گروه فرهنگی «نسیم آنلاین»- «تکفیری» عنوان رمانی به قلم مهدی دُریاب است که به تازگی از سوی نشر کتابستان معرفت منتشر شده است. این رمان در فضایی رقم می‌خورد که یکی از نیروهای خبره داعش بهرای یک ماموریت شناسایی و عملیاتی وارد خاک ایران می‌شود.

«تکفیری» با پرداختی متفاوت به مسئله جریان‌های انحرافی مانند داعش و مانند آن خواننده را با خاستگاه فکری آنها آشنا می‌کند و در کنار آن برای خواننده یک قصه جاندار و پُرکشش را روایت می‌کند. در این گفت‌وگو به مسئله خطوط قرمز موجود در سوژه‌ای چون «داعش» پرداختیم و او گفت آنهایی که این رمان به مذاق‌شان خوش نمی‌آید «وهابی‌ها» هستند. او از مشاهدات و مطالعات خود در باب موضوع رمانش گفت و بر اهمیت نوشتن آثاری برای معرفی جریان‌های فکری مختلف به جوانان تاکید کرد.

*«تکفیری» به مذاق وهابی‌ها خوش نمی‌آید نسیم آنلاین: در رمان تکفیری سراغ سوژه‌‌ای رفته‌اید که در صورت رعایت نکردن خطوط قرمز می‌توانست برای شما حاشیه ساز شود. پرداختن به مسئله‌ای که می‌تواند به وحدت میان شیعه و سنی لطمه بزند. از این مسئله واهمه نداشتید؟

اگر قرار است انتشار این رمان به مذاق عده‌ای خوش نیاید آن عده وهابی‌ها هستند و من این را از لحظه شروع کار می‌دانستم. چرا باید از اهل سنت واهمه داشته باشم در حالی که آنها از پیروزی انقلاب ما خوشحال شدند. اولین گروه خارجی که پس از پیروزی انقلاب وارد ایران شد و به حضرت امام (ره) تبریک گفت اخوان‌المسلمین اردن بود. درمساله سلمان رشدی اهل سنت قبل از ما به این موضوع اعتراض کردند. ابوالاعلی مودودی که تئورسین جهادگران سلفی شرق جهان اسلام است درکتابش می‌گوید انقلاب ایران به رهبری یک عالم دینی انجام شده و برهمه مسلمانان واجب است که از این حرکت اسلامی حمایت کنند. بنده سه هفته پیش در منزل بزرگ طایفه ریگی – بشیر احمد ریگی – دیداری با ایشان داشتم. این مرد تمام قد در مقابل دشمنان امنیت این مملکت ایستاده است و خود را سرباز رهبری می‌داند!

این واقعیت‌ها در مقابل چشم ماست و در موضوع ظلم ستیزی نه فقط واهمه ندارم بلکه خودم و برادران اهل سنت را در یک سنگر می‌بینم.

*جنایت‌هایی که به اسلام نسبت می‌دهند را از نزدیک‌ دیده‌ام در این رمان به خوبی خطی میان تفکرات غالب اهل سنت با جریان انحرافی وهابیت ترسیم کرده‌اید. چه میزان مطالعه و تحقیق در این حوزه داشته‌اید؟

نسیم آنلاین: کتابی بود بنام سلف‌یگری درجهان اسلام از ابن تیمیه تا القاعده که نام نویسنده آن را فراموش کرده‌ام. بنده در شروع نوشتن از این کتاب خیلی استفاده کردم. بعد از آن کتابی که آیت الله سبحانی نوشته‌اند و بیشتر ازهمه مجموعه مقالات کنگره تکفیری‌گری در جهان اسلام آیت الله مکارم شیرازی، مخصوصاً کتاب‌های جریان شناسی سلفی‌گری که حجه الاسلام دکتر فرمانیان رئیس دانشکده ادیان و مذاهب قم دراختیار بنده قرار دادند. یک کتاب هم بود که مرکز باقرالعلوم (ع) با عنوان «رد پای پیدا و پنهان داعش» کار کرده بود.

در عرصه میدانی هم دو سفر به سوریه داشته‌ام و جنایت‌هایی را که به دروغ به اسلام و اهل سنت نسبت داده‌اند را از نزدیک دیده‌ام.

نسیم آنلاین: رمان تکفیری از جهات مختلف قابل بحث است. یکی از نکاتی که در این رمان دیده می‌‌شود این است که خواننده در پایان قرابتی میان جریان طالبان و وهابیت می‌بیند. این طراحی‌ها را به خوبی در رمان رقم زده‌اید. در این باره توضیح دهید.

سال‌ها پیش آمریکایی‌ها برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم به عربستان اجازه دادند که در بسیاری از نقاط جهان مدرسه بسازد . یکی از این نقاط مهم پاکستان بود. مدارس وهابی‌ها در این کشور خاستگاه طالبان (طلبه‌ها) بود. بعضی از متدینین ابتدا از حرکت این آدم‌های ظاهر الصلاح استقبال کردند اما طولی نکشید که طالبان بی‌ریشگی و وابستگی خود رانشان داد و در قتل عام شیعیان مزار شریف خوشبین‌ترین ساده لوح‌ها هم ساکت شدند.

نسیم آنلاین: با توجه به اینکه داعش و نیروهای تکفیری این روزها به شدت در محافل مطرح است، چقدر برای نگارش این رمان زمان گذاشتید؟

بنده دقیقا از اردیبهشت 93 این کار راشروع کردم و 17 اسفند 94 نسخه نهایی را به ناشر تحویل دادم. یعنی حدود دو سال، اما متاسفانه رمان «تکفیری» به نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران نرسید! الان بحمدالله به برکت خون شهدای مدافع حرم آگاهی مردم نسبت به تکفیری‌ها بیشتر شده است. البته این آگاهی نیاز به عمق بخشی دارد که امیدوارم این رمان بتواند بخشی از نیاز جوانان را تامین کند.

*کاری که جگر شیر می‌خواهد و سیاسیون ما هنوز درک نکرده‌اند نسیم آنلاین: نقش علی اکبر پیرویان در این کتاب آنطور که در ابتدای کتاب مورد اشاره قرار گرفته پررنگ نیست. بدون حضور این شخصیت واقعی نیز می‌شد داستان را پیش برد. هدفتان از قرار دادن این شهید در کتاب چه بوده است؟

زمانی که نه مدافعان حرم بودند و نه جنگ هشت ساله بود، عده‌ای دانشجو از پشت میز و صندلی دانشگاه تهران راه افتادند و به کمک مسلمانان مظلوم افغانی شتافتند. اصلا هم از خودشان نپرسیدند که این مسلمانان که مورد هجوم ابر قدرت شرق – شوروی سابق- قرار گرفته‌اند شیعه هستند یا سنی. علی‌اکبر پیرویان هم یکی از آنها بود.

خب! این کار خیلی بزرگی است. به قول معروف آدم باید جگر شیر داشته باشد که دست به چنین کارهایی بزند. این‌ها عمق تفکر انقلاب اسلامی را درک کرده بودند، چیزی که بعضی از سیاسیون امروز ما از درک آن عاجزند! من می خواستم یک طوری از این حرکت تجلیل کنم و این رمان بهانه‌ای برای این کار شد. امید وارم بقیه وارد میدان شوند و این حرکت قهرمانانه را بهتر به جوانان انقلابی نشان دهند.

*قضاوت را به خوانندگان می‌سپارم نسیم آنلاین: سیر تحول شخصیت «منصور» کمی زود رخ نمی‌دهد؟ هرچند به نظر می‌رسد که او پیش از این اطلاعاتی در این زمینه داشته است.

منصور در این قصه یک رزمنده بی سواد نیست. او پس از جنگ به مدارس وهابی‌ها رفته و درس دین خوانده است. بنده نمونه او را در سال 1383در بقیع دیده بودم. یک مبلغ افغانستانی وهابی که به زبان فارسی ما را از زیارت قبور ائمه منع می‌کرد و مشرک می‌نامید. همین آدم پر ادعا درمقابل استدلال یک طلبه جوان شیعه خیلی زود مغلوب شد، سر و صدا راه انداخت و شرطه‌ها را به کمک طلبید. اما این که چقدر در نشان دادن سیر این تحول در داستان موفق بوده‌ام باید بگویم که تلاش خودم را کرده‌ام و قضاوت را به خوانندگان رمان می‌سپارم.