هفتهای که گذشت جامعه ایران با یکی از متلاطمترین شرایط پیش روی خود مواجه بود. ترور ناجوانمردانه شهید سپهبد قاسم سلیمانی، حضورمیلیونی و حیرتآور مردم در نقاط مختلف کشور و عراق در تشییع پیکر این شهید، حمله موشکی نیروهای سپاه پاسداران به پایگاه عینالاسد محل استقرار آمریکاییها و هدف قرار دادن مواضع آنها که بخشی […]
هفتهای که گذشت جامعه ایران با یکی از متلاطمترین شرایط پیش روی خود مواجه بود. ترور ناجوانمردانه شهید سپهبد قاسم سلیمانی، حضورمیلیونی و حیرتآور مردم در نقاط مختلف کشور و عراق در تشییع پیکر این شهید، حمله موشکی نیروهای سپاه پاسداران به پایگاه عینالاسد محل استقرار آمریکاییها و هدف قرار دادن مواضع آنها که بخشی از انتقام سخت کشورمان بود بخشی از تحولات هفته اخیر بود. اما آنچه که طی روزهای اخیر در جامعه صدا کرده بحث هواپیمای اوکراینی و چگونگی از بین رفتن آن با ۱۷۶ مسافر ایرانی و اتباع سایر کشورها بود. در این راستا ابتدا فرضیه سقوط هواپیما بر اثر نقص فنی مطرح شد، اما برخی رسانههای غربی سناریوی هدف قرار گرفته شدن هواپیما را مطرح کردند که با تکذیب شدید مقامات مسئول همراه شد، اما روز گذشته که ستاد کل نیروهای مسلح طی بیانیهای اعلام کرد هواپیمای اوکراینی با خطای انسانی توسط پدافند دفاعی سپاه پاسداران مورد هدف قرار گرفته است شرایط تغییر کرد. پرسش اینجا است که چرا طی ۲ روز گذشته این مساله بیان نشد و توضیحاتی در این خصوص ارائه نگردید؟ هر چند که برخی معتقدند اینگونه رفتار با جامعه میتواند موجبات تشدید بیاعتمادی جامعه را فراهم آورد. گرچه در مقاطع مختلف طی سالهای گذشته نیز شاهد جان باختن هموطنان طی سانحههای دیگری بودیم که خطای انسانی در آن مشهود بوده است، اما هیچگاه مشاهده نشده که مدیر یا مسئولی در جریان این حوادث عذرخواهی کرده یا استعفا دهد. بهنظر میرسد باید نوعی فرهنگسازی نیز در فضیلت عذرخواهی و استعفا در جامعه صورت پذیرد. برای بررسی اتفاقات اخیر در جامعه، حواشی پیرامون هواپیمای اوکراینی، اعتماد جامعه، انتخابات و آنچه در سپهر سیاست ایران میگذرد با محمدصادق جوادی حصار عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
با توجه به اتفاقات اخير در حوزههاي مختلف در جامعه شرايط را چطور ارزيابي ميکنيد و راهکارهاي رسيدن جامعه به آيندهاي مطلوب را در چه عواملي ميبينيد؟
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از روز نو :بهنظر من اولين شرط رسيدن به يک جامعه مطلوب، کم تنش و رو به توسعه عبور از بحرانهايي است که اکنون در جامعه وجود دارد. لذا بايد بتوانيم کاري کنيم که تعامل با دنيا به شکل عادي و معمول خود در آيد؛ روابط منطقهاي با ثبات و حسن همجواري باشد، بتوانيم کاري کنيم که سرمايهگذاريهاي داخلي و بينالمللي در حوزه اقتصاد، توليد و صنعت کشور رونق پيدا کند و باور ملي به ثبات، پايداري و عظمت ايران نهادينه شده و هر روز دستخوش مسالهاي قرار نگيرد. مهم اين است که بتوانيم شکاف ميان دولت- ملت را که متاسفانه بر اثر تحريمهاي بينالمللي، ناکارآمديهاي داخلي و فساد گسترش يافته بهوجود آمده، از بين ببريم تا کشوري منسجم، واحد و باعزم واحد براي عبور از بحران پديد آوريم. اين زيرساخت اصلي است که براي مصاف با همه بحرانهاي موجود و احتمالي آينده بدان نيازمنديم. اينکه بايد در اين شرايط چه کرد نيز بايد بتوانيم هر تهديدي که وجود دارد را به فرصت تبديل کنيم. اين تهديدهايي که ايران را هدف قرار داد از جمله ترور سردار سليماني براي کشور و محور مقاومت در منطقه ضايعهاي بزرگ بود، اما شهادت ايشان توانست موجي از همدلي و همراهي را در کشور به نمايش بگذارد. اين تهديد ميتواند به فرصت تبديل شود. اگر بتوانيم آن را مديريت کنيم و همه جريانهاي سياسي و امکانات کشور در پناه اين همراهي و همدلي به مصاف مشکلات بروند، موفق خواهيم بود، نه اينکه بازهم عدهاي با کجفهمي، سوءتفاهم و بداخلاقي بخواهند از اين فرصت ملي براي تسويه حسابهاي جناحي و شخصي خود استفاده کنند، جريانهاي سياسي را متهم ساخته و شهيد سليماني را به نفع خود مصادره کنند و در پناه خون شهدايي مثل سردار سليماني بخواهند صف بنديهاي جناحي و منافع جرياني خاصي را احيا کرده و دنبال کنند. بهنظر ميرسد که اين مساله خيلي ميتواند موثر و مهم باشد. داستان همراهي، همدلي و همآوايي بين کشورهاي منطقه بايد جوري مديريت شود که هيچکشوري خود را دست نشانده تلقي نکند. بلکه بايد حرمت، حريت ملي کشورها به رسميت شناخته شود. بدينگونه که اگر کشوري با ما همراهي ميکند بدين معني نيست که هويت خود را از دست دهد. برخي اوقات پارهاي از بيتوجهيها باعث ميشود که در همين فرصت کوتاه که مجلس عراق اعلام ميکند که بايد آمريکاييها از ايران بروند همزمان از ايران نيز شکايت ميکند که حريم هوايي عراق را نقض کرده است. بايد به اين مسائل توجه داشته باشيم و گرچه حتما اين هماهنگيها صورت گرفته، اما بايد شرايط ديپلماتيک اين مساله نيز بايد لحاظ ميشد. من معتقدم اکنون شرايط سختي داريم، اما ميتوان آن را مديريت کرد.
در اتفاق اخير و درخصوص هواپيماي اوکرايني ابتدا گفته شد سقوط کرده و سپس مشخص شد به اشتباه هدف قرار گرفته؛ اين موضوع را چطور ارزيابي ميکنيد و تاثيرات آن در جامعه را چطور ميبينيد؟
اتفاقي که درخصوص هواپيماي اوکرايني افتاد و رفتاري که در اين 3 روز شاهد بوديم خيلي ميتواند به ما درس بياموزد. همانطور که رسانهها اعلام کردند، مقام معظم رهبري تا جمعه از علت سقوط هواپيماي اکرايني اطلاع نداشتند و زماني که جمعه اطلاع پيدا ميکنند به سرعت از شوراي عالي امنيت ملي ميخواهند که تشکيل جلسه دهند، بررسي کنند و نتايج را همانطور که هست و صادقانه با مردم در ميان بگذارند. بايد ببينيم چه عواملي باعث ميشوند که طي اين 3 روز کلي تحريف واقعيت صورت بگيرد و در انتها مقام معظم رهبري در شرايطي مطلع شوند که در ايران و جهان عليه سيستم حاکميتي ما تبليغات سوئي شده که ايران پنهانکاري ميکند و حقيقت را نميگويد. چرا بايد اجازه دهيم اين اتفاق بيفتد و اين واقعيت 2 روز کتمان شود؟ به هر جهت من ضمن عرض تسليت به ملت شريف و داغدار ايران عرض ميکنم که اين ماجرا خود ميتواند منشأ تحولي باشد که پس از اين تا مستند قابل قبول رسانهاي و قابل اتکايي وجود نداشته باشد نميشود به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای مدافع حرم به نقل از هاي دستگاههاي امنيتي، نظامي و دولتي اعتقاد و باور داشت. اگر چنين بماند بسيار نامطلوب است، اما اگر اين تهديد به فرصت تبديل شود و پس از اين براي اتفاقات مشابه به سرعت از مجامع بينالمللي دعوت شده، اطلاعرساني شود، از کارشناسان خبره اين حوزه دعوت بهعمل آيد و اطلاعرساني دقيق و واقعي صورت گيرد اين تهديد تبديل به فرصتي خواهد شد که مردم اخبار و اطلاعات را به لحظه از رسانههاي داخلي و بهويژه از رسانه ملي دريافت کنند و مقامات مسئول اخبار و اطلاعات درست در اختيار مردم قرار دهند.
اينگونه رفتار در اتفاق اخير مساله هواپيماي اوکرايني نوعي حس بياعتمادي در جامعه را نسبت به برخي مقامات مسئول برنخواهد انگيخت؟
همانطور که گفتم ادامه چنين رويکردها و رفتارهايي حس بياعتمادي بهوجود آمده را تشديد ميکند، اما بهنظر من اين مساله بايد به فرصتي تبديل شود و در آينده با شفافيت هرچه تمامتر در اختيار افکار عمومي قرار گيرد و حتي از از مجامع عمومي بخواهند که در صحنه حضور پيدا کنند تا اين ذهنيت پنهان کاري و کتمان از بين برود.
سابق بر اين نيز گاهي شاهد اتفاقاتي بوديم که منجر به جان باختن عدهاي از هموطنان شده، اما هيچگاه نديدهايم در اينگونه مسائل مسئولي از سمت خود استعفا دهد يا کنارهگيري کند؛ اساسا اين مساله امري تعريف شده نيست؟
من معتقدم سيستم مديريتي کشورمان سيستم توبيخ و تشويق نيست بلکه سيستم روابط انساني قوم و خويشي است. اگر به محض اينکه کوچکترين ناکارآمدي از مديران ديده شد، تنزل پيدا کند يا توبيخ شود، نسبت به رخدادهاي مهمي که اتفاق ميافتد بيتفاوتي بهوجود نميآيد. جان انسانهايي که در نتيجه سوء مديريت مديران کرمان در حادثه تشييع پيکر شهيد سليماني از بين رفتند جان انسان بوده، اما گويا هيچ مهم نيست که اين افراد جان خود را بر اثر بيمبالاتي، سوء مديريت و يا بيتوجهي مديران مربوطه از دست دادهاند. آن مديران بايد توبيخ و محاکمه شوند که مگر نميدانند براي اين جمعيت انبوه شهر کرمان و ساير شهرها که براي تشييع پيکر شهيد سليماني آمده بودند بايد تدارک دقيقي جهت نحوه حضور آنها در مراسم تشييع ديده ميشد؟ از همين مشهد يک هواپيما از مقامات به کرمان رفته بود. از هر شهري هم يک هواپيما رفته باشد جمعيت انبوهي ميشود، اما وقتي پيشبيني و مديريت نباشد رخ دادن چنين اتفاقاتي اجتناب ناپذير است. نميشود اينگونه مديريت کرد که پيشبيني نکنند چه ميزان جمعيت خواهد آمد و سپس بخواهند جمعيت را از يک خيابان خلوت عبور دهند. همه مديران بايد مسائلي همچون توقف، ايست، خبرهاي خاص و شايعه را پيشبيني کنند، اما متاسفانه مديران اين مسائل را پيشبيني نکردند و شد آنچه که نبايد اتفاق ميافتاد.
جان باختن بيش از 50 نفر از هموطنان در کرمان بازهم نشان داد که هنوز پس از گذشت سالها ساختار و سازوکار مشخصي براي اينگونه تجمعات خاص پيشبيني نشده؛ اساسا چرا فقط بايد تجربه کنيم و يک بار از تجربهها درس نميگيريم؟
بهنظر من ما نظام مديريتي و برنامه مديريتي خاص نداريم. نميدانيم که مثلا براي يک جشن بايد چه پيشبينيهاي لازمي داشته باشيم و چه کارهايي انجام دهيم. از مواجهه با مردم و فقط کنترل ياد گرفتيم. فقط ياد گرفتيم که نيروي انتظامي را به خيابان بياوريم و بگوييم اجازه ندهيد مردم حضور پيدا کنند. در يک جشن پيروزي فوتبال هم که مردم به خيابان ميآيند بازهم در انتها شاهد برخورد و بازداشت هستيم. اصلا شيوه مواجهه و مديريت و فرهنگ آن را درست نميدانيم. تلويزيون به جاي اينکه صبح تا شب مداحي پخش کند نميآيد نمونههايي از اين عملکرد را از سراسر دنيا به مردم نشان دهد. به قول دوستي، فرهنگ فوتبالي ما با انگليسيها در اين است که در انگليس بين زمين فوتبال و سکوي تماشاگر هيچفاصله و نردهاي نيست، اما ورزشگاهها در کشورمان با 50 و 100 متر فاصله بازهم ممکن است که اشياي خطرناکي به داخل زمين انداخته شود. لذا بايد در ابعاد مختلف فرهنگسازي کنيم. فرهنگسازي در انتقاد کردن، مواجهه با انتقاد، اعتراض کردن، مواجهه با اعتراضات، انتقادات، مخالفين و فرهنگسازي براي استفاده از امکانات عمومي در يک حرکت عمومي مثل تشييع پيکر شهيد سليماني و همراهانش. واقعا بايد بسترهايي را فراهم کنيم که اين قابليت را داشته باشند که اگر موجي از جمعيت اينگونه بلند شد حداقل همه چيز را مختل نکند. متاسفانه چنين فرهنگي نداريم و چنين کارهايي نيز انجام نميدهيم.
اخيرا سخنگوي شوراي نگهبان اظهار داشته که نتايج کامل احراز صلاحيتها اعلام خواهد شد؛ از ديدگاه شما با توجه به وحدت ايجاد شده در جريان تشييع پيکر شهيد سليماني شوراي نگهبان بايد چه رويکردي در قبال کانديداها داشته باشد که به اين وحدت خدشه وارد نشود؟
من معتقدم آنچه که باعث حضور ميليوني مردم در تشييع پيکر سردار سليماني شد جناح سياسي وي نبود بلکه متد و روش مواجههها با جامعه، مردم و کشور بود. همه مردم ايران سردار سليماني را از خودشان ميدانستند و براي او ماتم زده بودند و اشک ميريختند. لذا هيچ جريان سياسي حق ندارد اين شهيد بزرگوار را براي خود مصادره کند. بنابر اين فکر ميکنم تغيير رويکرد و احساس شوراي نگهبان و برخي از جريانات از اين جهت است که مردم با حضورميليوني خود در مراسم تشييع سياستهاي آنها را تاييد کردند. بنابر اين احساس تکليف ميکنند که با جريانهاي غيرخودي به زعم خود تسويه حساب کنند و آنها را به مجلس راه ندهند. در حالي که اگر اين اتفاق رخ دهد خطايي استراتژيک است. مردم ما آنقدر ظرفيت، پتانسيل و هوشياري دارند که در کوتاهمدت عکس العملهاي کاملا متفاوت از خود نشان دهند. آن کساني که امروز فکر ميکنند با حضور مردم در تشييع پيکر سردار سليماني پايگاه سياسيشان تقويت شده اگر بد عمل کنند در اتنتخابات پيش رو با موجي منفي از عدم حضور روبهرو خواهند شد و همان اندازه که تشييع پيکر شهيد سليماني براي آنها بهت آور بود؛ عدم مراجعه مردم به صندوقهاي راي بهويژه در کلانشهرها نيز بهتآور خواهد بود.
با اين تفاسير رويکرد اصلاحطلبان به انتخابات پيش رو چگونه خواهد بود؟
رويکرد اصلاحطلبان کاملا منوط به نحوه عمل دستگاههاي اجرايي، نظارتي و تصميمساز در حوزه انتخابات است. اگر در شهرهاي بزرگ نامزدهاي مناسب اصلاحطلب بمانند و انگيزه لازم براي حضور در انتخابات براي اصلاحطلبان وجود داشته باشد قطعا انتخابات پرشوري را رقم خواهند زد ولي اگر اين اتفاق رخ ندهد دليلي وجود ندارد که افراد بخواهند برداشتهاي جناحي را تقويت کنند. اين يک سياست غيراعلامي است. اگر ميگوييم وقتي کانديدا نداريم چرا بايد مسئوليت افراد ديگر را بهعهده بگيريم دقيقا ناظر به نارضايتي از نحوه عملکرد در انتخابات 94 است.
آرمان ملی
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت مربوط به تیم نجف آبادنیوز است.
طراحی سایت : نجف آبانیوز