ایستگاه صلواتی:
دانلود صلواتی تقویم دیو.اری و پوستر شهدا

موقعیت شما : صفحه اصلی » دسته‌بندی نشده
  • شناسه : 5416
  • ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۸:۵۸
  • 139 بازدید
  • ارسال توسط :
علمداران امنیت؛ ملازمان حرم

علمداران امنیت؛ ملازمان حرم

روزنامه وطن امروز علمداران امنیت؛ ملازمان حرم/حسین قدیانی چند شب پیش در تلویزیون قسمتی دیگر از برنامه «ملازمان حرم» را می‌دیدم. خودآگاه یا ناخودآگاهش را نفهمیدم اما برنامه جوری بود که حسابی بارانی کرد چشمانم را. خدا را شکر گفتم؛ الحمدلله هستند کسانی که در وادی هنر، غافل از رزمندگان غیور ما در میدان شام […]

روزنامه وطن امروز

علمداران امنیت؛ ملازمان حرم/حسین قدیانی

چند شب پیش در تلویزیون قسمتی دیگر از برنامه «ملازمان حرم» را می‌دیدم. خودآگاه یا ناخودآگاهش را نفهمیدم اما برنامه جوری بود که حسابی بارانی کرد چشمانم را. خدا را شکر گفتم؛ الحمدلله هستند کسانی که در وادی هنر، غافل از رزمندگان غیور ما در میدان شام نباشند. بخش زیادی از برنامه در بهشت زهرای تهران می‌گذشت. در حالی که باران، نم‌نم می‌بارید، ۲ زن، ۲ شیرزن مشغول گفت‌وگو با یکدیگر بودند. آنکه سوال می‌پرسید، خود همسر شهید بود؛ همسر شهید داریوش رضایی‌نژاد. «عشق» و «اخلاص» اگر ملاک باشد، همه قواعد بی‌مبنای این دنیای دون، رنگ می‌بازد تا آنجا که مصاحبه‌کننده با همسر شهید مرتضی خدادادی از شهدای مدافع حرم، مادر آرمیتا رضایی‌نژاد باشد! وقتی ۲ طرف گفت‌وگو، زبان هم را بفهمند و بالاتر، زبان دل هم را بفهمند، خروجی کار قطعا تماشایی‌تر می‌شود. در آن برنامه دیدم سرکار خانم دکتر شهره پیرانی پابه‌پای همسر شهید مرتضی خدادادی اشک می‌ریزد و گریه می‌کند، اما از سویی مراقب هم هست که این همه احساس و دلدادگی، آسیبی به اصل مصاحبه وارد نکند. محسناتی دارد «ملازمان حرم». اولی را که گفتم، لیکن دومی به‌روز بودن این برنامه است. صرفنظر از جماعتی قلیل که در ادعایی، هم عاری از بصیرت و معرفت، هم خلاف منطق و هم خلاف اعتراف دشمن، وانمود می‌کنند «امنیت ما مدیون فلان توافق است» واقعیت آن است که شاه‌بیت تمام اخبار این روزهای ما، همین مدافعان حرمند تا آنجا که قهرمان لیگ برتر فوتبال هم می‌آید و در اقدامی ارزنده، جام خود را به علمداران امنیت کشور تقدیم می‌کند. این همه در حالی است که بنا به جبر روزگار -که همه هم پذیرفته‌اند- کم و کیف جنگ و جهاد این جگرگوشه‌های وطن، آنقدرها هم رسانه‌ای نمی‌شود و معذورات زیادی در این باره هست اما چه باک که خون شهید، خود یک «پیام» است! رسانه متوجه باشد یا نباشد، پیام‌رسانی کند یا نکند، اندک خللی به اصل «پیام بودن خون شهید» وارد نمی‌شود اما این وسط، این را هم باید گفت؛ «زنده باد آن دوربین که هرگز پشت اسلحه علمداران عرصه امنیت کشور را خالی نمی‌کند». دوربین دوستانی که پیش از این، از دل امتحان سخت ۸۸ سربلند بیرون آمدند، باید هم در رصد شهدای مدافع حرم و خانواده‌های صبور ایشان باشد.

ما یک «جنگ اسلحه‌ها» داریم، یک «جنگ دوربین‌ها»! اگر برای بسیجیان خان‌طومان، «روزگار جنگ» است، برای بسیجیان جبهه رسانه، فراتر از «روزگار جنگ»، رسما «جنگ روزگار» است؛ آنجا که باید «ملازمان حرم» را بسازند و با همه کمبودها و سختی‌ها بسازند! هر کشور دیگری بود، دولت خود را ملزم به حمایت از عناصر خودجوش جبهه فرهنگی‌اش می‌کرد و مثلا وقتی می‌دید بچه‌هایی هستند و صمیمانه حاضر شده‌اند برای رزمندگان مشغول در میدان جنگ و جهاد، کار خطیر پیام‌رسانی را انجام دهند، همه جور امکانات را فراهم می‌کرد. اینجا اما دولت بویژه در جبهه هنر، فرورفته در نقش اپوزیسیون، به جای مددرسانی به این بچه‌ها، هنری را ترویج می‌کند که تجسمش همان مجسمه «هیچ» است! و البته چه بهتر! همان به «حضرات هیچ» در میدان هنر و «تقریبا هیچ» در میدان دیپلماسی، روی‌شان آن‌طرف باشد! دو صد ننگ بر سازندگان بی‌ادعای «ملازمان حرم» اگر بخواهد وزیر ارشادی پشت‌شان باشد که پیش چشم پسربچه خردسال شهید مدافع حرم، امنیت این مرز و بوم را مدیون فلان توافق می‌داند! دولتی که از «خان تومان» دفاع می‌کند، همان به پیامبران خون شهدای خان‌طومان را تنها رها کند! «دولتی نبودن» سومین حسن برنامه «ملازمان حرم» است! حسن چهارم «ملازمان حرم» اما نگاه فرامرزی این برنامه به شهدای مدافع حرم است. «مرتضی خدادادی» شهیدی است با شناسنامه افغانستانی، اما بسی ایرانی‌تر از فرزندان آن عالیجناب که سال ۸۸ به دشمن گرای تحریم این ملت را دادند و بسی ایرانی‌تر از خود این فرد که همین چندی پیش با مضحک‌ترین توئیت ممکن، گرای توان نظامی فرزندان این دیار را به دشمن داد! «ملازمان حرم» مجموعه‌ای است ۲۶ قسمتی که تاکنون ۱۹ قسمت آن پنجشنبه‌ها از شبکه افق پخش شده. در همین ۱۹ قسمت، ۴ تن از شهدا، ملیتی غیرایرانی داشته‌اند.

این همه را نوشتم تا بگویم خدا قوت بچه‌ها! لنز دوربین شما خوب جایی را نشانه گرفته! مثل ۸۸! مثل همه آن روزهای تلخ و شیرین که در دفاع از یک انتخابات باشکوه، هم‌قسم شده بودید! مثل همه آن روزهایی که به همین شماها و به همین نسل شهدای خان‌طومان طعنه می‌زدند؛ «بسیجی جبهه ندیده»! اینک، گرد و خاک جنگ، آن هم در جبهه‌ای به عظمت خان‌طومان، روی شانه مردانی از همین نسل ما، چون ستاره مشغول درخشش است! کیست که نداند من و شما به این ستاره‌ها بدهکارتریم؟!

الحق که آبروی ما را خریدند زیر شلاق آن همه نیش و کنایه! این رزمندگان، در جایی مشغول جنگ هستند که وطن نیست، بلکه در جایی که وطن هست، خبری از سایه شوم جنگ نباشد! مرحبا به آن اسلحه! احسنت به این دوربین! مرحبا به آن پیام! احسنت به این پیامبری!

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن