ایستگاه صلواتی:
دانلود صلواتی تقویم دیو.اری و پوستر شهدا

موقعیت شما : صفحه اصلی » دسته‌بندی نشده
  • شناسه : 79313
  • ۲۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۷:۱۲
  • 102 بازدید
  • ارسال توسط :
اصفهان| آرزوی خانواده شهید مدافع حرم پس از شهادت؛ دیدار رهبر تنها دلخوشی‌مان بود+فیلم

اصفهان| آرزوی خانواده شهید مدافع حرم پس از شهادت؛ دیدار رهبر تنها دلخوشی‌مان بود+فیلم

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از خبرگزاری تسنیم از اصفهان، شهادت یکی از زیباترین و در عین حال دشوارترین کارهایی است که انسان‌ها به آن تمایل پیدا می‌کنند. انتخاب این نوع زندگی شاید کار هر کسی نباشد چرا که شهید هم از دنیا دل می‌کند و هم از تمام کسانی […]

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از خبرگزاری تسنیم از اصفهان، شهادت یکی از زیباترین و در عین حال دشوارترین کارهایی است که انسان‌ها به آن تمایل پیدا می‌کنند. انتخاب این نوع زندگی شاید کار هر کسی نباشد چرا که شهید هم از دنیا دل می‌کند و هم از تمام کسانی که دوستشان دارد و برای آرامش و آسایش آنها عمری تلاش کرده است. اما او هدف والاتری دارد و برای رسیدن به آن دست از تعلقات دنیا می‌کشد.

در این میان خانواده شهدا پس از شهادت فرزند، همسر و یا پدرشان با غم بزرگی مواجه می‌شوند، غمی که به خاطر نبودن جسم شهید نیست بلکه برای شنیدن حرف‌هایی است که برخی مردم از روی نا آگاهی و تحت تاثیر قرار گرفتن بیگانگان بر زبان جاری می‌سازند. شنیدن این حرف‌ها آتشی در دل خانواده شهدا روشن می‌کند که هیچ آبی را توان سرد کردن آن نیست اما آنها نیز از شهیدشان درس صبوری آموخته‌اند.

شک ندارم که همان آدم‌ها هم می‌دانند که اگر شهدا نبودند امروز ما با این آرامش روزگار را سپری نمی‌کردیم. به دست آوردن دل خانواده شهدا کار بزرگی است. کاش هوای آنها را داشته باشیم چرا که شخصی را تقدیم اسلام و دفاع از آرمان‌ها و آرامش ایران کردند که برایشان بسیار عزیز و دوست داشتنی بود و گذشتن از او آنقدر دشوار است که هر  کسی نمی‌تواند چنین ادعایی داشته باشد.

شهید مسلم خیزاب یکی از شهدای مدافع حرم است که برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) وارد نبرد با تروریست‌های منفور داعش شد و در راهی که انتخاب کرده بود به درجه رفیع شهادت نائل آمد. داستان زندگی این شهید بزرگوار را در گفت‌وگو با همسرشان؛ اعظم رنجبر؛ جویا شدیم. فراز و نشیب‌های یک زندگی زیبا و سرشار از آرامش. زندگی که الگوی بسیاری از جوانان شده است.

بخش پایانی گفت‌وگو با همسر شهید مسلم خیزاب را با هم می‌خوانیم:

فضای مجازی بهترین مکان برای فعالیت فرهنگی است

تسنیم: با توجه به تاکید شهید در زمان حیاتشان و راه‌اندازی شبکه‌های اجتماعی شهید خیزاب، فضای مجازی را به چه میزان بستری برای نقد یک یا ترویج یک تفکر میدانید؟ آیا خود شهید خیزاب برای ورود به مباحث اینترنتی و مجازی رویه خاصی داشتند یا از این برنامهها دوری میکردند؟

رنجبر: کانال شهید خیزاب هم به نوبه خود تاثیرات بسیاری داشته است و پیام‌هایی که از طرف مخاطبان دریافت می‌کنیم نشان از تاثیرگذاری بالای کانال دارد.

تاکنون بیش از یک‌هزار نفر در کانال شهید خیزاب عضو شده‌اند اما می‌دانم تاثیرگذاری شهدا بیش از این حرف‌هاست و برای کار فرهنگی هیچ کجا بهتر از همان شبکه‌های مجازی نیست که خوشبختانه برای این مسئله هم اقدامات خوبی انجام شده و کانال‌های مختلف و معتبر به خوبی توانسته‌اند از این بستر استفاده کنند و مخاطب با خواندن مطالبی که در آنجا منتشر به خوبی توانسته به آنچه می‌خواهد دست پیدا کند.

باید با طهارت و با وضو وارد فضای مجازی شد

شهید خیزاب در زمان حیاتشان صحبت جالبی برای حضور در فضای مجازی و اینترنت مطرح می‌کردند و می‌گفتند: «زمانی که انسان می‌خواهد وارد چنین فضایی شود باید طهارت داشته باشد و با وضو به این فضا ورود پیدا کند» و ایشان در این فضاها حضور پیدا می‌کردند و از آن استفاده می‌کردند.

ایشان حتی کلیپ‌های دکتر سلام را هم مشاهده می‌کردند و تمام اطلاعاتی که از شهید کجباف به من می‌دادند را از همین بستر اینترنت بدست می‌آوردند.

یک ختم قرآن برای استفاده از اینترنت

تسنیم: می‌توانید نمونه‌ای از استفاده شهید از فضای مجازی مثال بزنید؟

رنجبر: آنچه که جالب توجه بوده این است که شهید خیزاب همیشه برای ورود به فضای اینترنت هرچند کوتاه و یک ساعته، وضو می‌گرفتند و زمانی که کامپیوتر را روشن می‌کردند تا زمان روشن شدن آن یک صفحه قرآن می‌خواندند و هنوز هم قرآن‌شان در کشوی میز کامپیوترشان قرار دارد و زمانی که قرآن به صفحات آخرش می‌رسید اعلام می‌کردند که «قرآنم دارد ختم می‌شود» و این برای من بسیار جالب و زیبا بود که همسرم برای ورود به شبکه‌های مجازی یک صفحه قرآن می‌خواند و خود شهید هم بابت این مسئله بسیار خوشحال بودند که همین یک صفحه‌ها روی هم جمع شده و یک ختم قرآن شده است.

ایشان حتی یک قرآن کوچک هم در ماشینشان داشتند و همیشه اگر جایی منتظر می‌شدند یک صفحه قرآن باز می‌کردند و می‌خواندند و گاهی ختم قرآن داخل ماشینشان را هم بلند اعلام می‌کردند و همین نکته‌های کلیدی که ایشان را خاص می‌کرد و من اکنون به فرزندمان می‌گویم همیشه یک قرآن کوچک همراه خودت داشته باش تا هرجا شد بتوانی آن را تلاوت کنی.

البته شهید خیزاب خودشان می‌گفتند: «من در دوران نوجوانی اینگونه نبودم و شاید اینگونه با گوشت و پوست و تمام وجودم قرآن را لمس نمی‌کردم و از زمانی که مسیرم به سمت سپاه آمد و در بسیج و این مسیر قرار گرفتم خیلی بهتر توانستم به معانی قرآن فکر و عمل کنم». حتی در سپاه در بحث قرآن خانواده ایشان رتبه برتر و نمره 20 را گرفتند و لوح تقدیرشان اکنون اینجاست.

معنی سفیدبختی را در زندگی با شهید خیزاب فهمیدم

تسنیم: در زمان مجردی فکر میکردید که یک روزی همسر شهید شوید؟

رنجبر: خیر، اما همیشه فکر می‌کردم که شاید یک همسر خیلی مذهبی داشته باشم و همیشه در دعاهایم از خدا می‌خواستم که خداوند همسری را قسمتم کند که مرا به کمال برساند.

من پدربزرگ پیری داشتم که بعد از فوت مادربزرگم در یک مقطعی درس را رها کردم و به خدمت پدربزرگم روی آوردم و همیشه ایشان می‌گفتند الهی سفیدبخت شوی و من معنی دعای ایشان را هیچوقت نمی‌فهمیدم و فکر می‌کردم یعنی خوشبخت شوم تا اینکه با شهید خیزاب ازدواج کردم.

البته معنی این دعا و سفیدبختی را هم در همان سال‌های اولیه ازدواج نفهمیدم و زمانی که 3 سالی از زندگی مشترکمان می‌گذشت تازه متوجه معنی دعای پدربزرگم شدم و آن را لمس کردم و اکنون خوشبختی که همسر شهید خیزاب هستم را مدیون دعاهای پدربزرگم می‌دانم.

اگر دلبستهام نبودی، از خدا میخواستم پیکرم برنگردد

تسنیم: آرامشی که اکنون دارید را مدیون چه هستید؟ در صحبت‌هایتان گفته بودید که روزی دو بار به گلستان شهدا می‌روید آیا این باعث آرامشتان است؟

رنجبر: شهید خیزاب همیشه به من می‌گفتند که اگر شما آنقدر دلبسته من نبودید از خدا می‌خواستم اصلاٌ پیکر من برنگردد اما می‌دانم که اگر پیکرم برنگردد شما دق می‌کنید و براستی همین بود و فکر می‌کنم اگر پیکر همسرم بازنمی‌گشت هرگز نمی‌توانستم آرامشی که اکنون دارم را داشته باشم چراکه ما روزی یک یا 2 بار حتماً سر مزار شهدا می‌رویم و گویی این آرامش را از گلستان شهدا می‌گیرم و آن را به فرزندم انتقال می‌دهم.

گویی آن دلبستگی قبل از اعزام و شهادت ایشان برگشت و هیچوقت هم دلم نمی‌آید بگویم من 11 سال با شهید خیزاب زندگی کردم چون به نظرم این 2 سال و اندی بعد از شهادت هم جزء زندگیمان حساب می‌شود و همیشه گفته‌ام نزدیک به 14 سال است که دارم با ایشان زندگی می‌کنم.

دیدار رهبر تنها دلخوشی ما بعد از شهادت همسرم بود

تسنیم: از دیدارهای محمدمهدی با مقام معظم رهبری تعریف کنید؟ اولین دیدار به درخواست خودتان محقق شد؟ در این گنجینه انگشتری از حضرت آقا هست ماجرای آن چیست؟

رنجبر: حجت‌الاسلام علی شیرازی نماینده مقام معظم رهبری؛ بعد از شهادت همسرم به دیدار ما آمدند و سلام حضرت آقا و پیام تبریک و تسلیت ایشان را برای ما آوردند و از محمدمهدی پرسیدند دوست داری چه چیزی به شما بدهیم که فرزندم گفت می‌خواهم به دیدار رهبر معظم انقلاب بروم و شاید در کمتر از 2 هفته هماهنگی‌ها انجام شد و اولین دیدار را محمدمهدی داشتند و در آنجا صحبتی با رهبر انقلاب داشت و گفته بود «لبیک یا خامنه‌ای.. جانم فدای رهبر.. برای سلامتی آقا مسلم صلوات.. برای سلامتی رهبر معظم و دوستشون آقای شیرازی بلندتر صلوات» چون این دیدار را مدیون ایشان می‌دانست و رهبر انقلاب هم در پاسخ به محمدمهدی گفته بودند «جناب خیزاب.. سرهنگ من.. انشاالله از سربازان آقا امام زمان(عج) باشی.»

اما در بقیه دیدارها محمدمهدی به سختی خودش را به رهبر معظم می‌رساند چون دیدارها عمومی بودند و محمدمهدی با قسم‌های بسیار از میان دست محافظان رد شده و جلو رفته و در آخرین دیدارش که در ماه رمضان و کنار سفره افطار مقام معظم رهبری است ایشان چفیه و انگشتر خود را به محمدمهدی بخشیدند.

تنها چیزی که بعد از شهادت همسرم توانست محمدمهدی را خوشحال کند دیدار با ایشان بود و می‌توانم بگویم در این چند سال زندگی که با شهید خیزاب داشتم هیچ چیز نتوانست من را خیلی ناراحت یا خیلی خوشحال کند اما روزی که قرار بود به دیدار امام خامنه‌ای برویم و مراحل قانونی آن طی می‌شد به مشکل خوردیم و گفتند نمی‌شود احساس کردم دوباره شهید خیزاب را از دست داده‌ام و شروع کردم به گریه کردن که خودشان زمینه‌اش را فراهم کردند و دیدار میسر شد. تنها چیزی که توانست من و محمدمهدی را بعد از شهادت همسرم بسیار خرسند کند دیدار رهبر معظم انقلاب بود.

شبیه حاج قاسم شدن، آرزوی محمدمهدی است

تسنیم:بعد از شهادت حال و هوای شما و خانه برای محمدمهدی چقدر تغییر کرد؟ تاکنون پیش آمده جلوی فرزندتان اشک بریزید و او به شما اعتراض کند یا برعکس همیشه جلوی او محکم بودید و هیچوقت اشک نریختید؟

رنجبر: من خیلی سعی کردم جلوی محمدمهدی گریه نکنم و همیشه به او گفته‌ام من مثل کوه پشت تو می‌ایستم و پدرت هم کمکت می‌کند تا تو به آرزوی خودت برسی و همیشه دوست دارد کسی مثل حاج قاسم سلیمانی بشود، اگر در جمع روحانیت قرار گیرد می‌گوید علاقه‌مند است مرجع تقلید شود، در جمع نظامیان قرار گیرد می‌گوید می‌خواهم سردار شوم؛ کلاً هربار در هر جمعی قرار گیرد می‌خواهد بالاترین آن‌ها باشد.

سعی می‌کنم هیچوقت جلوی او گریه و ابراز ناراحتی نکنم، شاید برخی مواقع متوجه شود که از زیر پوشیه درحال اشک ریختنم اما هیچوقت اجازه ندادم صورتم را ببیند حتی در روضه و مراسم‌های مذهبی که متوجه می‌شود ناراحتم می‌پرسد برای بابا گریه می‌کنی؟ و من پاسخ می‌دهم نَه برای اهل بیت(ع) اشک می‌ریزم و از روزی که احساس کردم شاید همین هم خاطر محمدمهدی را مکدر کند در روضه‌ها هم سعی می‌کنم جلوی پسرم اشک نریزم.

تسنیم: هیچوقت برای محمدمهدی جای سئوال نبود که چرا مادرم برای دوری از پدر اشک نمیریزد؟

رنجبر: محمدمهدی در گذشته هم این روحیه را از من دیده بود و فقط گاهی اوقات مانند زمان‌هایی که شهید خیزاب آزمایش خون می‌دادند من گریه می‌کردم و او می‌دانست و می‌گفت چون خون بابا می‌ریزد مامان گریه می‌کند و متوجه نمی‌شد که این یک آزمایش است اما این روحیه مقاومت را از من دیده بود.

ما هیچوقت در زندگی دغدغه و ناراحتی و برخوردهای تند حتی جزیی نداشتیم که این روحیه را از ما بیند و همیشه از ما به خوبی یاد می‌کند و می‌دانست که من اهل گریه و زاری نیستم به جز مراسم‌ها و عزاداری‌ها. اما اکنون حتی طاقت گریه من در مراسم‌های عزاداری را ندارد و چون فکر می‌کند برای پدرش اشک می‌ریزم سعی کردم دیگر جلوی او گریه نکنم.

دستنوشتههایی که دل از کف انسان میبرد

تسنیم:از دستنوشتههای شخصی شهید برای خودتان بگویید؟ ایشان اصولاً از این طریق به شما ابراز علاقه و محبت میکردند یا سعی داشتند با رفتار و گفتارشان علاقه خود را نشان دهند؟

رنجبر: دست‌نوشته‌های خودم برای شهید خیلی کمتر از میزانی بود که ایشان برای من می‌نوشتند و شاید من در این زمینه کم لطفی کرده باشم چون شهید قلم بسیار خوبی داشتند و من در مقابلشان کم می‌آوردم.

با اینکه من بیشتر کارهای هنری انجام می‌دادم اما همیشه در نوشتن از شهید کم می‌آوردم، از شهید خیزاب دست‌نوشته‌های بسیاری باقی مانده که بسیاری از آن‌ها قابلیت رسانه‌ای و چاپ شدن دارد اما بخشی از آن‌ها هم خصوصی است و نمی‌شود منتشرشان کرد اما درکل نامه‌های باقی مانده از شهید بسیار تاثیرگذار است.

شهید خیزاب سعی می‌کردند بیشتر مطالب را بنویسند و در رفتارشان احترام زیادی برای من قائل بودند.

شهید خیزاب در تمام دست‌نوشته‌ها و وصیت‌نامه‌شان به کوچک‌ترین نکات توجه داشتند و به مسائل بسیار ریزی اشاره کرده بودند و زمانی که ما پیش مراجع تقلید سئوال کردیم گفتند برای شما همین بس باشد که نوشته "همسر با کرامتم". من احساس می‌کنم نکات و رفتاری که ایشان داشتند همه به نوعی ویژه بود و باعث دلبستگی زیاد من به همسرم می‌شد و تنها چیزی که بعد از شهادتشان برای من یادگاری مانده نامه‌ها و دست‌نوشته‌های آقا مسلم است که گاهی شب‌ها تا صبح مشغول خواندن آن‌ها می‌شوم.

ایشان سعی می‌کردند بیشتر ابراز محبتشان به صورت نوشتاری باشد هرچند در قالب فیلم و عکس هم به این موارد توجه داشتند و تعداد زیادی فیلم از بازی‌های محمدمهدی با همسرم یا زمانی که به ماموریت اعزام می‌شدند و محمدمهدی در کوله پشتی‌شان قایم می‌شد، دارم که اکنون برایم خاطره‌ است و همیشه خدا را بابت داشتن این فیلم‌ها شاکرم چراکه گنجینه‌ای بی‌پایان برای محمدمهدی است.

تسنیم: شما قبل از شهادت همسرتان وصیتنامه ایشان را خوانده بودید؟

رنجبر: خیر، هرچند شهید خیزاب برای بسیاری از ماموریت‌ها که می‌رفتند وصیت‌نامه می‌نوشتند و من وصیت‌نامه مکه را خوانده بودم و مسئله‌ای را در آن مطرح کرده بودند که مرا ناراحت کرد و به ایشان گفتم چرا این موضوع را در وصیت‌نامه‌ات نوشتی که پاسخ دادند: «نمی‌خواستم فردای قیامت پدر و مادرت جلوی من را بگیرند و بگویند بچه ما جوان بود و چرا به این نکته اشاره نکردی اما می‌دانم خودت همیشه بهترین‌ها را انجام می‌دهی و صلاح کار را می‌دانی».

من فقط وصیت‌نامه مکه ایشان را خوانده بودم و وصیت‌نامه سوریه را نخوانده بودم. شهید خیزاب وصیت‌نامه سوریه را نزد 4 نفر از همکاران خود که آن سه نفر که با هم پیوند برادری هم بسته بودند جزء آنها بودند برده بودند و امضا کرده و تایید کرده بودند که این وصیت‌نامه از خود شهید است و همچنان همکارانشان می‌گویند ما هیچوقت آن روز را یادمان نمی‌رود که برای امضا و تایید آن پیش ما آمدند.

بهترین روزم؛ روز نابودی صهیونیست است

تسنیم: کدام بخش از وصیتنامه شهید بیشتر مورد توجه شما قرار گرفت؟

رنجبر: ایشان به یک نکته اشاره کردند و تاکید داشتند روی سنگ قبرشان هم نوشته شود این است که: «بر روی سنگ قبرم بنویسید تشنه نابودی صهیونیست‌ها بوده و هستم و بهترین روزم، روز نابودی صهیونیست‌هاست» و من فکر می‌کنم نکته کلیدی وصیت‌نامه شهید خیزاب همین باشد.

یکبار هم در تهران رفته بودیم گلزار شهدا که آنجا سر مزار یکی از شهدا که فکر می‌کنم شهید تهرانی مقدم بود، مطلبی را درباره صهیونیست‌ها خوانده بودند و چون از شهدا بسیار الگوبرداری می‌کردند و از همین شهید چنین مطلبی را الگو برداری کردند و همین متن هم روی سنگ مزارشان حک شده است.

ولایی بودن را از رفتار شهید خیزاب یاد گرفتیم

تسنیم:دلیل اینکه شهید خیزاب تاکید کرده بودند در اعلامیه ترحیمشان به جای فامیلها نوشته شود لشگر 14 امام حسین(ع) چه بود؟

رنجبر: شهید خیزاب علاقه بسیاری به لشگر 14 امام حسین(ع) و فرمانده‌شان سردار عرب‌پور و همرزمانش در لشگر داشتند و تاکید داشتند در اعلامیه‌شان به جای فامیل‌های وابسته بنویسیم لشکر مقدس 14 امام حسین(ع) و سپاه صاحب الزمان(عج).

یک چله نشینی ساده با شهدا

تسنیم: و صحبت پایانی برای مخاطبان جوان امروز….؟

رنجبر: جوانان باید بفهمند هیچکس مانند شهدا حرف آن‌ها را نمی‌فهمد و هیچکس مثل شهدا نمی‌تواند برای آن‌ها رازداری کند، با خودشان قرار بگذارند و یک شهید را انتخاب کنند و 40 هفته به مزار او بیایند، عکس شهیدشان را روی پروفایل و صفحه موبایل و اتاقشان بگذارند و در طول آن 40 هفته با شهید صحبت کنند، درد و دل‌هایشان را به او بگویند و حتی از گناهانشان حرف بزنند.

در هفته آخر هم به مزار شهید بیایند و عهد و قراری ببنند و دوستی خود را تا قیامت پابرجا کنند و سعی کنند اتفاقاتی که در زندگی برایشان رخ می‌دهد را تعریف کنند و حتی اگر فکر می‌کنند با قرار گرفتن در یک مسیر ممکن است دچار خطا شوند از شهید کمک بخواهند تا دستشان را بگیرد.

بدانند که بسیاری از خانواده‌های شهدای دفاع مقدس در قید حیات نیستند و اینگونه عهد و پیمان‌ها می‌تواند برای شهید هم نوعی تجدید میثاق برای خود شهید هم باشد که یک نفر به سر مزارش می‌آید و در زمان دلتنگی هم فرد به سراغ شهید خواهد رفت و قطعاً این حرکت در زندگی افراد تاثیرات مثبت زیادی خواهد گذاشت.

گفت‌وگو از ثریا قنبری و فوزیه یکتاپور

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.