ایستگاه صلواتی:
دانلود صلواتی تقویم دیو.اری و پوستر شهدا

موقعیت شما : صفحه اصلی » دسته‌بندی نشده
  • شناسه : 99490
  • ۰۷ اسفند ۱۳۹۷ - ۶:۴۴
  • 263 بازدید
  • ارسال توسط :
این سه جانور ناشناخته را شناسایی کنید؟

این سه جانور ناشناخته را شناسایی کنید؟

وبسایت تابناک باتو: نکته‌های ارزشمند و شگفت انگیزی در میان کتاب‌های گذشتگان وجود دارند که نباید بدون توجه و دقت از آن‌ها گذر کنیم، زیرا بر خلاف تصور رایج، مردمان اَدوار گذشته از هوشمندی و دقت نظر فراوانی در ثبت وقایع یا وصف اتّفاقات مختلف بر خوردار بودند که گاهی باعث حیرت و تعجب ما […]

وبسایت تابناک باتو: نکته‌های ارزشمند و شگفت انگیزی در میان کتاب‌های گذشتگان وجود دارند که نباید بدون توجه و دقت از آن‌ها گذر کنیم، زیرا بر خلاف تصور رایج، مردمان اَدوار گذشته از هوشمندی و دقت نظر فراوانی در ثبت وقایع یا وصف اتّفاقات مختلف بر خوردار بودند که گاهی باعث حیرت و تعجب ما می‌شود. البته این غیر از مواردی است که متن‌های اسطوره‌ای یا غیر واقعی توسط آنان نوشته می‌شد. گاهی میان کتابی که موضوعش تاریخ عمومی یا یک سفر نامه است، نکته‌ای عجیب به طور ضمنی ضبط شده که می‌تواند بهانه خوبی برای پژوهشگران و طالبان علم باشد تا آن را مورد کنکاش و کاوش قرار دهند.

از دیگر سوی، دنیای ناشناخته‌ها برای آنان که هوش هیجانی سرشاری دارند سراسر لذت و زیباییِ وصف ناپذیر است. با همه گسترش علم تجربی، هیچ بُعدی ندارد که در همه زمینه‌ها و به خصوص در دنیای حیوانات، هنوز نمونه‌هایی موجود یا منقرض شده برای بشر ناشناخته و مجهول مانده باشند. حیوانات و جانوران شگفت انگیزی که به نوعی شکل یا اندازه های آن‌ها تحقّق کابوس‌های ما هستند.

از این رهگذر به سه نمونه از این موارد که در لا به لای آثار مولّفان قدیم به نظر رسید اشاره می‌کنیم. امید است که این سه جانور ناشناخته را شناسایی کنید!

جانور اوّل

«بزرگ پسر شهریار رامهُرمُزی» ناخدای ایرانی در قرن سوم و چهارم هجری بود که کتابی با عنوان: «عَجائب الهِند بَرّه و بَحره» به زبان عربی از او برای ما به یادگار مانده است. او در آن کتاب وقایع سفر‌ها یا داستان‌هایی را که از دیگر دریانوردان و ناخدا‌های کشتی‌ها دیده یا شنیده به رشته تحریر در آورده و ظاهرا اطلاعاتی که او در اختیار ما قرار می‌دهد مربوط به وقایع و حوادث بین سال‌های ۲۲۸ ق تا ۳۴۲ ق یعنی بیش از دوازده قرن پیش است.   این سه جانورِ ناشناخته را شناسایی کنید؟
ناخدا در این اثر ارزشمند، راجع به حیوانی عجیب چنین نوشته است: «اسماعیلَوَیه ناخُدا» برای من نقل کرد که در نواحى عُلیاى (بالایی) شهر‌های «زَنگ» معادن «طلا» وجود دارد که اغلب در زمین‏هاى نرم [غیر سنگلاخی مثل شن زار] یافت می‌شوند. مردمان آن مناطق براى استخراج طلا به کندن زمین‏هاى معدنى مى‏‌پردازند. گاهى در حین جست و جوی زمین، به لانه‌‏هایى برمى‌‏خورند که مانند لانه مورچه‌ها است و از آن لانه‌‏ها، مورچه‌‏هایی به اندازه «گربه» بیرون می‌آیند و اهالى و مردم محلی آن‌ها را تکه تکه کرده و می‌خورند.   این سه جانورِ ناشناخته را شناسایی کنید؟
در سال ۳۰۶ قمری (حدود ۱۱۳۳ سال پیش)، «احمد بن هِلال»، امیر منطقه «عمان» از جمله هدایایى که براى «مقتدر» [خلیفه عبّاسی در «بغداد» و مُتوفّای ۳۲۰ ق] فراهم ساخته بود، مورچه سیاهى بود به اندازه گربه که آن را در قفسى آهنی و پیچیده به زنجیر قرار داده بودند، این مورچه در راه ناحیه «ذى جَبَلَه» مُرد و آن را در «صَبِر» قرار داده شد (مومیایی کردند) و به شکل سالم و صحیح به جانب مدینه السلام (یعنی شهر بغداد در عراق کنونی و پایتخت خلفای عبّاسی) حمل نمودند و مُقتدر خلیفه و مردم بغداد آن را مشاهده کردند. [به احتمال زیاد، آورندگان آن مورچه بزرگ]می‌گفتند خوراک این مورچه هر روز، صبح و شام به اندازه دو «مَن»، تکه های گوشت بوده که به آن می‌دادند.»   بحث

الف) چنان که در ترجمه متن نیز تاکید کردیم احتمالا جسد این جانور را مومیایی یا چیزی شبیه به تاکسیدِرمی (Taxidermy) امروزی کرده اند و این متن نمونه‌ای کهن از این روش در بین مسلمانان در خصوص جانوران است و از این حیث نیز این متن، قابل اهمیت و بررسی علمی و تاریخی است.

ب) ناخدا بزرگ رامهُرمُزی در چندین جا در کتابِ «عَجائبُ الهِند» از «اسماعیلَوَیه ناخدا» (راوی بحث مورچه بزرگ) مطالبی را نقل کرده که روشن است، ناخُدای ایرانی به او و حرف هایش، اعتماد کامل داشته است.

پ) ناخدا رامهُرمُزی سالی را که امیر عُمان به مُقتَدر عبّاسی آن مورچه بزرگ را هدیّه داده سال ۳۰۶ قمری نوشته و ثبت کرده است در حالی که محمّد بن جَریر طَبَری (م.۳۱۰ ق.) در کتاب خود معروف به: «تاریخ طَبَری» و همین طور «ابن جَوزی» (م.۵۹۷ ق.) در «مُنتَظم» سالی را که هدایا از سوی امیر عُمان به مُقتَدر عبّاسی اهدا شده، سال ۳۰۵ ق. ثبت و ضَبط کرده اند.

ت) علاوه بر این، دو کتاب اخیر در فهرست هدایای امیر عمان به این مورچه هیچ اشاره‌ای مستقیم یا غیر مستقیم ننموده اند.

ث) شهر‌ها و سرزمین «زَنگ» یا به عبارتی «زنگبار» امروزه جزء کشور «تانزانیا» در شرق قارّه آفریقا قرار دارد و در اصل زنگبار جزیره‌ای در شرق تانزانیا است که به انگلیسی به آن Zanzibar و به عربی «زَنج» یا زَنجبار» اطلاق می‌شود؛ که در نقشه زیر موقعیّت جغرافیایی آن در کنار کشور تانزانیا و اقیانوس هند مشخّص است:   این سه جانورِ ناشناخته را شناسایی کنید؟
ج) «ذی جَبَلَه» (محل مرگ آن مورچه بزرگ) از مناطق «یمن» در جنوب شبه جزیره عربستان است و ظاهرا این جانور را از زنگبار در شرق تانزانیای امروزی بنا بر قرینه جمله قبلی که -در زنگ مورچه بزرگ به اندازه گربه یافت می‌شده – به درخواست امیر عمان به سوی عمان و سپس جهت اهدا به خلیفه مسلمانان در بغداد آورده بودند و شوربختانه در ذی جَبَلَه یمن که در مسیر عمان بوده، آن جانور مُرده است شاید هم قرار بر این بوده که از یمن مستقیما به بغداد برده شود به هر حال بعد از مرگ جانور، جسد تاکسیدِرمی یا مومیایی شده آن را مستقیم به نزد خلیفه وقت در بغداد برده اند. لازم به ذکر است که در قدیم منطقه زَنگ تحت حکومت اعراب عمانی بوده است.   این سه جانورِ ناشناخته را شناسایی کنید؟
چ) شاید جزیره زَنگبار نیز مانند جزیره «ماداگاسکار» (در سواحل اقیانوس هند و جنوب شرقی آفریقا) موجودات و جانوران متفاوتی نسبت به جا‌های دیگر کره زمین دارد که نمونه بارز آن، این مورچه بزرگ بوده است.

ح) در ایّام قدیم و همین طور جدید برای بزرگان، خلفا و پادشاهان، هدایای نفیس و گرانقیمت می‌بردند که با مطالعه در صفحات تاریخ در می‌یابیم حیوانات عجیب و غریب و متفاوت از آن جمله بوده است که شاید بررسی این هدایا و بعضا جانوران می‌تواند برای علم و مشتاقان جانور شناسی بسیار سودمند باشد و گاهی پرده از کشف جانوران جدید و عجیب یا کشف محل سابق زندگی آن‌ها و پراکنش آن‌ها برمی دارد که خود این هدایا به اَشکال مختلف، بحث مُفصّل و جداگانه‌ای است و ارزش یک مقاله جداگانه را دارد.

خ) در مورد میزان غذای آن مورچه بزرگ در شبانه روز به کلمه «مَنَوَین» یعنی «دو مَن» در متن عربی اشاره شده است که باید گفت: میزان مَن در هر منطقه‌ای فرق می‌کند. از استعمال لفظ «شَرائِح» به معنای: «گوشت تکّه شده» در متن تازی نیز استفاده می‌شود که به این مورچه بزرگ، تکه‌های گوشت می‌خورانده اند و آن جانورگوشت خوار بوده است.

د) در متن اصلی آمده است: «فجُعِلَت فی الصَبِر» یعنی: مُرده آن مورچه را در «صَبِر» قرار دادند که همان گیاه «آلوئِه وِرا» (Aloe vera) است. این عبارت برای ترجمه و درک بسیار گنگ است و به کیفیّت مومیایی کردن و به عبارتی محافظت از جسد این مورچه بزرگ، در این متن هیچ اشاره‌ای نشده است، امّا به حسب ذکر گیاه صَبر یا همان آلوئِه وِرا در روایت، سرنخی در کتاب عربی «سفرنامه سیرافی» از آثار قرن سوم هجری به نظر رسید که مولف آن در مورد مومیایی کردن مردگان (انسانی) در چین، چنین نوشته است:
«یجعلون علیه النّورة، فتمصّ ماءه و یبقى، و الملوک یجعلون فی الصبر و الکافور» [۵](بر شخص فوت شده، «نورَه» (واجِبی که ترکیب آهک و زَرنیخ به هم ساییده شده است) قرار می‌دهند تا آب جنازه کشیده شود و جسد [به شکل خشک شده]باقی می‌ماند و پادشاهان را در گیاه «صَبر» (آلوئِه وِرا) و «کافور» (مادّه‌ای خوشبو و سفید رنگ) قرار می‌دهند.)

چه بسا این نوع مومیایی کردن یا به عبارتی خشک کردن جسد انسان‌ها در چین، روشی مشابه برای حیوانات در منطقه یمن و عمان، یا به طور کل، دنیای قدیم بوده است و مقصود ناخدا بزرگ از عبارت «فجُعلت فی الصَبِر» در بابِ نگهداری جسد مورچه بزرگ نیز روشی مانند روش چینیان قدیم بوده است. ظاهرا کافور علاوه بر بوی خوش و همین طور آلوئِه ورا (صَبِر) علاوه بر مواد دیگر که به جسد انسان یا حیوان می‌زدند، نقش آنتی بیوتیک موضعی برای جسد دارند یعنی به همراه نورَه از بین برنده باکتری‌های بی هوازی بوده و مانع از فساد و متلاشی شدن آن می‌شده است.

ذ) آیا ممکن است آن موجود یا به عبارتی مورچه بزرگ به اندازه گربه همین جانور شناخته شده برای ما با نام آردوارک (Aardvark) باشد؟ آردوارک نوعی پستانداری شبیه مورچه خوار می‌باشد، ولی موریانه خوار است هر چند با زبان دراز سی سانتی متری خود مورچه را نیز می‌خورد. از نظر قیافه و شکل همانند خوک است و به «خوک خاکی» نیز معروف است. این جانور زمین را حفر می‌کند و در آن زندگی می‌کند و ساکن در آفریقای مرکزی و جنوبی است. دقیقا پراکنش آن‌ها همان محدوده سرزمین زنگ را شامل می‌شود. بر خلاف مورچه خوارها، این جانور دندان دارد.   این سه جانورِ ناشناخته را شناسایی کنید؟   این سه جانورِ ناشناخته را شناسایی کنید؟
آیا مقصودِ ناخُدا اسماعیلَوَیه این جانور بوده است؟ آیا این جانور شبیه مورچه است؟ این جانور بیشتر به خوک شبیه است تا مورچه. آیا آردوارک همان جانوری است که امیر عمان به مقتدر عباسی- البته مرده آن را- اهدا نموده است؟

ر) آیا صرف این که هم مورچه و هم آردوارک در زیر زمین لانه دارند و نقب می‌زنند می‌تواند دلیلی بر این اشتباه گذشتگان باشد که آردوارک را مورچه بزرگ تصور می‌کرده اند یا ما اشتباه می‌کنیم که آردوارک را همان مورچه بزرگ تصور می‌کنیم؟ به هر حال موجودات دیگری نیز در زیر زمین سوراخ و نَقب دارند و از طرفی آردوارک ظواهری مثل شاخک یا شش دست و پا ندارد.   این سه جانورِ ناشناخته را شناسایی کنید؟
ز) بر طبق کشفیات جدید دانشمندان، بزرگترین فسیلی که از مورچه پیدا شده، کمی بیشتر از پنج سانتیمتر و بال نیز دارد و آن متعلق به حدود پنجاه میلیون سال پیش در آمریکا است. آن قدر این پنج سانتیمتر مورچه از نظر دانشمندان و کارشناسان، بزرگ به نظر رسیده است که از واژه «ant Giant» (مورچه غول پیکر) استفاده نموده اند. همین امر نیز شک را بیشتر بر می‌انگیزاند که شاید گذشتگان آردوارک یا جانور دیگری را به طور ناشیانه نوعی مورچه گربه آسا تصور و توهم کرده اند.   این سه جانورِ ناشناخته را شناسایی کنید؟
س) در متن تاکید شده که «فیخرج علیهم نمل مثل السّنانیر» این مورچه‌های بزرگ شبیه و اندازه گربه بوده اند و همین طور مورچه‌ای را که برای «مقتدر» می‌بردند در متن اصلی با الفاظ «فى‏ قدر السنِّور» (در اندازه گربه) یاد نموده است در حالی که آردوارک از گربه بزرگتر است.

ش) جالب است که مردم منطقه زنگ بر طبق این متن، این جانوران (مورچه‌های بزرگ) را تکه تکه می‌کردند و به عنوان غذا می‌خوردند.

ص) در متن کتاب تاکید شده است که «نَملَة سوداء» (مورچه سیاه) و این به خوبی نشان می‌دهد که احتمال زیاد این جانور، آردوارک نیست، چون آردوارک سیاه رنگ نیست به معنای متعارفی که همه از مورچگان می‌شناسیم. با این همه آیا مورچه‌ای بزرگ به اندازه گربه که گوشتخوار باشد وجود داشته یا دارد؟ اگر چنین چیزی وجود داشته قطعا کابوس خیلی از ما به واقعیت پیوسته است و علم تجربی نسبت به آن بی خبر است.
جانور دوم

«دُن گارسیا دِ سیلوا فیگوئروآ» ((Don Carcia de Silva Figueroa (در سال ۱۶۱۷ میلادی مطابق یا ۱۰۲۷ ق (قرن یازدهم هجری)) از طرف پادشاه اسپانیا (فیلیپ سوم) در مقام سفیر آن کشور و در زمان «شاه عبّاس صَفَوی» [پنجمین شاه صفویّه و مُتوفّای ۱۰۳۸ ق.] در ایران حضور داشته است.

سفرنامه‌ای از وقایع و اتفاقاتی که او به چشم دیده و کار‌هایی که انجام داده به قلم یکی از همراهان وی (احتمال زیاد کاتب وی) وجود دارد که حاوی نکات ارزشمند تاریخی فراوان و مطالب مفید و سودمند است.   این سه جانورِ ناشناخته را شناسایی کنید؟
در جایی در این سفرنامه در زمانی که سفیر اسپانیا در «اصفهان» بوده، آمده است: «در این زمان حیوانى عَجیب الخِلقه به سَفیر نشان دادند که تا آن روز نظیرش را ندیده بودیم. این حیوان به بزرگى یک «سگ شکارى» بود و پاهایى بسیار کوتاه داشت چنان که هنگام راه رفتن همچون «سوسمار» شکمش بر زمین مى ‏سایید.

دُمى بسیار کوتاه داشت که در نزدیکى مَقعد بسیار کلفت و رفته‏رفته نازک مى‏شد چنان که انتهایش کاملا شبیه دم سوسمار بود. سرش بسیار کوچک و متناسب با بقیه جُثّه‏‌اش بود و گردنى کوتاه داشت. بر روى هم‏چنان زشت بود که بیننده را می‌ترسانید. پشمش کوتاه و شبیه پشم «گرگ دریایى» بود با خال هایى شبیه آن چه در پوست مار دیده مى‏شود. در حقیقت خود حیوان نیز با رنگ خاکستریش بى‏شباهت به مار نبود. این حیوان را با طنابى کُلُفت که به پاهاى عقبش بسته بودند می‌کشیدند. با این‏که کشاورز طناب را محکم در دست گرفته بود حیوان، خود را در مخزن کوچک آبى که در اتاق سفیر بود انداخت و خود را به ته آن رسانید به طوری که به سختى بیرونش کشیدند.

بعد از درآمدن از آب، خشمناک و متغیر بود و همواره مى‏خواست خود را به آب بیندازد. در این موقع پوزه‏اش را که دو ردیف دندان هاى قوى از آن نمایان بود باز کرده بود چنان که به استثناى صاحبانش کسى را یاراى نزدیک شدن بدان نبود. سفیر پرسید که آن حیوان را در کجا یافته‌‏اند و پاسخ دادند که آن را در قنات یا آبراهى زیرزمینى که در همه نواحى ایران هست و از آن‌ها براى آبیارى مزارع و باغ‌ها استفاده مى‏کنند، پیدا کرده‌‏اند و افزودند که نظیر آن را در هیچ جاى دیگر ندیده‌‏اند در حقیقت ما هم در گفتار این اشخاص شک نکردیم زیرا طبیعت درنده و چهره دیوآساى حیوان که در فاضلاب‌ها و سوراخ سُنبه‌‏هاى زیرزمین پرورش یافته بود مطلقا به جانداران روى زمین یا جانوران دریا‌ها و رودخانه‌‏ها شباهت نداشت. «جان ویلانى» (Jean Villani) مورخ ایتالیایى [«جیوانی ویلانی» (Giovanni Villani)، مُتوفّای ۱۳۴۸ میلادی (۶۷۰ سال پیش)]   این سه جانورِ ناشناخته را شناسایی کنید؟
جیووانی ویلانی

هنگامى که در کتاب خویش از زمین‏‌لرزه‌‏اى سخن می‌گوید که در زمان وى در چند ایالت «ایتالیا» رخ داده است، بیان می‌کند که در شکاف هایى که بر اثر زلزله در نقاط مختلف پدید آمده بود آبى سیاه و بدبو دیده مى‏شد و در ناحیه «موجِللو» (Mugello) [درّه و منطقه‌ای قدیمی در شمال توسکانی ایتالیا]که جایى بسیار حاصلخیز در «فلورانس» [از شهر‌های معروف ایتالیا]ست.

از یکى از این شکاف‌ها سه مار بیرون آمده بود هر یک به بزرگى سگى و داراى چهارپا که قطعا از نوع همین حیوان بوده ‏اند که بیان کردیم.»   بحث

الف) این جانور واقعا عجیب و ناشناخته است و بی شک تمساح یا سوسمار را آن سفیر دنیا دیده و همراهانش می‌شناخته اند و این جانور تمساح نبوده است به خصوص آن که دُم تمساح و حتی سوسمار کوتاه نیست بلکه خیلی هم بلند است و در ظاهر در قنات‌های ایران تمساح وجود ندارد این از آن جهت بیان شد که به هر دلیل تمساح بودن آن نفی شود.

ب) اصل سفرنامه سفیر اسپانیا، اسپانیولی نوشته شده است که شخصی فرانسوی به نام «ویکفور» آن را به فرانسه ترجمه نموده و در ایران جناب آقای «غلامرضا سمیعی» از فرانسه به فارسی ترجمه کرده است با توجّه به عدم دسترسی بنده به نسخه اسپانیولی لذا وقتی «گرگ دریایی» در متن فارسی را به اسپانیولی برگردان کنیم به زبان آن ها: «lobo de mar» همان «فوک» یا «فُک» می‌شود و البتّه به معنای متن نیز این جانور نزدیک است.   این سه جانورِ ناشناخته را شناسایی کنید؟
پ) از سوی دیگر به پشم آن و ویژگی آن نیز اشاره شده و قطعا تمساح پشم ندارد. «گرگ دریایی» یا همان فوک که این حیوان را تا حدی شبیه به آن جانور دانسته، ولی باز آن را فوک ندانسته است، چون فوک پا ندارد، ولی این جانور ناشناخته پا‌های کوچکی داشته است.

ت) آیا ممکن است آن چه که سفیر اسپانیا در ایران دیده یا جانوری که «ویلانی» ایتالیایی در کتاب خود در منطقه فلورانس ایتالیا گزارش داده، «وارانوس» یا «بُزمَجه بیابانی» باشد؟   این سه جانورِ ناشناخته را شناسایی کنید؟
ث) آوردیم که در سفرنامه سفر اسپانیا آمده بود که «موجِللو» در ایتالیا درّه‌ای حاصلخیز است و ظاهرا آنجا حالت جنگلی و سرسبز دارد که در تصاویر زیر مشاهده می‌نمایید:   این سه جانورِ ناشناخته را شناسایی کنید؟   این سه جانورِ ناشناخته را شناسایی کنید؟
آیا در چنین جایی «بُزمجه بیابانی» یا شبیه به آن یافت می‌شود؟ احتمال دارد حیوانی که از قول ویلانی ذکر شده با آن جانور عجیب که سفیر اسپانیا و همراهانش در ایران دیده اند تفاوت داشته باشد. گزارش ویلانی برای حدود هفتصد سال پیش از آن جانور در موجِللو است. در زیر نقشه پراکنش (نقاط قرمز رنگ) بزمجه‌ها (وارانوس) را ملاحظه می‌کنید که بیشتر در مناطق خشک و نیمه خشک هستند و در ایتالیا وجود ندارند.   این سه جانورِ ناشناخته را شناسایی کنید؟
ج) کاتبِ سفیر، دُم آن جانور را کوتاه گفته است. آیا ممکن است که دُم آن حیوان با فرض این که وارانوس باشد قطع شده و از دید او کوتاه به نظر رسیده است؟ آیا سفیر و همراهان فرق دُم قطع شده با کوتاه را نمی‌دانستند؟ البته چه بسا فرضیه کوتاه بودن دم مردود باشد، زیرا در متن آمده است: «دمى بسیار کوتاه داشت که در نزدیکى مَقعد بسیار کُلفت و رفته ‏رفته نازک می‌‏شد.» لذا دم قطع شده این گونه وصف نمی‌شود.

چ) این که نوشته است پشم داشته مثل پشم گرگ دریایی یا همان فوک را چه طور می‌توان بر وارانوس بی پشم و به عبارتی بی خز حمل نمود؟ آیا ممکن است اشتباه دیده و پشم و خزی نداشته و آن‌ها این گونه خیال و تصور کرده اند؟

ح) عجیب است اگر بپذیریم که سفیر اسپانیا و همراهانش که انسان‌های دنیا دیده و پخته‌ای بوده اند و به مکان‌های مختلف دنیا سفر‌ها نموده اند حیوانی مثل بزمجه را نمی‌شناخته اند و از سوی دیگر مردمی که آن جانور عجیب را آورده بودند. چه بسا از همین امر بتوان نتیجه گرفت که آن جانور بزمجه بیابانی نبوده است، زیرا اسباب تعجّب مردم بومی و سفیر و هیئت همراه او را فراهم ساخته بود.

به راستی آن جانور چه بوده که برای مردم آن روزگار نیز عجیب و غریب بوده است؟ آیا اکنون نیز این جانور با این مشخصات یاد شده، هنوز وجود دارد؟
جانور سوم

«عَبدالحسین خان سپهر» ملقب به: «مَلِکُ المورّخین» مُتوفّای ۱۳۱۲ ش. در کتاب «مِرآتُ الوَقایِع مُظَفّری» که به مسائل مختلف ایام سلطنت «مظفرالدین شاه قاجار» [پنجمین شاه قاجاریه و متوفای ۱۳۲۴ ق.]و همچنین به احوالات او یعنی فاصله سال‌های ۱۳۱۴ ق. تا ۱۳۲۴ ق. نیز پرداخته است.   این سه جانورِ ناشناخته را شناسایی کنید؟
وی در جایی از این کتاب نوشته است: «در جُمادى الاخرى ۱۳۲۳ [قمری]، جانورى در «یزد» پیدا شده، قدش کشیده و پایش کوتاه، سرش مثل سر [سگ]تازى، [ولی]پوزش پهن‏تر و بلندتر، دندان‏هایش مثل گراز، گوشش مثل گوش اسب [است]. اطفال (کودکان) را شکار مى‏کند. در این مدت قریب یکصد و پنجاه نفر طفل برده و خورده و جمعى را تلف کرده [است].»   این سه جانورِ ناشناخته را شناسایی کنید؟
بحث

الف) از ظاهر متن استفاده می‌شود که به طور قطع و یقین این جانور دیده شده است که خصوصیّات ظاهری آن را این چنین دقیق توضیح داده اند.
ب) تاریخِ دقیق واقعه سال ۱۳۲۳ قمری ذکر شده است و به تاریخ امروز این اتفاق وحشتناک برای ۱۱۶ سال پیش بوده است.
پ) این اتفاق گزارش شده، یک فاجعه بزرگ انسانی بوده، زیرا ۱۵۰ کودک در اثر حمله آن حیوان کشته شده اند.
ت) از به کار بردن نوع افعال (پیدا شده – شکار مى‏کند) در متن پیدا است که در زمان نگارش عبدالحسین خان سپهر، این کشتار وجود و ادامه داشته است.
ث) با توجه به کشتار زیاد بر خلاف ظاهر متن آیا ممکن است این جانور، یک قلاده نبوده بلکه چند قلاده بوده است؟
ج) آیا ممکن است که آن حیوان «گرگی»، «سگ گرگ» یا «گرگاس» باشد، جانوری که از ترکیب سگ و گرگ پدید می‌آید و در مواجه با انسان بی باک بوده و به انسان حمله ور می‌شود؟   این سه جانورِ ناشناخته را شناسایی کنید؟
چ) این توصیفات که از حیوان وحشتناک شده است به خصوص این که دندان هایش مانند گراز بوده می‌تواند تداعی کننده گربه سانی به نام «اسمایلودون» (Smilodon) باشد که بنا بر نظر دانشمندان ۱۰۰۰۰ سال پیش منقرض شده است و این حیوان دندان نیش بسیار بلندی داشته که از دهانش خارج بوده است. با این تفاوت که دندان گراز به طرف پایین و شبیه عاج فیل در مقیاس خیلی کوچک است. در زیر طرح‌هایی از اسمایلودون‌ها بر اساس فُسیل‌های به دست آمده، مشاهده می‌کنید:   این سه جانورِ ناشناخته را شناسایی کنید؟   این سه جانورِ ناشناخته را شناسایی کنید؟   به راستی این چه جانوری بوده که در ایّام قاجار ظهور و بروز داشته است. آیا در حدود ۱۱۶ سال پیش در یزد حیوانی مانند اسمایلودونِ منقرض شده بوده که دندان‌های آشکاری خارج از دهان داشته است؟

مردم در آن زمان قطعا گرگ، یوز، شیر، ببر، کفتار، پلنگ و حیواناتِ این چنینی را به خوبی می‌شناخته اند و این حیوان هیچ کدام از این‌ها نبوده و در ظاهر با این حیوان کودک کُش تفاوت داشته اند؟ از این که کودکان را شکار می‌کرده چه بسا بتوان به هوشمندی و زرنگی او پی برد که برای خود خطر کمی را برای خود ایجاد می‌نموده است.
آیا عاقبت این حیوان وحشتناک و ناشناخته به دست مردم کشته شده است؟ آیا ممکن است که هنوز این جانور خونخوار و کودک خوار ادامه نسلی داشته باشد؟ به راستی این حیوان ناشناخته چه موجودی است؟

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن