گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، محمدصادق مصطفوی: بازشناسی رویکردهای اندیشهای و رفتاری حاکم بر اجتماع و تبیین نگرشهای جمعی و فردی موجود در جوامع همواره دچار یک آسیب اساسی بوده است؛ این آسیب به متدولوژی و روش شناسیای بر میگردد که اساس شناخت جامعه توسط اندیشمندان و تحلیل گران قرار گرفته است. پرداخت یک […]
گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، محمدصادق مصطفوی: بازشناسی رویکردهای اندیشهای و رفتاری حاکم بر اجتماع و تبیین نگرشهای جمعی و فردی موجود در جوامع همواره دچار یک آسیب اساسی بوده است؛ این آسیب به متدولوژی و روش شناسیای بر میگردد که اساس شناخت جامعه توسط اندیشمندان و تحلیل گران قرار گرفته است.
پرداخت یک جانبه جامعه شناسنان به رفتار اجتماعی با هدف تحلیل رفتار اعضای جامعه فارغ از قالبهای ذهنی عمدتاً به آن بخش از باورهای اجتماعی میپردازند که افراد جامعه به صورت آگاهانه آنها را کسب کرده و بر اساس آنها به پدیدههای اجتماعی مینگرند و رفتار میکنند، حال آنکه در کنار آن بخش از چارچوب شناختی که به صورت آگاهانه شکل گرفتهاند بخشی دیگر از شناخت و آگاهی وجود دارد که در پسا ذهن ما قرار گرفته و در قالبهای ذهنی این قابلیت را دارند که باورها، اعتقاد و ایدئولوژی ما را تحت تأثیر قرار داده و در رفتار اجتماعی و فردی ما تغییراتی را ایجاد کنند، که متناسب با خود هستند. از این رو بر هر محققی است که برای کسب شناختی مناسب از جامعه به این بخش از معرفت شناسی اعضای جامعه نیز بپردازد تا در تبیین باورها و رفتارها در عرصه اجتماع از خطاهای محاسباتی در امان بماند.
بر این اساس در پژوهش حاضر تلاش شده است تا ضمن پاسخ به این سؤال که قالبهای ذهنی چه نقشی در شکل دهی باورها و رفتارهای اعضای جامعه دارند، به یکی از پدیدههای معاصر جامعه یعنی شهدای روحانی مدافع حرم پرداخته و اثرگذاری رویارویی جامعه با این پدیده بر دین پذیری اعضای جامعه را از طریق شکل دهی و تغییر برخی قالبهای ذهنی بررسی نماید.
****
مطالعه آثار، ابعاد و نتایج پدیدههای اجتماعی، یکی از مهمترین حوزههای تحقیق و پژوهش در علوم اجتماعی میباشد، خصوصاً در سالهای اخیر، این حوزه توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است، تلاش برای شناخت و اثرگذاری بر این پدیدهها از اساسی ترین حوزههای مطالعه است که سبب گسترش هر چه بیشتر مطالعات در این زمینه شده است. از جمله این پدیدهها، شهادت برخی از روحانیون و مبلغان دینی در عرصه دفاع از حرم اهل بیت در سوریه و عراق میباشد، که از وجاهتی به غایت خاص برخوردار بوده و با جلوهای کاملاً متفاوت از سایر پدیدههای اجتماعی جلوه گر شده است.
شهادت روحانیون مدافع حرم در آغاز امر از آن جهت بسیاری را به شگفتی واداشت که، در شرایطی به وقوع میپیوندد که نه تنها مادی گرایی، منفعت طلبی و عقل معاش معیار رفتار انسانها گشته است، بلکه ایشان فارغ از تعلقات مادی و در شرایطی که وظیفهای در این خصوص متوجه آنها نیست، اقدام به بذل جان خویش در این مسیر کردهاند.
لیکن با توجه به ماهیت متفاوتی که این پدیده اجتماعی از سایر تحولات اجتماعی موجود در جهان دارد و تازگی داشتن آن، در محیط علمی و پژوهشی چندان بدان پرداخته نشده است، از این رو شاهد فقری علمی در حوزه شهدای روحانی مدافع حرم هستیم.
تلاش برای جبران این فقر علمی آنجا اهمیت مضاعف پیدا میکند که مواجهه جامعه ما با این پدیده سبب بسیاری از تحولات مثبت در جامعه شده است. عرصه بینش و نگرش اعضای جامعه از جمله حوزههایی است که این تحول مستقیماً بر آن اثر گذاشته است به ویژه میتوان گفت مواجهه اعضای جامعه با این پدیده سبب اثر گذاری بر قالبهای ذهنی موجود در اذهان ایشان گردیده است و از این رو این قابلیت را یافته است که رفتار انسانها را به صورت پایدار تغییر دهد.
بر این اساس واکاوی روند این اثرگذاری در پژوهش حاضر هدف قرار گرفته است و بر آنیم که به پرسشهای ذیل پاسخی درخور دهیم:
مواجهه جامعه ما با پدیده شهدای روحانی مدافع حرم چه رابطهای با چارچوب شناختی و رفتاری حاکم بر اعضای جامعه دارد و از چه طریقی بر رفتار ایشان اثر میگذارد؟
قالبهای ذهنی چگونه بر نگرش و رفتار فردی و اجتماعی اعضای جامعه اثر میگذارند؟
در پاسخ به سؤالات فوق، فرضیه پژوهشگر این گونه طرح میگردد: «مواجهه جامعه ما با پدیده شهادت روحانیونی که در کسوت دفاع از حرم اهل بیت لباس رزم بر تن کردهاند سبب گردیده است که قالبهای ذهنی حاکم بر نگرشها و رفتار اعضای جامعه ما تحت تأثیر این پدیده قرار گیرند و با توجه به پیوند روحانیت با دین از این طریق سبب تقویت تعهدات دینی افراد جامعه در اندیشه و رفتار گردیده است».
اهداف و اهمیت تحقیق بر اساس آنچه گفته شد، هدف از این تحقیق، بررسی آثار و نتایج رویارویی جامعه ما با پدیده شهادت روحانیون مدافع حرم است و بررسی میزان توانایی این پدیده برای تحت تأثیر قرار دادن قالبهای ذهنیای که اندیشه و رفتار افراد را سمت و سو میدهند و اهمیت انجام آن بیش از هرچیز در این امر خلاصه میشود: شناخت ماهیت پدیده بی بدیل شهادت روحانیون در عرصه دفاع از حرم اهل بیت و زمینه سازی برای اثر گذاری هر چه بیشتر این پدیده بر جامعه در راستای ارتقای معیارهای دینی جامعه.
با توجه به اینکه پژوهش حاضر یک تحقیق کیفی است؛ مناسب ترین روش برای به سرانجام رساندن آن «مطالعات تطبیقی – توصیفی» میباشد؛ که با بهره از روش جمع آوری داده، «کتابخانهای» به آن پرداخته شده است.
با توجه به ماهیت ناشناخته شهادت عدهای از روحانیون در لباس دفاع از حرم اهل بیت، مشاهده میشود که در محیط علمی و پژوهشی چندان بدان پرداخته نشده است، از این رو شاهد فقر علمی در حوزه شهدای روحانی مدافع حرم هستیم تا جایی که میبینیم هیچ گونه اثر قابل توجهی در این زمینه نوشته نشده است.
درک فراشناختی
درک فراشناختی از بحث برانگیزترین و مبهم ترین ابعاد شناختی انسان میباشد. از این رو هنگامی که به سراغ مفهوم و یا واژه درک فراشناختی میرویم و تحلیلهایی را که از نقش آن در جهت دهی به رفتارهای فردی و اجتماعی ارائه شده را مورد توجه قرار میدهیم، در مییابیم که اندیشمندان این حوزه از جنبهها و ابعاد مختلفی به «درک فراشناختی» نگریسته اند: از جمله برخی از اندیشمندان از جنبه شناخت شناسانه به آن پرداخته اند، یا گروهی دیگر بعد جامعه شناختی آن را مد نظر قرار داده اند، حال آنکه در این بین کسانی نیز بودهاند که با بهره از عناصر روانشناختی، آن را مطالعه کردهاند.
برداشت شناخت شناسانه نسبت به سایر برداشتهایی که از درک فراشناختی شده، از سابقه تاریخی بیشتری برخوردار است. در نمونهای از پژوهشها حول این شناخت مشاهده میشود که، اساس درک فراشناختی بر این استوار است که تمام دانشها و بخشهای ادراک انسانی بر مبنای حواس استوار و ارزش هر مفهوم بر مبنای تأثرات حواس وصف پذیر است و تنها از این راه میتوان از اشتباه در شناخت و قضاوت مبرا بود. این دیدگاه به لحاظ اینکه خواستار کاربرد روش علمی در مطالعه ایدهها و علوم بود، تضادی در برابر سنت راسیونالیستی قرن 18 به ویژه کارتیزیانیسم محسوب میشد. (جان پلامناتس، 1373: 23)
از حیث تاریخی، این نوع رویکرد نخستین رویکرد به درک فراشناختی بود و مدافعان و تبلیغ کنندگان مهم آن ایدئولوگهای فرانسوی نیمه دوم قرن هجدهم بودند. از جمله آنتوان لوئی کلود که گفته شده فردی است که واژه «درک فراشناختی» را ابداع نمود و همچنین اتین بونه دوکوندیاک، پیر ژ. ژ. کابانیس و کلودآدرین الوسیوس، از نام آشنایان این عرصه میباشند (mostafarejai,1974,p553).
بر این اساس، درک فراشناختی بر اساس نگرشی شکل میگیرد که عبارت است از «نظریه حس باورانه شناخت». فرض اصلی در این رویکرد این است که همه تصورات و هرگونه شناخت، و همه قوای فهم انسانی- درک حسی، حافظه و داوری- مبتنی بر دادههای حسی هستند. اعتبار یک تصور و فهم و شناخت را فقط بر اساس تناسب آن با تأثرات حسی میتوان ثابت و معلوم نمود. از این رو این نکته دریافت میگردد که پژوهش در منشأ و تکوین تصورات، فهمها و شناختها بر اساس حسیّات، تنها ضمانت در برابر افتادن به خطا در شناخت و داوری است (Rejai,1974,p554). رفته رفته کسانی که به دنبال تحقیق و تعقل در منشأ و تکامل تصورات، فهمها و شناختها بودند، «شناخت شناس» نامیده شدند. عرصه عملی آنها اعم از اندیشههای مذهبی، فلسفی، اجتماعی و… بود و اساس روش شناسی آنان بر سه خصوصیت اصالت تجربه، اصالت ادراک و اصالت ماده استوار بود. این محققان در تحقیقات خود کمتر به مسائل ما بعد الطبیعه توجه داشتند و معتقد بودند که آرا و عقاید را باید در شرایط خاص زندگی اجتماعی- اقتصادی جوامع انسانی و به دور از هرگونه جانبداری یا پیش داوری بررسی نمود (محمد توحیدفام، بهمن و اسفند 1374: 64-54).
آرا «فرانسیس بیکن» و «جان لاک» اساس فلسفه این گروه بود، چرا که به گمان کوندیاک «بیکن» نخستین کسی بود که به این حقیقت پی برده بود که هرگونه شناختی از حسیات ناشی میشود؛ همچنین کوندیاک، «لاک» را نیز میستایید چرا که به اعتقاد او «لاک» توانسته بود با حمله به عقل گرایی فلسفه و اساس شناخت را متحول کند.
حوزه اصلی عملکردی کوندیاک فلسفه بود و با الهام از لاک و به خصوص بیکن سعی داشت فلسفه را به سمت تجربه گرایی راهنمایی کند و از عقل گرایی فاصله دهد (خورخه لارین، 1380: 25).
پس از کوندیاک؛ کابانیس و دوتراسی، فلسفه وی را بسط و گسترش فزون تری بخشیدند و هرچه بیشتر بدان نظام و یکپارچگی دادند. از این رو میبینیم که کابانیس بیش از پیش اندیشهها را بر حسیات مبتنی ساخت و در این بین به پژوهش ذهن بیشتر از منظر فیزیولوژی پرداخت تا از نظرگاه شتاخت شناسی. بر اساس دیدگاه کابانیس شناخت طبیعت فیزیکی انسان اساس هر فلسفهای قرار گیرد؛ چرا که به نظر وی فیزیولوژی فلسفه، اخلاق و تحلیل اندیشهها، سه شاخه علم واحد (علم انسان) هستند (لارین، 1380: 27).
کوندیاک؛ حساسیت فیزیکی را عامل اصلی در شناخت و نیز در زندگی فکری و اخلاقی انسان میدانست همان گونه که زندگی مادی و فیزیکی سلسلهای از حرکتهای نشأت گرفته از تأثرات دریافتی اندام هاست، بر همین اساس پدیدههای روان شناختی نیز ناشی از حرکتهایی هستند که از مغز آغاز میشوند. این حرکتها را انتهای اعصاب در اندامهای مختلف دریافت میکند و انتقال میدهد. آنچه ما را از جهان خارج آگاه میکند حس پذیری ماست: حسیات، جهان خارج را به درون ذهن میآورند. حسیاسیت از نظر شدت، مدت، دوام و… بسته به عملکرد فیزیولوژیکی فرد (سن، جنس، وضع جسمانی و.. . ) و بسته به شرایط محیطی فرق میکنند (لارین، 1380: 29).
دستوت دوتراسی، مانند کوندیاک شناخت را ناشی از احساسها میداند. او استدلال میکند که «فکر کردن همان احساس کردن چیزی است و حافظه نوع خاصی از احساس است که احساس گذشتهای را دوباره بر میانگیزد و استعداد قضاوت نیز نوعی احساس است، زیرا که به کمک این استعداد روابط میان ادراکات احساس میشود. » برای او شناخت شناسی بخشی از جانورشناسی است. از این رو میبینیم که در نگاه دوتراسی روانشناسی انسان بایستی برحسب زیست شناسی تحلیل شود و نباید توجه را معطوف ابعاد اخلاقی یا دینی کرد. فقط از این طریق است که میتوان علمی عینی از ذهن را محقق کرد (لارین، 1380: 25).
آثار اخلاقی و سیاسی حس باوری را بیش از همه الوسیوس پرورش داد. الوسیوس بر فایده گرایی اولیه متکی بود و بر اصلی تأکید میکرد که فایده گرایان بعدی این گونه آن را بیان کردند: « بیشترین فایده و لذت برای بیشترین افراد. » اخلاق، سیاست و قانونگذاری میبایست در جهت به حداکثر رساندن حسیات مطبوع و کاهش و به حداقل رساندن حسیات نامطبوع حرکت کنند. بر این اساس ماهیت شناخت در انسان از لحاظ خاستگاه، دارای دلالت مثبت است و عبارت است از «علم دقیق عقاید» که سعی در غلبه بر پیش داوریهای دینی و متافیزیکی دارد. هر چند در مورد بالا به دین بی اعتنایی شد و معرفت شناسی دینی نفی شد اما دیدیم که اندیشمندان تجربه گرای فوق الذکر معتقد بودند که آرا و عقاید را باید در شرایط خاص زندگی اجتماعی- اقتصادی جوامع انسانی و به دور از هرگونه جانبداری یا پیش داوری بررسی نمود؛ یعنی در جوامع اسلامی و دینی نبایست بر اساس نگاه تک خطی حس گرایان به تحلیل فرآیند شناخت پرداخت؛ بلکه باید تحولات و پدیدههای اجتماعی رخ داده در متن جوامع اسلامی از جمله شهادت روحانیون مدافع حرم را با محوریت شناخت شناسی و روش شناسی خود اسلام که در رویکرد اسلامی نهفته است مورد بررسی قرار داد. این سطور بنیان اهمیت نگاه فراشناختی داشتن به پدیده شهدای روحانی مدافع حرم است.
بنابر این نگاه، هنگام تبیین نقش پدیده شهدای روحانی مدافع حرم در اثرگذاری بر چارچوب فراشناختی اذهان اعضای جامعه، نظریه قالب ذهنی به کمک خواهد آمد، نظریهای که شناخت شناسی را در مرکزیت بررسی قرار میدهد و به عنوان متغیر مستقل بدان مینگرد و نه صرفاً متغیری وابسته؛ همچنین قالبهای ذهنی را دارای اصالت دانسته و از تبیین آنها به عنوان عارضهای زودگذر بیزار است؛ چرا که نگرش و رفتار انسانها را به شکلی پایدار تحت تأثیر قرار خواهد داد.
رویکرد روان شناختی به درک فراشناختی
بی شک برای درک بهتر موضوع در کنار درک معرفت شناختی که ارائه شد، رویکردی روان شناختی نیز ضروری مینماید. بر این اساس، قالبهای ذهنی عناصری هستند که مستقیماً بر نگرش و رفتار ما اثر میگذارند، حال این تأثیر میتواند بعد اجتماعی داشته باشد و یا ممکن است دارای بعد فردی باشد.
در میان مهمترین نظریات روان شناختی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
نقطه آغازین و محور اصلی نظریات و آثار روان شناختی این است که زندگی، رفتار و اعتقادات انسان تا میزان بالایی تحت سلطه انگیزههای ناخودآگاه و یا نیمه خودآگاهی است که بر اساس قالبهای ذهنی در این عرصهها نقش آفرینی میکنند و بعضاً در آثار روانشناختی در ارتباط با «غریزه» قرار میگیرند. روان شناسان غرایز مذکور را در ابتدا در دو دسته جای میدهند: غرایز زندگی و غرایز مرگ. به طور کلی ناخودآگاه انسان هست که اقتضا میکنند فرد به بسیاری از پدیدههای اطراف خود پشت پا بزند و یا از آنها استقبال کند (مایکل پالمر، 1388:71).
قالب ذهنی اطلاعات جدید و در حال ورود را پردازش میکند و دست به تصفیه و تفسیر آنها میزند. پس نظریه قالب ذهنی پاسخی است آماده برای اینکه پدیده شهادت برخی از روحانیون مدافع حرم در سالهای اخیر چه اثراتی بر نگرش و رفتار اعضای جامعه داشته و میتواند داشته باشد از دریچه اثر گذاری بر قالبهای ذهنی حاکم بر اذهان انسان ها.
دین پذیری (تقویت قالبهای ذهنی دینی) در پی مواجهه با پدیده شهادت روحانیون مدافع حرم
نظریه قالب ذهنی، برای شناخت فرآیند سنخیت شناختی انسانها در در نظریه قالب ذهنی کاربرد دارد. بر این اساس هر انسان به عنوان بخشی از ساختار ادراکی خود قالب ذهنی یا مجموعهای از تداعیهای مرتبط با معرفت دارد.
اما، قالب ذهنی آمادگی یا زمینه اصلی را برای پردازش اطلاعات بر اساس معرفت شناسی خاصی عرضه میکند. یعنی، قالب ذهنی گرایش ما را نسبت به اینکه بسیاری از امور را به عنوان امور مرتبط با معرفت شناسی خاصی ببینیم و بخواهیم آنها را بر اساس آن معرفت شناسی خاص طبقه بندی کنیم، بازنمایی میکند.
قالب ذهنی اطلاعات جدید و در حال ورود را پردازش میکند و دست به تصفیه و تفسیر آنها میزند. پس نظریه قالب ذهنی پاسخی است آماده برای اینکه پدیدههای اجتماعی چگونه از طریق ناخودآگاه افراد، نگرش و رفتار آنها را تحت تأثیر قرار میدهند. در پی مواجهه اعضای جامعه با اخباری که پی در پی حکایت از شهادت یک از مبلغان دین (روحانیون) در جبهه جهاد با تروریستهای تکفیری دارد و جان نثاری این افراد برای تقویت امنیت ایران و دفاع از اسلامی در پسا ذهن یا ناخودآگاه انسان که مکان قرار گرفتن قالبهای ذهنی است، تغییراتی خواسته یا ناخواسته ایجاد میشود و سبب شکل گیری قالب ذهنیهایی میگردد که این بار ناخواسته نگاه انسانها را نسبت به دین و مبلغان دینی مثبت نموده و سبب اصلاح اعتقادی ایشان میگردد و این اصلاح اعتقادی به نوبه خود سبب دین پذیری و بروز رفتارهای دینی در سطح فردی و اجتماعی میگردد.
***
دین چارچوبی اعتقادی- رفتاری است از سوی خداوند متعال برای سامان بخشیدن به زندگی دنیایی و آخرتی انسانها و به دلیل قدرت اراده و اختیار و برخورداری از حق انتخاب، از انسان این انتظار وجود خواهد داست تا خویشتن خویش را ذیل فرامین و حاکمیت الهی قرا دهد. لیکن در دنیای کنونی در بسیاری از موارد انسانها خلاف مسیر را میپیمایند. از جمله دلایلی که برای رخداد این امر میتوان برشمرد عبارت است از شکل گیری نوعی ناخودآگاه سکولار که بر اساس قالبهای ذهنی بنیان یافته است که سبب دین گریزی انسان و طرد نمودن ناخواسته ارزشهای دینی شده است. لیکن در برهههای مختلف زمان شاهدیم که پدیدههایی همچون نفحات الهی وزیدن گرفته و سبب تقویت ناخودآگاه انسانها در راستای دین پذیری میشوند، تقویتی که بر اساس شکل دهی به قالبهای ذهنی دینی در اذهان انسانها رخ میدهد.
شهادت روحانیون به عنوان نمادهای تبلیغی دین اسلام در مسیر دفاع از حرم اهل بیت و در جنگ با گروههای تکفیری- تروریستی از جمله این پدیدههاست که توانسته با اثرگذاری بر ناخودآگاه انسانها و شکل دهی به قالبهای ذهنی دین پذیری، به دینی تر شدن رفتارهای فردی و اجتماعی در سطح جامعه منجر گردد.
ابن بابویه (شیخ صدوق)، محمد بن علی، ترجمه علل الشرایع، ترجمه علی حسینی، تهران: اندیشه مولانا، ۱۳۸۹.
ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، عیون الاخبار، قاهره: دارالکتب المصریه، ۱۳۴۳ه. ق (۱۳۰۴ه. ش).
ابنخلدون، عبدالرحمانبن محمد، مقدمه، ترجمه محمد پروینگنابادی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۶.
اسملسر، نیل، تئوری رفتار جمعی، ترجمه رضا دژاکام، تهران: موسسه یافتههای نوین (دواوین)، 1380.
پالمر، مایکل، یونگ و دین، ترجمه محمد دهگان پور و غلامرضا محمودی، تهران: رشد، 1388.
پلامناتس، جان، چارچوب شناختی، ترجمه عزت الله فولادوند، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1373.
توکلی، غلامحسین، رویکردی انتقادی به خاستگاه دین از نگاه فروید، تهران: دفتر پژوهش و نشر سهروردی، 1378.
امام خمینی ، سید روح الله، صحیفه امام: مجموعه آثار امام خمینی، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
ریتزر، جورج، نظریه جامعهشناسی دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: علمی، 1374.
شیبلی هاید، جانت، روانشانسی زنان: سهم زنان در تجربه بشری، ترجمه اکرم خمسه، تهران: نشر آگه – انتشارات ارجمند، 1384.
لارین، خورخه، مفهوم ایدئولوژی، ترجمه فریبرز مجیدی، تهران: وزارت امور خارجه، 1380.
توحید فام، محمد، چرخشهای ایدئولوژی در گذر تاریخ، مجله اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 101 و 102، بهمن و اسفند 1374، صص 64-54.
Rejai, mostafa, ideology, In: Dictionary of the history of ideas, Philipp. Wiener (eds), New York: Scribner, (PP 552-559), 1974.
در نگاه روان شناسان قالبهای ذهنی در ارتباط با دین، دارای کارویژههای مهمی هستند. روان شناسان قوت اندیشههای دینی را در این واقعیت نهفته میدانند: که تحقق و ارضای قدیمی ترین، قوی ترین و مؤکدترین و ماندگارترین آرزوهای انسان ناشی از دین است؛ در نتیجه راز قدرت و قوت دین ، قدرت و قوت آرزوهاست. پس دین و مجموعه قالبهای ذهنی مرتبط با آن که در اذهان اعضای جامعه جای گرفته اند، دارای کارکردهایی هستتند از جمله حفاظت و امنیت به فرد میبخشند و رفتار غریزی او را کنترل میکنند و به احساس گناه وی تسکین میدهند و علیه از خود بیگانگی انسان عمل میکنند (از خود بیگانگی ناشی از اقتضائات نابجای تمدن که فاصله انسان و جامعه را در پی دارد) اندیشههای دینی و مذهبی، اضطراب ما را در برابر خطرات زندگی فرو مینشانند و نظم اخلاقی جهانیای را مستقر میکنند. از جمله دیگر کسانی که به مبحث شناخت و قالبهای ذهنی از نگاه روان شناختانه پرداخته اند؛ ساتِن و همکارانش میباشند، او شناخت و قالبهای ذهنی را به مثابه راهکاری برای ایفای نقش اجتماعی فرد میدانند. آنها ابراز میدارند که زندگی اجتماعی بسیاری از چالشها را برای فرد به وجود میآورد که فرد بایست به گونهای با آنها کنار بیاید؛ افراد روزانه در حین انجام نقش خود در اجتماع با استلزامات و موقعیتهای تنش زا برخورد دارند و رفتار انسانی نیز بعضا تحت تأثیر قالبهای ذهنی شکل میگیرند (Rejai,1974:556).
چون واکنش انسان به چالشهای اجتماعی الگو دار است و نه تصادفی، افراد نیازمند «اصول راهنما» یی هستند که بتوانند در سایه این اصول بر اساس الگو واکنش نشان دهند. «قالب های ذهنی» نظامی از اندیشه هاست که سبب اثر گذاری بر تصمیم فرد میشوند. بنابراین وقتی که نقشی شامل الگوها و الزاماتی است، صاحبان آن نقش تحت تأثیر قالبهای ذهنی واکنش نشان میدهند که تا حدودی «مانند راهنمای عمل» ایفای نقش میکند، اما عمدتاً کارکردهای گسترده تر و غیر مستقیم تری دارد». (Rejai,1974:557).
شکل گیری قالب ذهنی فراشناختی و اثرگذاری بر اعتقادات و رفتار دینی (دین پذیری)
قالب ذهنی چارچوب شناخت عامی است که فرد درباره یک موضوع خاص دارد و به ادراکهای فرد نسبت به آن موضوع خاص جهت میبخشد.
برای درک بهتر قالب ذهنی به این مثال توجه کرده و سپس بدون مراجعه به آن به سوالات زیر پاسخ دهید: تصمیم میگیرید برای صرف شام به رستوران دلخواه خود بروید. وارد رستوران میشوید و پشت میزی با رومیزی سفید مینشینید. فهرست غذا را میخوانید و به پیش خدمت میگویید که پیتزای قارچ بدون ذرت با سس اضافه میخواهم. شما همچنین نوشیدنی هم سفارش میدهید. چند دقیقه بعد پیش خدمت با نوشیدنی بر میگردد. بعد هم بقیه غذا را میآورد، از همه چیز خوشتان میآید، به جز کمی ذرت که روی پیتزا است؛ حالا به این سؤالات پاسخ دهید:
1. چه نوع سسی سفارش دادید؟ 2. آیا رو میزی چهارخانه قرمز بود؟
3. چه نوشیدنیای سفارش دادید؟ 4. آیا پیش خدمت فهرست غذا داد؟
احتمالاً پاسخ به سوالات را آسان مییابید. نکته مهم این است که به سوال چهارم چه پاسخی میدهید. پاسخ صحیح نه است، چرا که در داستان هیچ اشارهای به این نشده است که پیش خدمت فهرست غذا را به شما میدهد. بسیاری از افراد به غلط به این سوال پاسخ بله میدهند، به این دلیل که اکثر ما یک قالب ذهنی رستوران در شناخت ذخیره شده خود داریم. این قالب ذهنی شامل ویژگیهای خاصی است که در اکثر رستورانها مشترک است و همین طور شامل رویدادهایی است که معمولاً در اکثر رستورانها رخ میدهد. قالب ذهنی معمولاً به ما کمک میکند تا اطلاعات را پردازش کنیم و به یاد آوریم و قالب ذهنی شما از رستوران ممکن است در پاسخ دادن به سوالات 1، 2 و 3 کمک کننده باشد. اما قالب ذهنی عمل «تصفیه کردن» و «تفسیر کردن» اطلاعات را نیز انجام میدهد و بنابراین قالب ذهنیها میتوانند در حافظه خطا ایجاد کنند. جزء مشترک قالب ذهنی رستوران این است که پیشخدمت فهرست غذا را به دست شما میدهد. پس، قالب ذهنی شما از رستوران احتمالاً این بخش از اطلاعات را که واقعاً در داستان توصیف نشده است تکمیل میکند و به همین سبب باعث میشود که خطا کنید. پس ادراک و حافظه فرد از اطلاعات نتیجه تعامل اطلاعات وارد شده با قالب ذهنی از پیش موجود آن فرد است.
قالب ذهنی
نظریه قالب ذهنی، در جهت فهم فرآیند سنخیت شناخت در نظریه قالب ذهنی کاربرد دارد. بر این اساس هر انسان به عنوان بخشی از ساختار ادراکی خود قالب ذهنی یا مجموعهای از تداعیهای مرتبط با شناخت دارد. وانگهی، قالب ذهنی آمادگی یا زمینه اصلی را برای پردازش اطلاعات بر اساس معرفت شناسی خاصی عرضه میکند. یعنی، قالب ذهنی گرایش ما را نسبت به اینکه بسیاری از امور را به عنوان امور مرتبط با معرفت شناسی خاصی ببینیم و بخواهیم آنها را بر اساس آن معرفت شناسی خاص طبقه بندی کنیم بازنمایی میکند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت مربوط به تیم نجف آبادنیوز است.
طراحی سایت : نجف آبانیوز