چکیده تحولات حاصل از موج چهارم بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، منافع بسیاری از بازیگران فعال در این منطقه را تحت تأثیر قرار داد. بیش از همه، این تحولات منافع ایالاتمتحده را تهدید کرد. در این پژوهش در ابتدا به بررسی منافع ایالاتمتحده در منطقه خاورمیانه پرداخته و سپس آثار و […]
چکیده
تحولات حاصل از موج چهارم بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، منافع بسیاری از بازیگران فعال در این منطقه را تحت تأثیر قرار داد. بیش از همه، این تحولات منافع ایالاتمتحده را تهدید کرد. در این پژوهش در ابتدا به بررسی منافع ایالاتمتحده در منطقه خاورمیانه پرداخته و سپس آثار و تبعات بیداری اسلامی بر این منافع مورد کنکاش قرار میگیرد. کشور یمن به دلیل ماهیت شیعی اغلب معترضان فعال در این خیزش و اهمیت بالای ژئوپلیتیکی مورد توجه و تقابل ایران و آمریکا بوده است و قیام مردم در این کشور، تحولات گستردهای را در منطقه به دنبال داشته است.
این کشور به عنوان مطالعات موردی پژوهش انتخاب شده و بنابراین، این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی است که «سیاست خارجی ایالاتمتحده در قبال تحولات بیداری اسلامی در یمن چه الگو و روندی داشته است». نتیجه این پژوهش نشان میدهد که اوباما، با استفاده از منطق عملگرای خود به دنبال مدیریت بیداری اسلامی از دو طریق نرمافزارگرایی و سختافزارگرایی بوده است. اوباما در یمن سیاستهای متفاوت و گاهی متناقضی را متناسب با شرایط در پیش گرفت.
در ابتدا ضمن حمایت از عبدالله صالح، حاکم تمامیتخواه یمن و مستقر کردن نیروهای نظامی در این کشور، سعی در سرکوب این قیام داشت و سپس با مذاکرات سیاسی تلاش کرد جایگزینی نزدیک به خود برای صالح انتخاب کند و پس از عدم موفقیت در این قضیه، از جنگی نیابتی بهوسیله عربستان برای مدیریت بیداری اسلامی در یمن استفاده کرد.
واژگان کلیدی: بیداری اسلامی، عملگرایی، ایالاتمتحده آمریکا، خاورمیانه، سیاست خارجی، یمن
مقدمه
بیداری اسلامی، در سطح بینالملل بهصورت گسترده موردبحث و بررسی واقعشدهاند و نظرات و تئوریهای گستردهای در این رابطه مطرح و بهکارگیری شده است. این جنبشها که تحت عناوینی چون بیداری اسلامی، بهار عربی و… مطرحشدهاند، در منطقه خاورمیانه پس از سال 2011 میلادی نظم منطقهای را در ابعاد مختلف تغییر داده و سیاستهای بازیگران منطقهای و فرا منطقهای را متأثر ساخته است. در این میان ایالاتمتحده-که پس از جنگ جهانی دوم منافع گستردهای را در این منطقهی استراتژیک برای خود تعریف کرده است- بیش از هر دولت دیگری دچار بحران منافع شد و این کشور را مجبور به واکنش کرد.
اقدامات ایالاتمتحده در راستای کاهش نفوذ ایران و متحدانش و افزایش نفوذ خود و متحدانش در این کشورها بوده است. کشور یمن به دلیل موقعیت استراتژیک در خاورمیانه و قرابت جمعیت قابلتوجهی از جامعه آن با گفتمان تشیع و انقلاب اسلامی ایران، از اهمیت ویژهای برای ایالاتمتحده و شرکای آن در منطقه برخوردار بوده است و اقدامات گستردهای برای مدیریت بیداری اسلامی در این کشور صورت داده است. پژوهش حاضر به دنبال شناخت الگوی رفتاری ایالاتمتحده آمریکا در قبال تحولات انقلابی یمن است.
1. چارچوب مفهومی: عملگرایی محتاطانه
بهزعم بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان روابط بینالملل، بهترین الگوی نظری برای تبیین سیاست خارجی ایالاتمتحده آمریکا، در زمان باراک اوباما عملگرایی محتاطانه هست (Indyk , Lieberthal , O’hanlon, 2012). بسیاری از اقدامات باراک اوباما ازجمله افزایش مالیات طبقه بالای جامعه آمریکا و تلاش برای کاهش مالیات قشر پایین جامعه، اوباماکر و… برای بسیاری بهمنزله عدول اوباما از لیبرالیسم و تمایل وی به سمت تفکرات چپ بود. این در حالی است که اوباما تعهد خود را به ارزشهای لیبرالی حفظ کرده است و این رفتار وی را میتوان در چارچوب رهیافت «عملگرایی محتاطانه» تحلیل کرد (Hayes, 2008).
در زیر به بیان مهمترین مؤلفههای عملگرایی اوباما در سیاست خارجی میپردازیم:
1-1. اتخاذ سیاست انفعالی بهجای سیاستهای تهاجمی
برخلاف جورج بوش پسر و نومحافظهکاران آمریکایی که به دلیل داشتن اصولی ثابت و ایدئولوژیک، سیاست خارجی کاملاً تهاجمی داشت، باراک اوباما در رابطه با بسیاری از مسائل سیاست خارجی واکنشی انفعالی داشت و حتی با تأخیر در تصمیمگیری به دنبال انتخاب عملیترین و مؤثرترین راه برای پاسخ مسائل مربوط به سیاست خارجی ایالاتمتحده آمریکا بود.
1-2. عدم وجود اصول و رهیافت ثابت در سیاست خارجی
با توجه به مفهوم «عملگرایی» و عدم پذیرش اصول ثابت از سوی این رهیافت فلسفی، اوباما نیز در طول ریاستجمهوری خود، از اصول ثابت و بدون تغییر در سیاست خارجی ایالاتمتحده پیروی نکرد و تمام تلاش خود را کرد تا در سیاست خارجی بهترین، سادهترین و مؤثرترین راهها را متناسب با شرایط متغیر انتخاب کند. برای نمونه در یکزمان و شرایط خاص شاهد حمایت دولت اوباما از خیزشهای عربی و در زمان و شرایطی دیگر شاهد سرکوب این خیزشها و کمک به دیکتاتورهای این کشورها برای این سرکوبها هستیم که نشان از عدم وجود اصولی ثابت در سیاست خارجی وی هست.
1-3. نتیجهگرایی
یکی دیگر از مؤلفههای عملگرایی سیاست خارجی اوباما، نتیجه گرایی و پرهیز از اقدامات شتابزده و فوری هست بهنحویکه در برخی موارد سیاست اوباما به انزوا گرایی جدید نزدیک میشود. نمونه عملی این رفتار در دولت اوباما را میتوان در رابطه با تصمیمات اوباما در قبال بحران سوریه و بهویژه «بحران سلاحهای شیمیایی دولت بشار اسد» مشاهده کرد. هرچند اوباما در ابتدای این بحران، تهدید به حمله نظامی به سوریه کرد ولی درنهایت برای به دست آوردن نتیجهای عملی و با توجه به هزینهبر بودن اقدام نظامی این کشور علیه سوریه، اوباما در بلندمدت طرح خلع سلاح دولت سوریه از سلاحهای شیمیایی را پیش برد.
1-4. ابزارگرایی
دیگر مؤلفه عملگرایی باراک اوباما در سیاست خارجی «ابزارگرایی» بود. اوباما با نگاه ابزارگرایانه خود در تلاش بود از توان و ظرفیت مادی، نظامی و سیاسی متحدان این کشور استفاده ابزاری کند و هزینههای ایالاتمتحده را در بسیاری از موارد کاهش داد. ایجاد ائتلاف در حمله به لیبی برای کاهش هزینههای نظامی آمریکا، ایجاد گروه 1+5 برای مذاکرات هستهای با ایران برای استفاده از توان سیاسی این کشورها در این مذاکرات، نمونههایی از این اقدامات وی میباشند.
1-5. خروج از جنگهای پرهزینه ایدئولوژیک
یکی دیگر از اقداماتی که اوباما حتی قبل از ریاستجمهوری وعده آن را به مردم آمریکا داده بود، خروج از جنگهای نظامی پرهزینه برای آمریکا بود. جورج بوش پسر با توجه به نگاه ایدئولوژیک خود، وارد جنگ عراق و افغانستان شد و هزینههای سنگینی را به آمریکا تحمیل کرد ولی در طرف مقابل باراک اوباما با نگاه عملگرای خود، آمریکا را از این جنگها بیرون کشید و باوجود تلاشهای برخی جریانات جنگطلب در آمریکا، وارد جنگ سوریه نشد.
1-6. عینیتگرایی در سیاست خارجی
مؤلفه دیگر عملگرایی دولت اوباما، تعریف منافع و همچنین تهدیدات آمریکا بر اساس منافع مادی و عینی و نه صرفاً منافع ایدئولوژیک و ذهنی آمریکا بود چراکه مطابق منطق عملگرایی، یک نظریه، فکر و ایده زمانی حقیقی است که بهصورت تجربی و محسوس، مؤثر و کارا باشد. در رابطه با بیداری اسلامی و خیزشهای کشورهای عربی این منطق اوباما کاملاً قابلمشاهده است (گوهری مقدم، 1392: 120-119).
2. منافع ایالاتمتحده آمریکا در یمن
آمریکا در یمن و بهطور گستردهتر در منطقهای شامل خلیج عدن، یعنی منطقهای که یمن در نوک آن قرار گرفته است، اهداف و منافع ویژهای دارد. در زیر به بررسی برخی از مهمترین آنها میپردازیم:
2-1. حفظ جریان آزاد انرژی
خلیج عدن، دریای سرخ را به دریای عرب وصل میکند و به آبهای سومالی، جیبوتی و اریتره وصل است. خلیج عدن همچون خلیجفارس یک مسیر حملونقل حیاتی برای ارسال نفت خلیجفارس به شمار میرود و لذا دسترسی و کنترل این راه، یکی از منافع راهبردی برای ایالاتمتحده آمریکا است.
2-2. حمایت از متحدان و افزایش امنیت و ثبات در این کشورها
از سوی دیگر یمن مرزهای گستردهای با عربستان، یکی از نزدیکترین متحدان آمریکا در منطقه و غنیترین کشور نفتی جهان، دارد و لذا هرگونه تحولات در یمن، بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بر عربستان سعودی تأثیرگذار خواهد بود و حتی در سطوحی میتواند برای این کشور مشکلات جدی ایجاد کند. همچنین وجود ذخایر نفتی مشترک بین عربستان و یمن و اختلافات ارضی گسترده بین این دو کشور که بیشتر از سوی یمن پیگیری میشود، میتواند بر قیمت و میزان تولید نفت توسط عربستان تأثیرگذار باشد. لذا آمریکا برای حفظ ثبات و امنیت در عربستان بهعنوان متحد بسیار نزدیکش و جلوگیری از نوسانات احتمالی در قیمت و میزان تولید نفت، نیازمند کنترل اوضاع یمن هست.
2-3. برنامه ویژه آمریکا برای تسلط بر منابع قاره آفریقا
قاره آفریقا که یکی از قارههای بسیار غنی ازنظر نفتی و ذخایر معدنی در جهان است، نقش ویژهای در تولید مواد اولیه و نفت برای آمریکا و اروپا دارد. در سال 2005 شورای روابط خارجی، بهعنوان یکی از اصلیترین گروههای برنامهریزی نخبگان آمریکایی، گزارش کارگروه مربوط به راهبرد آمریکا در آفریقا را با عنوان «فراتر از اهداف انسان دوستانه: رویکرد راهبردی آمریکا نسبت به آفریقا» منتشر کرد و در آن در رابطه با نقش کلیدی آفریقا در تأمین نفت، گاز و مواد معدنی مطالب گستردهای را بیان کرد. آمریکا هماکنون قریب بر 15 درصد نفت خود را از آفریقا تأمین میکند که این عدد میتواند به دو برابر این میزان برسد.
لذا آمریکا همواره تلاش کرده است که با استفاده از دو بهانه «کمکهای بشردوستانه» و «مبارزه با تروریسم» بهصورت مستقیم و غیرمستقیم در معادلات این قاره دخالت کند. در سال 2007 پنتاگون شکلگیری یک فرماندهی راهبردی نظامی جدید موسوم به آفریکام (فرماندهی آفریقا) را اعلام کرد که از یکسو به دنبال ادغام برنامههای دیپلماتیک، اقتصادی و انساندوستانه در یک دیدگاه راهبردی واحد درباره آفریقا بود و از سوی دیگر به دنبال عطف توجه بیشتری نسبت به گردآوری اطلاعات و نگرانیهای انرژی در این قاره در جهت تأمین منافع آمریکا، بود.
یمن نیز از این قاعده مستثنا نبود و دخالتهای مستقیم و باواسطه آمریکا در یمن در چارچوب راهبرد آمریکا در مبارزه با تروریسم و القاعده ترسیم میشود. در سال 2002 و فقط شش ماه بعد از حمله 11 سپتامبر، جورج بوش پسر مجوز بهکارگیری 100 سرباز آمریکایی در یمن برای کمک به ارتش این کشور در مبارزه با تروریسم را صادر کرد.
پس از وی و در زمان باراک اوباما، در ژوئن سال 2009 مقامات آمریکایی اعلام کردند که جنگجویان القاعده، پاکستان را بهمنظور جنگ در یمن و سومالی ترک کردهاند و سازمان سیا تصریح کرد که گروههای القاعده در پاکستان، یمن و سومالی تماسهای بیشتری باهم پیداکردهاند و به دنبال همکاریهای گسترده هستند. از سوی دیگر در سال 2009 اوباما اعلام کرد که «امنیت در یمن برای امنیت ایالاتمتحده آمریکا، عاملی حیاتی به شمار میرود». در همان زمان هیئتی از افسران نظامی یمنی برای کسب آموزشهای نظامی وارد آمریکا شدند تا برای مقابله با تروریسم بتوانند از تجارب آمریکاییها استفاده کنند.
2-4. جلوگیری از روی کار آمدن یک جریان ضدآمریکایی و نزدیک به ایران در یمن
یکی دیگر از راهبردهای آمریکا در یمن، جلوگیری از روی کار آمدن یک جریان ضدآمریکایی و ضد سعودی در این کشور است. در همین راستا عربستان سعودی در سال 2009 برای مقابله با جنبش انصارالله که به گفته عربستان و دولت یمن به رهبری عبدالله صالح_وی در سال 1978 در یمن شمالی به قدرت رسید و به کمک آمریکا و عربستان با حمله به یمن جنوبی تا حدی توانست یک یمن واحد ایجاد کند، هرچند که به دلیل نظام قبیلگی یمن، در ایجاد یکپارچگی در این کشور موفق نبود و سرانجام در سال 2011 با انقلاب در یمن از قدرت کنار گذاشته شد_ موردحمایت مالی و نظامی ایران قرار داشت، به شمال یمن حمله کرد. عربستان ایران را متهم به حمایت از حوثیها و کشاندن درگیریها به مرزهای این کشور توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، کرد. آمریکا نیز چنین اتهاماتی را مطرح کرد (اندرو گوین، 1389).
با رسیدن بیداری اسلامی به کشور یمن و روی کار آمدن جریانی چون انصارالله، تمامی منافع ذکر شده آمریکا را در این کشور به خطر انداخت. آمریکا تمامی اقدامات لازم برای مهار و مدیریت بیداری اسلامی در یمن را انجام داد و برای این کار حتی بهراحتی از کنار بسیاری از جنایات صورت گرفته در این کشور توسط عربستان سعودی چشمپوشی کرد. در ادامه به اقدامات آمریکا برای مهار و مدیریت بیداری اسلامی در یمن پرداخته شده است.
3. اقدامات ایالاتمتحده در مدیریت بیداری اسلامی در یمن
عبدالله صالح، سالیان طولانی با آمریکا در راستای اهداف اعلامی آمریکا برای مبارزه با تروریسم در این کشور همکاری کرد. رسیدن موج اعتراضات خیزش بیداری اسلامی به یمن و اجبار آمریکا و متحدانش در کنار گذاشتن علی عبدالله صالح، منجر به نگرانی آمریکا در رابطه با رئیس کشور یمن، پس از صالح شد که با همکاری آمریکا و عربستان، منصور هادی به عنوان رئیسجمهور این کشور انتخاب شد و همچون صالح به همکاریها با آمریکا در مقابله با تروریسم در شبهجزیره عربستان ادامه داد. از زمان صالح تا منصور هادی آمریکا 107 حمله هواپیماهای بدون سرنشین را در یمن جنوبی، مقر القاعده در یمن، صورت داد.
آمریکا در سال 2014 قریب بر 45 میلیون دلار در زمینههای غیرنظامی به یمن کمک کرد و به صورت جداگانهای نیز نیروهای نظامی این کشور را برای مقابله با القاعده در این کشور مجهز کرد و تجهیزاتی از قبیل بالگردهای نظامی، عینکهای دید در شب، هواپیماهای بارکش و… به ارزش میلیونها دلار در اختیار نیروهای نظامی یمن قرار داد. در ادامه خیزش بیداری اسلامی در یمن و با کنار رفتن منصور هادی از قدرت با رهبری جنبش انصارالله، نقش کلیدی یمن در استراتژی آمریکا برای مقابله با تروریسم به خطر افتاد.
آمریکا تمام اقدامات لازم جهت جلوگیری از تغییرات ناخوشایند قدرت در این کشور را انجام داد تا منافع و برنامههای این کشور در یمن به خطر نیفتد (Chulov, Yuhas, Ackerman, 2015). در ادامه به بررسی اقدامات ایالاتمتحده آمریکا برای مقابله و مدیریت جنبش بیداری اسلامی در یمن که تهدید جدیای برای منافع آمریکا محسوب میشود، میپردازیم:
3-1. حمایت از علی عبدالله صالح برای سرکوب جنبش انصارالله یمن
یکی از جنبشهای فعال در خلال موج چهارم بیداری اسلامی جنبش انصارالله بوده است. در ابتدای آغاز فعالیتهای این جنبش و به رهبری حسین بن بدرالدین الحوثی و رویکرد ضدآمریکایی و سعودی این جریان که با شعار «اللهاکبر، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، لعنت بر یهود و یاری اسلام» فعالیتهای خود را در یمن فراگیر کرد. آمریکا، عربستان و علی عبدالله صالح بهشدت از سوی این جریان احساس خطر کردند. حسین الحوثی از سال 1993 تا 1997 نماینده مجلس یمن بود و پسازآن با تأسیس مراکز علمی و فعالیتهای اجتماعی گسترده توانست نیروهای زیادی را برای خود پرورش دهد.
وی در سال 2003 به حضور نیروهای آمریکایی در یمن اعتراض کرد و توانست قبایل زیدی را باهم متحد و به پشتیبانی از خود درآورد. بهاینترتیب از سال 2004 اولین درگیری این جریان و در صعده با دولت علی عبدالله صالح و با حمایت آمریکا و عربستان آغاز شد و تا سال 2010، شش جنگ در این میان درگرفت که این درگیریها روزبهروز بر جمعیت و از سوی دیگر آمادگی گروه انصارالله افزود.
در سال 2004 باوجود شهادت حسین الحوثی، پدر وی بدرالدین الحوثی رهبری جنبش و درگیریها را بر عهده گرفت و با مرگ وی در سال 2005، عبدالمالک الحوثی فرزند دیگر بدرالدین الحوثی، رهبری انصارالله یمن را تابهحال به دست گرفته است. لذا میتوان گفت که اولویت اول آمریکا، عربستان و علی عبدالله صالح در رابطه با جنبش انصارالله یمن بهعنوان یکی از جنبشهای فعال در بیداری اسلامی، سرکوب همهجانبه این جنبش بود. بهویژه با قدرت گرفتن این جنبش در سال 2010 عربستان و آمریکا نیز فعالانه در سرکوب این جنبش مشارکت داشتند (مسعودنیا و توسلی، 1391: 136-134).
3-2. تلاش برای انتقال مسالمتآمیز و کمهزینهی قدرت در یمن
در سال 2011 و با رسیدن موج چهارم بیداری اسلامی به یمن از سایر کشورهای اسلامی، علاوه بر انصارالله سایر جریانها و گروههای فعال در این کشور نیز خواهان تغییر و انقلاب شدند و علاوه بر گروههای اسلامگرا و چپ، احزاب سلفی – که پیشازاین پیوند ویژهای بهواسطه عربستان سعودی با علی عبدالله صالح داشتند- نیز در محوریت اعتراضات مردمی قرار گرفتند. حزب التجمع الیمنی للإصلاح، یکی از مهمترین و پرنفوذترین احزاب سلفی و اسلامی یمن که به دنبال بازتولید مدلی بومی از اسلامی سیاسی بود، یکی از فعالان عرصه مبارزه علیه علی عبدالله صالح، دیکتاتور سابق یمن بود (اشرفی، 1392: 243).
پس از اینکه آمریکا به این نتیجه رسید که نمیتواند با علی عبدالله صالح در یمن ادامه کار دهد و مردم یمن خواستار کنارهگیری وی از قدرت هستند، اقدامات گستردهای را برای کنار گذاشتن وی و جایگزینی وی در فرایند انتقال قدرتی مسالمتآمیز انجام دادند. سفارت آمریکا در صنعا، یکی از مهمترین بازیگران صحنه سیاسی در یمن در این برهه زمانی بود. بسیاری از کارشناسان، انتخاب منصور هادی را نتیجه تلاش فرستاده سازمان ملل، به سفارت آمریکا در یمن و مذاکره و توافق دوجانبه دراینباره میدانند (شادلو، 1393).
لذا آمریکا برای کنترل اوضاع یمن پس از کنار گذاشتن عبدالله صالح سه ستون سیاسی، نظامی و اقتصادی را در نظر گرفت. از نظر سیاسی یکی از جدیترین اقدامات آمریکا در این میان، حضور فعال برای جهتدهی به گفتگوهای ملی در یمن و گسترش همکاریها با شرکای منطقهای تأثیرگذار در اوضاع یمن بود. گروهی از مشاوران و متخصصان حوزه یمن در آمریکا تلاش کردند که ضمن ارتباط فعال با افراد و گروههای که نقشی در پیشرفت روندها در این کشور دارند، از آنها حمایت کنند تا نتیجه گفتگوهای ملی متناسب با خواست آمریکا تعیین شود و موفقیتآمیز باشد. از نظر اقتصادی، یکی از تلاشهای آمریکا، توجه به درخواستهای اقتصادی مردم یمن از جمله مقابله با فقر، بیکاری و غیره بود تا ضمن ایجاد ثبات در یمن، با برگزاری انتخابات در این کشور، گزینه مورد نظر آنها به روی کار آید.
همچنین آمریکا بهویژه در زمان منصور هادی تلاش کرد که رابطهای فعال بین بخش خصوصی این کشور و فعالان اقتصادی یمن ایجاد کند تا سرمایههای خارجی وارد یمن شود. از نظر نظامی نیز آمریکا تلاش کرد ضمن ارسال کمکهای نظامی به یمن برای مقابله با القاعده، حملات هواپیماهای بدون سرنشین را ادامه دهد، چراکه نخبگان آمریکایی بر این باور بودند که یکی از راههای ایجاد ثبات در یمن مقابله با القاعده از طریق اقدامات نظامی در کوتاهمدت است که موردقبول مردم یمن که یکی از اصلیترین قربانیان القاعده بودهاند، نیز هست (Gardner, 2015).
باراک اوباما در سخنرانی خود مورخ 20 سپتامبر 2011 در مجمع عمومی سازمان ملل، ضمن ابراز همدلی با مردم یمن، گفت: «در منطقه، ما به مجبور به پاسخ به درخواستهای مردم برای تغییر هستیم. در یمن، هزاران مرد، زن و کودک در شهرها و میدان های شهر هر روز جمع میشوند و در آنها این امید وجود دارد که عزم و اراده و خون آنها در برابر یک نظام فاسد پیروز خواهد شد.
آمریکا از خواست آنها حمایت خواهد کرد. ما باید با همسایگان یمن و شرکای خود در سرتاسر جهان برای یافتن راهی جهت انتقال مسالمتآمیز قدرت از رئیسجمهور صالح و ایجاد یک سازوکار برای انتخاباتی آزاد و منصفانه هرچه زودتر همکاریها را آغاز کنیم.» بهاینترتیب بود که آمریکا اقدامات خود برای جایگزینی علیعبدالله صالح با فردی دیگر که حافظ منافع این کشور و متحدانش در منطقه باشد را آغاز کرد (ABC News, 2011).
در این میان، شورای همکاری خلیجفارس (PGCC) به عنوان متحد ایالاتمتحده آمریکا، پیشنهاد انتقال قدرت را به صالح ارائه کرد تا در ازای انتقال قدرت، وی مورد تعقیب قضائی قرار نگیرد. این درخواست برای بسیاری از انقلابیون و بهویژه جوانان انقلابی و قربانیان اقدامات خشونتآمیز و حقوق بشری خوشایند نبود و به راهپیماییها و اعتراضات خود ادامه دادند (Fraihat, 2012).
این پیشنهاد از سوی صالح پذیرفته شد و طی تفاهمنامهای که در کاخ سلطنتی پادشاه عربستان، بین شورای همکاری خلیجفارس و وی منعقد شد، وی متعهد شد که طی فرایندی 30 روزه، قدرت را به معاون رئیسجمهور، عبد ربه منصور هادی، انتقال دهد تا با مخالفان بر سر انتقال قدرت مذاکره کند و در عوض برای صالح مصونیت قضائی اعطاء شود و وی و وزیرانش جزء دولت اتحاد ملی[1] جهت مذاکره برای یافتن راهحلی سیاسی برای یمن قرار بگیرند.
در این جلسه، علاوه بر حضور بسیاری از رهبران مخالفان، ملک عبدالله، پادشاه پیشین عربستان و وزرای امور خارجه کشورهای شورای همکاری خلیجفارس نیز حضور داشتند. این توافقنامه، در داخل و خارج از یمن با موافقتها و مخالفتهایی روبهرو شد. از یکسو بسیاری از مردم یمن از این توافق به عنوان پیروزی یاد کردند و در خیابانهای یمن به جشن و توزیع شیرینی پرداختند و از سوی دیگر بسیاری از جوانان انقلابی یمن، این توافق را برای دستیابی به خواستههای خود کافی ندانستند و اعطای مصونیت قضائی به صالح را مخالف آرمان انقلاب خود دانستند (AL Jazeera and Agencies, 2012).
پس از این منصور هادی که از سوی آمریکا و عربستان سعودی به عنوان سپری در برابر القاعده در یمن و همچنین گروه انصارالله قابلاستفاده بود، به عنوان تنها گزینه ریاست جمهوری یمن مطرح شد و در انتخابات 21 فوریه 2012 که قریب بر 60 درصد مردم یمن در آن مشارکت داشتند، توانست قدرت را به دست بگیرد و در 25 فوریه 2012، به صورت رسمی در مجلس این کشور سوگند یاد کرد.
این انتخابات توسط جنبش انصارالله یمن، مورد تحریم واقع شد. در بیانیهای پس از این انتخابات، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، ضمن تبریک این روز به مردم یمن این اقدام را «گام مهمی دیگر، در فرایند دموکراتیک انتقال قدرت» دانست (Jamjoom, 2012). باراک اوباما نیز از این روند در بیانیهای ابراز خوشحالی کرد و خطاب به منصور هادی گفت: «آمریکا شریکی استوار برای یمن خواهد بود» (Reuters, 2012).
3-3. حمایت آمریکا از ائتلاف به رهبری عربستان سعودی
پس از متهم شدن منصور هادی از سوی جنبش انصارالله به تلاش برای تجزیه یمن به دو قسمت شمالی و جنوبی، وی به عنوان خائن از سوی انصارالله معرفی شد و این جنبش که قسمتهای عمده شمال یمن را در اختیار داشت، در سال 2014 توانست با حمله به صنعا، پایتخت یمن، کنترل این قسمت را به دست آورد. این حمله از سوی انصارالله که به «نبرد صنعا» شناخته میشود، به دلیل افزایش شدید قیمت بنزین توسط دولت منصور هادی و اعتراضات گسترده مردم در این قبال و خودداری دولت در کاهش قیمت بنزین، از سوی مردم نیز حمایت شد و بسیاری از طرفداران دولت نیز در این قبال سکوت کردند.
درنهایت با تسخیر کاخ ریاستجمهوری در ژانویه 2015، عبد ربه منصور هادی و نخستوزیر را در حصر خانگی قرار دادند. در ادامه تحت نظر جمال بن عمر، فرستاده ویژه سازمان ملل به یمن و با حضور جمعی از بازیگران فعال یمن از جمله حزب اصلاح، حزب سوسیالیست یمن، حزب عدالت و توسعه، جنبش یمن جنوبی، حزب الحق و… توافقی تحت عنوان «صلح و برادری ملی» به امضا رسید که به ابداع جنبش انصارالله صورت پذیرفت و منصور هادی نیز این توافق را امضا کرد (Khalil Harb, 2014).
منصور هادی چندی پس از این در 22 ژانویه 2015 به همراه کابینهاش استعفای خود را تقدیم مجلس یمن کرد. «عبد ربه منصور هادی» روز 21 فوریه 2015 هنگامیکه نگهبانانش خواب بودهاند، از کاخ ریاست جمهوری خود فرار کرد و وارد شهر عدن در یمن جنوبی شد و در بیانیهای بر مشروعیت ریاست جمهوری خود در یمن تأکید کرد و گفت که وظایفش را به عنوان رئیسجمهوری از عدن انجام میدهد (Ghobari & Mukhashaf, 2015).
پس از مدتی، منصور هادی برای شرکت در نشست سران عرب به عربستان و سپس مصر رفت و از سران کشورهای عرب خواست که برای بازگرداندن وی به قدرت و مقابله با انصارالله، از قدرت نظامی استفاده کنند.
مداخله نظامی عربستان در یمن در 25 مارس 2015 میلادی با حمله هوایی ائتلافی از کشورهای منطقه (عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، کویت، بحرین، مراکش، مصر، اردن و سودان) به رهبری عربستان سعودی به یمن با نام عملیات طوفان قاطعیت (به عربی: عملیه عاصِفه الحزم) آغاز شد و با گذشت یک ماه، با نام عملیات احیای امید (به عربی: عملیه إعاده الأمل) ادامه یافت (شادلو، 1393: 56).
واکنش آمریکا در قبال این جنگ یکسویه، نشان از سیاست باراک اوباما در سرکوب جنبش انصارالله و جریان بیداری اسلامی در این کشور بود (اندروگین، 1389). چراغ سبز آمریکا و غرب به عربستان به دلایلی چون منافع مشترک آمریکا و عربستان برای جلوگیری از نفوذ ایران در یمن، جایگزینی عربستان بهجای ایران پس از انقلاب اسلامی ایران بهعنوان یکی از ستونهای موردنیاز آمریکا برای ایجاد نظم و ثبات در خاورمیانه، تسلط بر «باب المندب» بهعنوان یکی از مهمترین تنگههای دریایی بهواسطه حمایت از جنگ نیابتی عربستان، ایرانهراسی و شیعه هراسی بهعنوان یکی از مهمترین دشمنان آمریکا و متحدانش در منطقه و… قابلفهم است (شادلو، 1393: 58-63).
