کنند با کارهایی که برخی مداح ها انجام می دهند. مداحی که این سبک ها را می خوانی، برو یک جا بنشین فیلم هم بیرون نده. من به عنوان مداح هم سبک های قدیمی می خوانم و در شور سبک های امروزی هم می خوانیم. من مداحی را گوش کردم که اصلا نمی فهمیدم مداح چه می گوید؟ اصلا معلوم نیست چه می گوید؟ من که دائم در حال و هوای این شعرها و سبک ها هستم، نمی فهمم، چه می گوید. این آقایان مداح بگویند که این شعرها را از کجا آورده اید؟ فیلم مداحی را دیدم که خار پهن کرده است و لخت روی آن غلط می خورد. من مداحی را دیدم که قلاده گردن انداخته. اگر کسی در خلوت خودش باشد فرق می کند با کسی که در هیئت این کارها را انجام می دهد و فیلمش را پخش می کند. ما چه جوابی داریم که به مردم بدهیم؟ تنها چیزی که از این کارها به ذهنم می رسد این است که برخی مداح ها این کار را می کنند که خودشان را نشان دهند. امام حسین(ع) را بولد کردی که خودت را بولد کنی که بگویند دیدی فلانی چه سبکی را خواند. البته مداح هایی مانند حاج منصور ارضی، حاج قربان و غیره واقعا خیلی اهل دل هستند و اشعار خوبی را می خوانند.

مناجات خوان کم داریم به نظرتان مناجات خوان کم داریم؟

ما مناجات خوان کم داریم. چون مناجات حال و هوایی دارد که باید بچشیم. جوانانمان خواستند با شرکت در مناجات خوانی ها خودشان را از فضاهای بد و گناه مثل مهمانی های بد دور کنند.  وقتی شعرهای معمولی از خواننده ها می خوانیم، وقتی محتوا از بین برود، مناجات خوانی هم از بین می رود. من در ماه رمضان خودم نمی خوانم مگر اینکه شب میلاد امام حسن(ع) یا شب های قدر. سعی می کنم در این ماه بیشتر پای منبر بروم. در شب های ماه مبارک رمضان معمولا به مسجد ارگ و پای مناجات حاج منصور ارضی می روم. چرا که باید پای منبر بنشینیم. به شاگردانم هم این موضوع را می گویم. من پای منبر می نشینم که شاگردانم ببینند که من با این سن و سالم به دنبال یاد گرفتن هستم.

خاک بر سر من که ابرویم را دستکاری کنم، جوانان را جذب کنم نظر شما درباره مسجد رفتند و ارتباط هیئتی ها با مسجد چیست؟ به نظر می آید این ارتباط کم رنگ است؟

من در مسجدی بودم که حاج علی انسانی در آنجا مداحی می کردند. ایشان گفتند که الان جوری شده است که مردم وقتی ما را در مساجد می بینند، تعجب می کنند. این حرف را که شنیدم، دردم آمد. از آن به بعد به دوستان و رفیق هایم می گویم که در هفته حداقل 3 بار به مسجد محله تان بروید که مردم ببینند ما نماز جماعت هم می خوانیم. وقتی پا منبری ما مسجد رفتن مان را ببیند الگو می گیرد. وقتی در مسجد و در عبارات مناجات حرف هایی زده می شود که با یکسری کارهای ما تناقض دارد برای چه به جلسه مناجات بروم؟ البته جلسات خوب هم داریم. یکسری افراد هستند که کارهایشان برایمان الگو بوده است. مانند جلسات آقایان سازگار و طاهری. اینها نسبت به شعرها و مستمعانشان متوجه هستند و دقت می کنند. یکسری بر عکس اینها با سرعت در مسیر اشتباه می روند. فقط به این مداح های تندرو یک نصیحت دارم. آن هم این که فکر کنید، یک روزی باید جلوی امام حسین(ع) بایستیم و جواب بدهیم بابت وقتی که از این جوان گرفته ایم. خدا کند که وقتی تلف نکرده باشیم. البته این مداحان یک حرف دارند که ما جوانانمان را به جای این که سر کوچه باشند، به هیئت آوردیم. قبول؛ اما همین کافی است؟ ما فقط به هر طرفندی سرخاب به خودمان مالیدیم که جوان به هیئت بیایند. به مداح می گویم چرا چهره ات را این شکلی کردی؟ می گوید می خواهم جوانان را جذب کنم. خاک بر سر من که ابرویم را دستکاری کنم، ریش هایم را فلان مدل بزنم که کسی را جذب کند. مگر پیامبر(ص) اینگونه مردم را جذب می کردند؟ پیامبر(ص) با اخلاق جذب می کردند. در سیره عملی پیامبر(ص) این اخلاق و جذابیت از راه اخلاق مشخص است. حالا ما چگونه برخورد می کنیم. بی محلی می کنیم.

 

مردم ما را پسر پیغمبر می دانند / به ما می گویند افکارتان قدیمی است

 

دفاع از حرم تلنگری بزرگ بود شما مدتی در میان مدافعان حرم بودید؛ از فضایی که تجربه کرده اید برایمان بگویید.

ماجرای مدافعان حرم لطفی بود که اهل بیت(ع) به جوانانمان کردند. با روایت مدافعان حرم و رشادت های این بزرگان یکبار دیگر این مملکت و جوانان ما زنده شدند. این برهه یک مقدار جوانان هیئتی را تکان داد. یکسری هم همچنان تکان نخوردند و گفتند که مهربان باشید و جنگ چیست و ما هیئت خودمان را می رویم. خدا شفایشان بدهد. از حرکت امام حسین(ع) فقط یاد گرفتند که گریه کنند. خب! انگلستان همین را می خواست. رحیم پور ازغدی حرف خوبی می زد؛ می گفت در دهه 40 سفارت بریتانیای کبیر به هیئت ها پرچم می دادند و زیرش اسم سفارت را می زدند. می گفتند که دسته راه بیندازید. همه می گفتند که انگلیسی ها عجب امام حسینی هستند؛ در صورتی که منظوری در پشت این کارشان داشتند. هیئت هایی هستند که میلیونی پول می گیرند، چهره های مذهبی دارند اما از جای دیگر حمایت می شود. انگلیسی ها پول می دهند، می گوید سینه بزن؛ قمه بزن. همان شیعه انگلیسی که مقام معظم رهبری فرمودند. از این کارها (قمه زدن) فیلم هم می‌گیرند و بیرون پخش می کنند که به امام حسین(ع) ضربه بزنند. این کار را می کنند، چرا که امام خمینی(ره) فرمودند که ما هر چه داریم از محرم و صفر داریم. آنها فهمیدند امام خمینی(ره) چه گفت؛ اما من هیئتی نفهمیدم.

دفاع از حرم تلنگری بزرگ بود و شوری به پا کرد. امثال شهید حججی ها این کار را کردند. همه تلنگر خوردند که امام حسین(ع) و حضرت زینب(ع) آدم می خواهد. آیا اهلش هستی یا فقط پای منبر بالا و پایین می پری و می گویی حسین جان می میرم برایت؟ تویی که ادعا می کنی، آماده ای مقابل تیر بایستی یا فقط در شعر عاشق و دلداده ای؟ وقتی خواستم به سوریه بروم، پرسیدند که کجا می روی؟ آنقدر جوان هست که می روند. کجا می روی؟ گفتند جوان ها هستند که می روند؛ تو بمان؛ تو خانواده داری؛ تو بمان برای بسیاری مفید هستی و در مدرسه  تأثیرگذاری. گفتم نمی فهمم چه می گویید. آنجا هم کلاسی بود، هر چند مانند دفاع مقدس نبود و فضای کمی متفاوت داشت؛ چرا که مدافعان از ملت هایی مختلف با فرهنگ های مختلف حضور داشتند. در کنار آنها مقاومت کردن با دفاع مقدس متفاوت است.

خاطره ای از آن دوران دارید؟

شهید داود جوانمرد مداح بود و سنش از من بیشتر بود. او از رزمندگان دفاع مقدس و فوق العاده با ادب بود. شاید مدت رفاقتمان بیش تر از 20 روز نشد. وقتی من را دید، دیگر نخواند. آنقدر خجالت می کشیدم که ایشان با این همه صاف و سادگی می گفت، شما باید بخوانید. با اینکه از من بزرگتر بود، ادب می کرد و به احترام من نمی خواند.اگر ما بودیم رفتار عکسی می کردیم. قطعا چیزی داشتند که خدا شهادت را به آنها داده است.

در زمان جنگ با بچه های فاطمیون برای زیارت از حلب به دمشق می رفتیم. در حلب خانم های بی حجاب بودند. این شهید برای این که خانم های بی حجاب را نبیند، چفیه را روی صورتش انداخت. من ابتدا فکر کردم که او این کار را کرده است تا بخوابد اما بعد متوجه شدم او برای اینکه نامحرم را  نبیند، این کار را کرده است. حالا ما کجاییم با تلگرام ها و اینستاگرام هایمان. من پستی در اینستاگرام گذاشتم که عکس شهیدان مداح از دهه شصت تا دهه 90 بود. این کار را کردم که کسی نگوید اینها نسل های قدیمی هستند.

به عنوان سؤال پایانی؛ شما همیشه با لحن انتقادی صحبت می کنید؟

بعضی وقت ها کسی را گیر می آورم و پشت هم حرف می زنم و نصیحتش می کنم (می خندد). من معروفم به این که زبانم تند است. حق را می گویم؛ حالا کسی می خواهد خوشش بیایید، می خواهد نیاید. خدا هر کسی را متفاوت از دیگری آفریده است. من این شخصیت را دارم. یکبار روی منبر وسط سینه زنی درباره غزه و لبنان حرف زدم و خیلی ها هم رفتند و غر زدند. گفتند وسط سینه زنی جای این حرف ها نیست. گفتم اینجا من از مظلوم دفاع می کنیم.

گفتگو: علی بشیری

تنظیم: علی کریمی

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.