از تنگه باب المندب روزانه بیش از 4.7 میلیون بشکه نفت عبور میکند که بیانگر اهمیت این تنگه برای آمریکا و متحدانش هست. همچنین یکی دیگر از دلایل حمایت آمریکا از حکومت منصور هادی، برنامه آمریکا برای مقابله با تروریسم با همکاری دولت یمن بود که موردپذیرش جنبش انصارالله نبوده است. آمریکا تنها برای پر کردن انبارهای سلاح ائتلاف عربستان، در نوامبر 2015 یک میلیون و سیصد هزار دلار سلاح به عربستان فروخت (Laub, 2016).
اوباما در هشت سال ریاستجمهوری اش در کاخ سفید، بیش از 112 میلیارد دلار به عربستان سعودی سلاح فروخت و یکی از بزرگترین فروشهای تسلیحاتی این کشور در سال 2012 بعد از مذاکرات وزیر دفاع اوباما، باب گیتس، با کشور عربستان و تأیید این قرارداد از سوی کنگره، صورت پذیرفت و حتی قرارداد 110 میلیارد دلاری مطرح شده توسط رسانهها توسط ترامپ، در واقع همان قراردادهایی است که باراک اوباما، با عربستان بسته بود و تعدادی نیز در زمان اوباما نهایی شده بودند و ترامپ تنها از آنها بهرهبرداری کرد (Riedel, 2017).
پس از حمله عربستان کاخ سفید اعلام کرد باراک اوباما به نیروهای آمریکایی اجازه داده است با پشتیبانیهای لجستیک و اطلاعاتی از عملیات نظامی عربستان حمایت کنند و مرکزی برای برنامهریزی مشترک ایجاد خواهد شد تا به عربستان سعودی کمک نظامی و لجستیکی ارائه شود (Al-Mujahed & DeYoung, 2015).
مراجع
منابع
اشرفی، جمال (1392)، «نگاهی به پیشینه جنبش اسلامی در یمن در دوران معاصر»، پژوهشهای منطقهای، سال اول، شماره 10، صص 241-272.
البرزی، هادی و سلیمانیان، علی اصغر (1395)، «تحلیل محتوای کیفی اخبار رسانههای همسو با عربستان درباره حمله این کشور به یمن»، مدیریت رسانه، شماره 19، صص 25-38.
پیربداقی، محمود و تولایی، محسن (1389)، «یمن در تعارض؛ اعتراض شیعیان صعده به سیاستهای آمریکایی دولت یمن»، زمانه، شماره 91 و 92، صص 78-82.
شادلو، شیده (1393)، «بررسی حملهی عربستان به یمن (بهعنوان بحران اخیر منطقهی خلیجفارس)، با تأکید بر موازین حقوق بینالملل»، مطالعات خلیجفارس، سال اول، شماره 4، صص 54-72.
گوهری مقدم، ابوذر. (1392)، «الگوی رفتاری آمریکا در قبال بیداری اسلامی: عملگرایی محتاطانه»، فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره 36، صص 117-141.
مارشال، اندرو گوین (1389)، «یمن: سازوبرگ نهانی امپراتوری آمریکا»، سیاحت غرب، شماره 88، صص 74-89.
مسعودنیا، حسین و توسلی، حسین (1391)، «بازخوانی جنبش شیعی الحوثی در یمن»، مطالعات سیاسی جهان اسلام، شماره 3، صص 125-27.
موسوی، سید فضلالله و امین زاده، الهام (1375)، «مبانی اساسی منشور سازمان ملل متحد در مورد ایجاد و حفظ صلح»، فصلنامه دیدگاههای حقوق قضایی، شماره 4 (ISC)، صص 205-221.
ABC NEWS (2011), Transcript: President Obama's Speech to the United Nations General Assembly, accessed Nov 15, 2017, from:
http://abcnews.go.com/Politics/transcript-president-obamas-speech-united-nations-general-assembly/story?id=14570970.
ABC NEWS (2011), Transcript: President Obama's Speech to the United Nations General Assembly, accessed Nov 15, 2017, from:
http://abcnews.go.com/Politics/transcript-president-obamas-speech-united-nations-general-assembly/story?id=14570970.
AL JAZEERA AND AGENCIES (2012), Yemen's Saleh agrees to transfer power, accessed Nov 15, 2017, from:
http://www.aljazeera.com/news/middleeast/2011/11/2011112355040101606.
Al-Mujahed, Ali; DeYoung, Karen (2001), Saudi Arabia launches air attacks in Yemen, accessed Nov 28, 2017, from:
https://www.washingtonpost.com/world/middle_east/report-yemens-embattled-president-flees-stronghold-as-rebels-advance/2015/03/25/e0913ae2-d2d5-11e4-a62f-ee745911a4ff_story.
Al-Mujahed, Ali; Naylor, Hugh (2015), Yemeni president, cabinet resign, deepening turmoil for a key U.S. ally, accessed Nov 29, 2017, from: https://www.washingtonpost.com/world/aden-ports-reopened-but-rebels-still-outside-presidential-palace-and-residence/2015/01/22/d3563d88-a1ba-11e4-91fc.
Bayoumy, Yara; Nichols, Michelle (2016), Yemen president vows at U.N. to 'extract Yemen from claws of Iran, accessed Nov 29, 2o17, from:
https://www.reuters.com/article/us-un-assembly-yemen-idUSKCN11T1V9.
Chicago Tribune (2015), U.S. counterterrorism strategy in Yemen collapses amid chaos, accessed Nov 29, 2017, from: http://www.chicagotribune.com/news/nationworld/chi-us-counterterrorism-strategy-in-yemen-20150324-story.
Chulov, Martin; Yuhas, Alan; Ackerman, Spencer (2015), Regime collapse threatens Yemen's key role in US counter-terrorism strategy.
Fraihat, Ibrahim (2012),Yemen’s Transition of Power, Published by Brookings Institution, accessed Nov 15, 2017, from:
Guardian (2015), Yemen president appeals for UN intervention as US troops leave, accessed Nov 29, 2017, from:
https://www.theguardian.com/world/2015/mar/21/shia-rebels-call-offensive-against-forces-loyal-yemen-president.
Gardner, Samantha (2015), An Interview with Gerald Feierstein, U.S. Ambassador to Yemen, accessed Nov 29, 2017, from:
http://thepolitic.org/an-interview-with-gerald-feierstein-u-s-ambassador-to-yemen.
Ghobari, Mohamed; Mukhashaf, Mohammed (2015), Yemen's Hadi flees to Aden and says he is still president, accessed Nov 28, 2017, from:
https://www.reuters.com/article/us-yemen-security/yemens-hadi-flees-to-aden-and-says-he-is-still-president-idUSKBN0LP08F20150221.
Halabi, Yakub (2009), US Foreign Policy in the Middle East From Crises to Change, Queen’s University, Canada and West Galilee College, Acko, Israel.
Harb, Khalil (2014), Houthis take Sanaa but refrain from coup.
Hayes, Chris (2008), The Pragmatist, The Nation, Accessed Nov 22, 2017, from: https://www.thenation.com/article/pragmatist.
Indyk, Martin S. & Lieberthal, Kenneth & O’Hanlon, Michael E (2012), Barak Obama scoring foreign policy, Brookings Institution.
Jamjoom, Mohammed (2012), Yemen holds presidential election with one candidate, Published by CNN, accessed Nov 15, 2017, from:
http://edition.cnn.com/2012/02/21/world/meast/yemen-elections/index.
Laub, Zachary (2016), Yemen in Crisis, accessed Nov 29, 2017, from: https://www.cfr.org/backgrounder/yemen-crisis.
Office of the Press Secretary (2015), Statements by President Obama and Prime Minister Modi of the Republic of India, accessed Nov 29, 2017, from: https://obamawhitehouse.archives.gov/the-press-office/2015/01/25/statements-president-obama-and-prime-minister-modi-republic-india.
Rashad, Marwa (2011), Yemen's Saleh signs deal to give up power, Reuters, accessed Nov 29, 2017, from:
https://www.reuters.com/article/us-yemen-idUSTRE7AM0D020111123.
Reuters (2012), Obama welcomes new Yemen leader, pushes for reform, election, accessed Nov 15, 2017, from:
https://www.reuters.com/article/us-yemen-obama/obama-welcomes-new-yemen-leader-pushes-for-reform-election-idUSTRE81O0R120120225.
Riedel, Bruce (2017), The $110 billion arms deal to Saudi Arabia is fake news, accessed Nov 14, 2017, from:
Security Council (2011), Resolution 2014, accessed 1 Dec, 2017, from: http://www.un.org/en/ga/search/view_doc.asp?symbol=S/RES/2014.
Security Council (2012), Resolution 2051, accessed 1 Dec, 2017, from: http://www.un.org/en/ga/search/view_doc.asp?symbol=S/RES/2051.
Security Council (2014), Resolution 2140, accessed 1 Dec, 2017, from: http://www.un.org/ga/search/view_doc.asp?symbol=S/RES/2140.
Security Council. (2015), Resolution 2201, accessed 1 Dec, 2017, from: http://www.un.org/en/ga/search/view_doc.asp?symbol=S/RES/2201%20(2015)
Security Council. (2015), Resolution 2204, accessed 1 Dec, 2017, from: http://www.un.org/en/ga/search/view_doc.asp?symbol=S/RES/2204 (2015).
Security Council. (2015), Resolution 2216, accessed 1 Dec, 2017, from: http://www.un.org/en/ga/search/view_doc.asp?symbol=S/RES/2216(2015).
Security Council. (2016), Resolution 2266, accessed 1 Dec, 2017, from: http://www.un.org/en/ga/search/view_doc.asp?symbol=S/RES/2266(2016).
Security Council. (2017), Resolution 2342, accessed 1 Dec, 2017, from: http://www.un.org/en/ga/search/view_doc.asp?symbol=S/RES/2342(2017)&referer=/english/&Lang=E.
United States Department of State (2012), International Religious Freedom Report for 2012, Bureau of Democracy, Human Rights and Labor.
نویسنده:
محمدعلی حریری: فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (علیهالسلام)
دوفصلنامه ره آورد سیاسی- شماره 50.
ادامه دارد…
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت مربوط به تیم نجف آبادنیوز است.
طراحی سایت : نجف آبانیوز